اين شبهه در زمان رسول خدا(ص) مطرح شده، و حضرت با جمله اى كوتاه به نوع اين نقد واشكالها، پاسخ داده است، اين سؤال وجواب را، حضرت استاد علامه طباطبايىرضوان الله تعالى عليه در تفسير قيم الميزان به نقل از كتاب «الدر المنثور في التفسير بالماثور» در خلال «بحث روائى» بخشى از آيات سوره نساء ذكر فرموده است. (1)
در المنثور از بيهقى نقل مىكند كه: روزى رسول خدا(ص) در جمع ياران واصحابش نشسته بود، اسماء بنت يزيد انصاريه، يكى از زنان انصار، به حضور پيامبر(ص) رسيد، عرض كرد: من نماينده تمام زنان هستم به سوى شما، اين سؤال، تنها سؤال زنان انصار و زنان مدينه نيست، بلكه سؤال همه زنهاست و هيچ زنى در مشرق يا در مغرب نيست مگر اين كه وقتى سخن مرا بشنود آن را مىپذيرد.
پس من در حقيقت نماينده همه زنان عالم هستم، زيرا شما پيامبر همه جوامع بشرى اعم از زن ومرد هستيد واين سؤال عموم زنان از شما است. او در كمال ادب اين سؤالها را طرح كرد. در آغاز سخنش جمله «بابي انت وامي» گفت، بعد هم گفت: «نفسي لك الفداء» يعنى من و پدر ومادرم فداى تو.
پس از ايراد خطبه به عنوان نماينده زنان جهان عرض كرد:
«ان الله عزوجل بعثك الى الرجال والنساء»
يعنى خداى سبحان تو را به عنوان پيامبر بشر مبعوث كرد چه براى رجال، چه براى نساء
«فامنا بك وبالهك» ما به مبدا و معاد و وحى و رسالت ايمان آورديم، به خدايى كه تو را فرستاد ايمان آورديم. سخن اين زن در حقيقت بيانگر اصول سه گانه دين بوددر قرآن كريم گاهى سه اصل مبدا و معاد و وحى در كنار هم ذكر مىشود و گاهى دو اصل مبدا و وحى، سرش اين است كه بازگشت معاد به همان مبدا است و اگر كسى به خدا ايمان آورد به معاد هم ايمان آورده است.
«وانا معشر النساء محصورات مقصورات قواعد بيوتكم ومقضى شهواتكم وحاملات اولادكم»
ما زنها خانه نشين و محصور و حامل فرزندان شما مردان هستيم. تفكرى كه در آن روز رايج بود تفكر جاهلى بود. اين زن در عين حال كه نماينده زنان جهان است نماينده زنان مسلمان نيز هست، ولى در متن سؤالش تفكر جاهلى را مطرح مىكند او مىگويد، زن حامل فرزند شوهر است، غافل از اين كه زن حامل فرزندى است كه به پدر ومادر به صورت مشترك منسوب است.
«وانكم معاشر الرجال فضلتم علينا بالجمع والجماعات وعيادة المرضى وشهود الجنائز والحجبعد الحج وافضل من ذلك الجهاد في سبيل الله»
وشما مردها بر ما فضيلت داريد براى اين كه در نماز جمعه وجماعت، در عيادت بيمار، در تشييع جنازه شركت مىكنيد، شما مكرر مىتوانيد به حج برويد وبالاتر از همه جهاد فى سبيل الله وظيفه شماست و ما محروميم.
«وان احدكم اذا خرج حاجا او معتمرا او مجاهدا حفظنا لكم اموالكم وغزلنا اثوابكم وربينا لكم اولادكم»
شما اگر به عنوان حج يا جهاد حركت كرديد ما بايد در خانه ها بنشينيم واموالتان را حفظ كنيم، لباسهايتان را ببافيم، فرزندان شما را تربيت كنيم.
«فما نشارككم في هذا الاجر والخير»
ما زنها با شما مردها در هيچ يك از فضيلتها شريك نيستيم.
پاسخ پيامبر(ص) در تبيين وظايف زن
«فالتفت النبى(ص) الى اصحابه بوجهه كله»
حضرت رسول(ص) با تمام صورت رو به اصحاب كرد وفرمود:
«هل سمعتم مسالة امراة قط احسن من مسالتها في امر دينها من هذه»
يعنى شما تاكنون زنى به اين فضيلت ديده ايد كه در مسائل دينى اينچنين سؤال كند؟
معلوم مىشود شنيدن صداى زن در اينگونه از مسائل دينى براى معصوم هم رواست و زن مىتواند در مجامع عمومى درباره مسائل دين سخن بگويد و مردها هم مىتوانند سخن زن را درباره مسائل دينى بشنوند ويا گوش دهند.
اين قصه در مدينه و در زمانى واقع شده كه بسيارى از مسائل حجاب و فضائل دينى و دستورات عفاف نازل شده است، اگر يك چنين سؤال و جواب و سخنرانى در اوائل اسلام و در مكه رخ مىداد، ممكن بود كسى بگويد آن روز هنوز دستور حجاب نبوده و... اما اين جريان در مدينه و در جمع انصار اتفاق مىافتد و سؤال و جواب در مقام وموقعيت زن در جهاد بوده است.
