23 مهر 1400 9 (ربیع الاول 1443 - 01 : 01
کد خبر : ۲۵۳۶۶
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۸
گفت‌وگو با ایوب پرندآور؛
این صله بسیار بزرگی بود برای من. بعد دست راستشان را یک طرف جلد و دست چپشان را طرف دیگر جلد گرفتند و کشیدند که من دیگر اشکم اجازه نداد و کتاب را گرفتم و رفتم.

عقیق: ایوب پرندآور، در حوزه شعر آیینی اشعار برجسته و زیبایی دارد، این زیبایی در رباعی‌ها و دوبیتی‌های او چشمگیر است. اخیرا کتاب «دوبیتی‌های نیلی و رباعی‌های کبود» وی که توسط انتشارات آرام دل منتشر شده به چاپ پنجم رسیده است. مصاحبه مفصل ما راجع  به  این کتاب از این شاعر جهرمی را بخوانید؛

- آقای پرند‌آور! «کتاب دوبیتی های نیلی و رباعی‌های کبود» شما اخیرا به چاپ پنجم رسیده‌، با توجه به این که سال 90 چاپ شده ولی پس از دو سال این‌گونه جای خودش را بین مردم باز کرده است. با توجه به این که می‌دانم خود شما زیاد در فضای رسانه‌آی فعالیت نمی‌کنید که کتاب و شعرتان را تبلیغ کنید، چه عاملی باعث شد که این کتاب به چاپ پنجم برسد؟

اگر من بخواهم پیرامون این کتاب صحبت کنم به اندازه خود کتاب مطلب دارم. اگر بگویم برای همین یادمان یاس کبود هم ما نیاز داشتیم که به در و دیوار بناها نوشته‌هایی نصب کنیم که مردم ببینند و رویشان تاثیر بگذارد، من به این نتیجه رسیدم که بهترین چیزی که به در و دیوار می توانیم بزنیم دوبیتی و رباعی است.

به خاطر کوتاه بودن و تاثیر‌گذار بودنش این بود که نشستم بنا به ضرورت یادمان یاس کبود شعر گفتم مثلا جایی که کوچه بنی‌هاشم است یا جایی که خانه حضرت زهرا (س) است شعری در همان حال و هوا بگویم.

چند سال که این اتفاق افتاد کم کم تعداد شعرها زیاد شد وقتی ما این‌ها را به دیوار می‌زدیم، دیدم مردم که این‌ اشعار را می‌خوانند همزمان آنها را برای خودشان یادداشت هم می‌کنند.

- یعنی مردم با شعرها ارتباط برقرار می‌کردند؟

احساسم این بود که مردم وقتی از آنجا بازدید می‌کنند و برمی‌گردند همراه خودشان یک چیزی دارند و آن شعرهایی است که برای حضرت زهرا (س) گفته شده. دیدم ما می‌توانیم با زبان هنر با مردم یک رابطه خوب و صمیمی برقرار کنیم این بود که در یک ماه رمضان که فراغت داشتم، برای همه فصل‌های زندگی حضرت زهرا (س) شعر گفتم.

- چه کتابی منبع فکری و اندیشه ای شما برای گفتن این دوبیتی‌ها بود؟

یک کتاب بود که جامع و کامل تمام شخصیت و زندگی حضرت زهرا (س) را تشریح کرده بود؛ فکر می‌کنم اسمش «فاطمه شفیعه محشر» بود.

فصل‌های زندگی حضرت زهرا (س) را موضوعی دسته‌بندی کردم و برای هر کدام شعر گفتم آخر کار هم این کتاب را به 19 فصل تقسیم کردم هم به نیت حروف بسم‌الله‌الرحمن ‌الرحیم  که 19 تا است و هم اینکه دکتر سنگری یک مقدمه بر این کتاب نوشتند و گفتند که 18 سال زندگی حضرت زهرا (س) را با فصل 19 که فصل ظهور است پیوند خورده و جالب این است که فصل آخر کتاب هم فصل ظهور است.

