سعد گفت: مى دانى كه من در كنار تو با على مى جنگيدم. اما از پيامبر اسلام(ص) شنيدم به على عليه السلام مى فرمود: تو نسبت به من ، مانند هارون نسبت به موسى هستى.
معاويه گفت: تو اين سخن را از رسول خدا شنيدى؟
سعد گفت: آرى ! اگر نشنيده باشم اين دو گوشم كر شوند.
معاويه گفت: اكنون عذر تو مقبول است كه ما را يارى
نكردى .
سپس گفت: به خدا سوگند! اگر من هم چنين سخنى را از پيغمبر صلى الله عليه و آله مى شنيدم هرگز با على جنگ نمى كردم!
البته اين ادعاى معاويه به هيچ گونه قابل قبول نيست، چون معاويه از اين گونه فرمايشات ، از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام بيشتر شنيده بود. با اين همه هنگامى كه على عليه السلام از دنيا رحلت نمود، معاويه او را لعنت مى كرد و به حضرت ناسزا مى گفت . نظر معاويه اين بود كه سلطنت و حكومت او به وسيله لعن و ناسزا گفتن ، به على برقرار مى گردد و هدف او از آن سخنى كه به سعد گفت ، اين بود كه عذر او پذيرفته باشد.
پی نوشت:
بحارالانوار/ ج 44، ص 35.
منبع:جام
211008