«فقالوا يارسول الله ما ظننا ان المراة تهتدي الى مثل هذا»
اصحاب گفتند: ما فكر نمىكرديم زن به اين مقام برسد. چرا كه زمينه اى نبود تا زن را بپروراند. نبايد توقع داشت، تفكر جاهلى توان تربيت اينگونه از زنها را داشته باشد. آنگاه:
«فالتفت النبى(ص) اليها»
پيامبر رو به اين زن كرد:
«فقال افهمي ايتها المراة واعلمي من خلفك من النساء ان حسن تبعل المراة لزوجها وطلبها مرضاته واتباعها موافقته يعدل ذلك كله فانصرفت وهي تهلل حتى وصلت الى نساء قومها».
اى زن برگرد به همه زنهايى كه تو نماينده آنهايى، چه در مشرق و چه در مغرب، اعلام بكن كه مسؤوليت تربيت خانواده و تشكيل خانه، شوهردارى، حسن تبعل كه چشم شوهر در بيرون به گناه گشوده نشود و گوشش در بيرون منزل به گناه و آهنگ باطل باز نشود، و دستش به خيانت باز نشود، نيك شوهردارى كردن و خانواده را حفظ كردن و اركان خانه را به دوش كشيدن، حفظ اولاد واموال و تامين آبرو، معادل همه آن فضائل است كه بر شمردى.
مگر نه آن است كه شما خواهان ثواب و تقرب الهى هستيد، مگر نه آن است كه فروع دين تعبدى است و ذات اقدس اله مصالح ما را بهتر از ما مىشناسد، آن خدايى كه به شما شش سال زودتر از ديگران دستور عبادى داد و زودتر از ديگران سخن گفت و شش سال زودتر از ديگران شما را به حضور پذيرفت، اينچنين دستور داده است كه خانواده در اسلام اصل است.
آنها كه خانه را منحل كرده و در حد يك خوابگاه به او مىنگرند، آنها جان و روح زن را از خانه بيرون آوردند و به مراكز فساد كشاندند.
نمونه بارز انحطاط را در كشورهاى پيشرفته ديده و مىبينيد. مرحوم علامه طباطبايى در ذيل همين حديث شريف بحث مبسوطى دارند و مىفرمايند:
آنها زن را تحت عنوان آزادى بازيچه قرار دادند. اما دين مىگويد زن گل است و نظير ابزار بازى نيست، او را ضايع نكنيد، كارهاى سنگين به اينها ارائه نكنيد، نگذاريد با نامحرم تماس بگيرند، نامحرم با او تماس بگيرد چرا كه اين گل پژمرده مىشود، اين فقط بايد در بوستان منزل باشد، آنگاه است كه مىتواند پيغمبر تربيت كند.
اگر زنان، كانون خانه را متلاشى نكنند و گرم نگه دارند و گونه اى عمل كنند كه مرد، تمام تلاشش متوجه خانه باشد، با حسن برخورد، با اداره صحيح شؤون منزل، با قناعت و كم توقعى، با تربيت دقيق فرزندان، با رفتار مؤدبانه داشتن و حفظ عفاف و لباس حتى در برابر اولاد، و در نتيجه تربيت فرزندانى وزين و عفيف، آنگاه مىتوانند نقص آن فضائل را جبران كنند، چه اين كه اينها معادل همه فضائلى است كه براى مردها وارد شده است.
از این که بگذریم امتیازاتی که اسلام برای زن در بدست آوردن آخرتی سعادت مند قائل شده است در خیلی از موارد از مردها جلوتر و به ظاهر ترازوی عدالت به سمت زنان است.
مثلا مردان اگر برای کسب روزی حلال و رفاه عیال از خانه بیرون بروند در حکم جهاد فی سبیل الله است و اگر در همین حالب بمیرد در حکم شهید است، ولی این حکم در مورد زنان مقداری پررنگ تر است. کار کردن زن در خانه درحکم جهاد است واگر بمیرد حکم شهید در معرکه جنگ را دارد. شهید معرکه با کسی که در حکم شهید باشد فرق می کنند.
در رابطه با حقوق زن. تمام کارهایی که زن در خانه انجام می دهد، سوای واجباتش مثل تمکین شوهر، اجازه برای بیرون رفتن و مواردی که در رساله نوشته شده است، مستحب هستند و زن به خاطر شیردادن بچه، کار در خانه، و بچه داری می تواند حقوق دریافت کند. البته در فرهنگ ایرانی اسلامی قریب به اتفاق زنان که از فرهنگ غرب تأثیر نگرفته باشند این کارها را بدون چشم داشت انجام می دهند، اما حق ای که حقوق دریافت کنند را دارند.
پى نوشت:
1- تفسير الميزان، ج4، ص37، چاپ اول.
منبع:جام
211008