اصل
کتاب به زبان عربى است و مؤلف در مقدمه مىنویسد:
"چون ما نمىتوانیم حقوق آن حضرت(ع) را ادا نماییم و شکر
وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، بجا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از
اداى حقوق آن حضرت را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. . . بهترین امور در
زمان غیبت آن حضرت(عج)، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام
به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، مىباشد."
رعایت ادب نسبت به یاد او
به
اینکه مومن آن حضرت را یاد نکند مگر با القاب شریف مبارکش مانند حجت، قائم و مهدی،
صاحب الامر و صاحب الزمان و غیر اینها و ترک تصریح به نام شریف اصلی آن حضرت که
اسم رسول خدا است: "م ح م د" و علمای ما در حکم نام بردن مولایمان حضرت
مهدی به نام اصلی اختلاف دارند.
به
هر حال تحقیق سخن در این باره اینکه یاد کردن نام شریف معهود آن حضرت بر چند گونه
تصور می شود:
گونه
اول: یاد کردن آن در کتاب ها و در جایز بودن آن تردید نیست به حکم اصل و به جهت
اینکه دلایل منع شامل آن نمی شود و نیز به جهت آنکه خواهیم دید که شیوه پیشینیان
صالح و علمای عاملمان بر این بوده است که نام آن حضرت را در کتاب های خود ذکر کرده
اند بدون اینکه کسی بر آنان اعتراض نماید.
گونه
دوم: یاد کردن آن جناب با اشاره و کنایه مانند اینکه گفته شود اسم او اسم رسول
خداست و کنیه اش کنیه آن حضرت می باشد و این نیز جایز است به همان ادله ایکه در
گونه نخستین ذکر شد و باید دانست که جایز بودن در این مورد و گونه اول به غیر حال
ترس اختصاص دارد زیرا که حالت ترس از جمله عناوین عارضی است که مایه حرام شدن هر
جایز می باشد.
گونه
سوم: یاد کردن آن حضرت در دعا و مناجات به طوری که عنوان نام بردن در محافل و
مجامع را نداشته باشد ظاهرا در این صورت نیز جایز است به جهت اینکه دلایل جواز در این
قسم جریان دارد اضافه بر ورود آن در بعضی از دعاها و تعقیبات ولی احوط آن است که
ترک گردد مگر اینکه روایت صحیحی رسیده باشد.
گونه
چهارم: یاد کردن آن حضرت در مجامع و غیر آنها به طور سری و در دل و حق آن است که
در این صورت نیز جایز باشد به جهت اینکه دلایل منع از این قسم منصرف است پس اصل و
دلایل جواز بدون معارض باقی می ماند.
گونه
پنجم: یاد کردن این اسم شریف درمواقع ترس مانند: محافل و مجالس دشمنان دین که تقیه
با آنان واجب است و هیچ اختلافی از هیچ یک از متقدمین و متاخرین در حرمت این قسم
نیست و نیز تمام دلایل تقیه بر آن دلالت دارد.
گونه
ششم: یاد کردن نام آن حضرت در سایر مجالس و مجامع که ترس و تقیه در آن نیست و این
گونه است که معرکه آرا و جای بحث و گفتگو می باشد و مختار نزد من قول به حرمت آن
است.
منبع:شبستان