من خودم به این نکته توجه نکرده بودم. دوستانی که تهران بودند و با هم ارتباطی نداشتیم ولی الان با هم ارتباط داریم از مجموعه «آرام دل» یک بار منزل ما تماس گرفتند: «آقای پرند‌آور! من علی‌اکبر لطیفیان هستم. ما چند ماه است که دنبال شما هستیم

من هم که شعرهای آقای لطیفیان را خوانده بودم خیلی تعجب کردم و خیلی هم خوشحال شدم صدای ایشان را شنیدم گفت: من را آقای جواد حیدری گذاشته مسئول این که شما را پیدا کنم. فقط هم مامور شدم بگویم چرا کارهای فاطمی ات را چاپ نمی‌کنی؟ گفتم کدام کارهای فاطمی؟ گفت: رباعی‌هایی که برای حضرت زهرا گفتید. ما کارها را این‌جا کتیبه کردیم و در تکیه‌های فاطمی تهران استفاده می‌کنیم. گفتم این‌ها هنوز قابلیت چاپ ندارد و من هم هزینه لازم برای چاپ آن را ندارم. آقای لطیفیان گفت: این کارها وظیفه ماست و شما این کارها را جمع و جور کنید ما چاپ می‌کنیم. وقتی کارها را جمع کردم دیدم در این مدت ما 600 - 700 رباعی برای حضرت زهرا (س) گفتم.

از این‌ها حدود 400 - 500 تا را انتخاب کردم، با دکتر سنگری هم مشورت کردم. خیلی خوشحال شد و گفت: به جرات می‌توانم بگویم در تاریخ ادبیات شیعه این قدر شعر برای حضرت زهرا(س) جمع نشده. گفتم دکتر شما این  کارها را بررسی کنید و یک مقدمه هم بر کتاب بنویسید. ایشان هم نظریاتی دادند که من بعضی دوبیتی‌ها را اصلاح کردم و هم اینکه یک مقدمه هم نوشتند فاطمیه اول سال 90 «دو بیتی‌های نیلی رباعی‌های کبود» چاپ شد. فاطمیه دوم نشده بود که چاپ دوم هم خورد.

- یکی از نکات اساسی که در این کتاب وجود دارد این است که فقط فضای سوگ در آن چیره نیست، حماسه هم هست؛ مثلا در فصل 19 فضای حماسه به چشم می‌خورد؛

آن اسب‌سوار بی‌گمان می‌آید

از پرده غیب ناگهان می‌آید

ای مادر یاس‌های عالم برخیز

فرزند تو صاحب‌الزمان می‌آید

این فضای حماسه را چگونه به سوگ وارد کردید؟

کار برای حضرت زهرا (س) یک کار بسیار حماسی است، آن هم از یک خانم در اوج تنهایی غربت اسلام و امیرالمومنین و روز وفات پدر بزرگوارشان، ولی هیچ کدام از این‌ها حضرت زهرا (س) از پا نینداخت و با وجود داغ رحلت پدرشان احساس مسئولیت می‌کنند و برای دفاع از ولایت و امامت به پا می‌خیزند. به نظر من این بزرگترین حماسه است.

- که در شعرهایمان به این بخش کمتر نپرداخته‌ایم؟

بله دقیقا.

- برنامه‌ای برای پرداختن به این بخش از زندگی حضرت زهرا(س) دارید؟

یکی از کارهایی که ما در شب شعر فاطمی پیگیری می‌کنیم این است که به بخش‌ها و ابعاد مختلف شخصیت حضرت زهرا (س) بپردازیم، یعنی هر سال یک بعد از شخصیت حضرت زهرا (س) را به دوستان بدهیم تا در آن رابطه شعر بگویند تا شعر صرفا سوگ خالی نباشد.

- اگر نکته دیگری راجع به کتاب باقی‌مانده بفرمایید.

تنها خاطره شیرینی که در پایان این مصاحبه من دوست دارم بگویم خاطره‌ای است که خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدیم. من از اول گفتم کتاب را هم ببرم تا به آقا هدیه بدهم. دو جلد کتاب بردم که یکی را به ایشان هدیه بدهم و یکی را متبرک کنند که برای خودم نگه دارم. خدمت ایشان که رسیدم عرض کردم این کتاب من است و برای حضرت زهرا (س) گفته شده و می‌خواهم این را به شما هدیه کنم. تا اسم حضرت زهرا (س) را آوردم آقا کتاب را بوسید. من بغض کردم. بوسه ایشان بر شعرهای حضرت زهرا (س) صله بسیار بزرگی بود برای من. بعد دست راستشان را یک طرف جلد و دست چپشان را طرف دیگر جلد گرفتند و کشیدند که من دیگر اشکم اجازه نداد و کتاب را گرفتم و رفتم.


منبع:فارس

211008

 

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: