روزى پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله در بين كوه هاى مكّه قدم مى زد، چشمش افتاد به مردى بلند قامت ، به او فرمود: تو از جنّيان هستى ، اينجا چه مى كنى؟
گفت : من هام فرزند هيثم فرزند قيس فرزند ابليس هستم .
حضرت فرمود: بين تو و ابليس دو پدر فاصله است؟
گفت : آرى ؛ فرمود: چند سال عمر كرده اى؟
پاسخ داد: به مقدار عمر دنيا، آن روزى كه قابيل ، هابيل را كشت ، من نوجوان بودم و مى شنيدم كه آن دو چه مى گويند؛ و كار من اين بود كه بين افراد تفرقه و دشمنى ايجاد مى كردم ، و بر بام خانه ها و سر ديوارها مى رفتم و شور و شيون به راه مى انداختم ، و سعى داشتم كه افراد صله رحم نكنند، نيز خوراك و طعام انسان ها را فاسد مى گرداندم .
حضرت رسول صلوات اللّه عليه فرمود: كارهاى بسيار زشت و خطرناكى را انجام داده اى .
هام گفت : مدّتها است توبه كرده ام و توسّط حضرت نوح عليه السلام هدايت گشتم و سوار كشتى او شدم ، من همراه حضرت هود عليه السلام ، در مسجد هنگام عبادت با ديگر مؤمنين حضور داشتم ، و با حضرت إلياس عليه السلام در جريان ريگ هاى بيابان بودم ؛ و آن هنگامى كه خواستند حضرت ابراهيم عليه السلام را در آتش بيندازند حضور داشتم ؛ و چون خواستند حضرت يوسف عليه السلام را به چاه افكنند كنارش بودم ، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم ، همچنين در زندان ، مونس و همدم او بودم .
مدّتى نیز با حضرت موسى عليه السلام بودم و مقدارى از تورات را به من تعليم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عيسى را ملاقات كردى ، سلام مرا به او برسان ، و حضرت عيسى عليه السلام مقدارى از انجيل را به من تعليم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله برسان .
پس يا رسول اللّه ! سلام حضرت عيسى بر تو باد.
رسول خدا صلوات اللّه عليه و آله و سلم فرمود: سلام خدا بر او باد و نيز سلام بر تو كه سلام رسان هستى ، اى هام ! چنانچه خواسته اى دارى ، بگو؟
هام گفت : آرزوى من آن است كه خداوند تو را براى هدايت و نجات امّت نگه دارد و اين كه امّت ، صادقانه مطيع وصىّ و خليفه ات باشند، چون كه امّت هاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصياى پيغمبرانشان هلاك شدند و تقاضاى ديگر من آن است كه مقدارى از قرآن را به من بياموزى تا در نماز بخوانم .
حضرت رسول به امام علىّ عليهماالسّلام فرمود: يا علىّ! هام راتعليم ده و با او مدارا كن .
هام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! اين شخص كيست ؟ تا همدم او باشم ، چون جنّيان فقط تابع پيغمبر و يا خليفه او هستند.
حضرت فرمود: اى هام ! خليفه ديگر انبياء چه كسانى بودند؟
گفت : خليفه آدم فرزندش شيث بود، خليفه نوح سام ، خليفه هود يوحنّا پسر عموى هود بود و خليفه ابراهيم اسماعيل ، خليفه اسماعيل اسحاق ، خليفه موسى يوشع ، خليفه عيسى شمعون ، و اين ها خليفه پيغمبران خود گشتند، چون زاهدترين افراد نسبت به دنيا و راغب ترين آن ها در آخرت بودند.
رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: در كتاب هاى آسمانى چه كسى خليفه من معرّفى شده است؟ گفت : در تورات ، شخصى به نام ((ايلْيا)) ذكر شده ؛ پس حضرت فرمود: اين شخص ، همان ((ايليا)) است ؛ و يكى از نام هاى ديگر او، حيدر است.
سپس هام بر امیرالمومنین عليه السلام سلام كرد.
پس از آن امیرالمومنین عليه السلام بعضى از سوره هاى قرآن را به هام نبيره شيطان تعليم نمود.(خرايج راوندى : ج 2، ص 856 858، ح 72، بصائر الدّرجات : ص 121، ح 13)
منبع:جام
211008