مراسم زیارت عاشورا در صبح نوزدهمین روز محرم در حسینه صنف لباس فروشان تهران برگزار شد.
به گزارش عقیق ، حاج منصور ارضی در ابتدای مراسم ضمن توسل به حضرت صاحب الزمان(عج) این ابیات را خواند:
ای باخبر ز سوزِ دل، نینوایی ام
احضار کن مرا که کنی کربلائی ام
کِی هم رکاب با تو شوم ای امام من
با تو خوش است یاریِ خونِ خدائی ام
یک عمر هرچه خواسته ام کردیم عَطا
امّا هنوز در طلبت ابتدائی ام
ما را حواله به مددِ این و آن مده
امداد کن به یک نظر کیمیائی ام
محتاجِ یک دعایِ قنوتِ شبِ توام
تا کِی به وصل، عُقده و اهلِ جُدائی ام
من نوکر تو هستم و محتاج لطف تو
عمری است جیره خوارِ همین آشنائی ام
ای در دلم نشسته مکن ترک خانه را
من بی حضور تو پر از خودسِتائی ام
بی تو چگونه یاریِ دینِ خدا کنم؟
برگرد ای مسافر زهرا، فدائی ام
آقا بیا که بی تو دلم پر بهانه است
بازا که هست دستِ تو مشکل گُشائی ام
خوبان در انتظارِ ظهورت دعا کنند
ای منتظَر بدستِ خودت کن وِلائی ام
ای برگه ی شهادت من زیرِ دستِ تو
احضار کن مرا که کنی کربلائی ام
شعر دیگری که در این مراسم توسط این ذاکر با اخلاص اهلبیت خوانده شد ابیاتی بود در رثای حضرت زینب (سلام الله علیها) :
حتماً سَرَت صَلاحِ مرا در نظر گرفت
کز راه آمد و ز یتیمان خطر گرفت
می خواستی که خود هدفِ سنگها شوی
آری سَرَت رسید و ز ما دردسر گرفت
خورشید در عزای عظیمت گرفته است؟
یا ماهِ من به شدّت غم بی خبر گرفت؟
آقا چرا محاسنِ پاکت تنوری است؟
در این یکی دو روزه چه شد این اثر گرفت؟
حالا اگر جواب مرا هم نمی دهی
شِکوه نمی کنم که دلم مختصر گرفت
دارد دلِ یتیمه تو آب می شود
رَحمی نَما که فاطمه زخمِ جگر گرفت
قرآن بخوان که از تَب و تابِ نوای تو
وز آیه ی تو خُطبهِ قَرّا سَر گرفت
تا شامِ غم پیام تو را می برم حسین
نهضت ز کاروانِ تو اوج دِگر گرفت
منزل به منزل از همه سو داغ دیده ام
امّا ز درد کوفه دلم بیشتر گرفت
هم لقمه نان و هم صدقه نذر کرده اند
هر لحظه کوفه یک روش تازه تر گرفت
لازم نبود این همه تحقیرِ اهل بیت
داغِ تو خود به خود همه جا را شَرر گرفت
منبع:mansoorarzi.ir
کدخبرنگار:212111