در
تشبیه دوم - یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم
بِالْمَنِّ وَ الْأَذَى کاَلَّذِى یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا
یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ
عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَّا یَقْدِرُونَ عَلىَ
شىَْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَ اللَّهُ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِین / اى
کسانى که ایمان آوردهاید، همانند آن کس که اموال خود را از روى ریا و خودنمایى انفاق
مىکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد، صدقههاى خویش را به منّت نهادن و آزار
رسانیدن باطل مکنید. مثَل او مثَل سنگ صافى است که بر روى آن خاک نشسته باشد. به
ناگاه بارانى تند فرو بارد و آن سنگ را هم چنان کشت ناپذیر باقى گذارد. چنین کسان
از آنچه کردهاند سودى نمىبرند، که خدا کافران را هدایت نمىکند - انفاق ریاکاران
و کسانی را که پس از انفاق منت می گذارند یا آزار می رسانند به بذری تشبیه می کند
که بر قطعه سنگی که روی آن خاک نازکی باشد بذر بر ان افشانده شود سپس باران درشت
ببارد خاک وبذر را بشوید.
در
تشبیه سوم - وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ
اللَّهِ وَ تَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا
وَابِلٌ فََاتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَینِْ فَإِن لَّمْ یُصِبهَْا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ
اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیر / و مثَل کسانى که اموال خویش را براى طلب رضاى خدا
از روى یقین و اعتقاد انفاق مىکنند، مثَل بوستانى است بر تپهاى، که بارانى تند،
بر آن بارد و دو چندان میوه دهد، و اگر نه بارانى تند که نرم بارانى بر آن بارد.
خدا به کارهاى شما بیناست - انفاق افراد بااخلاص را به باغی تشبیه می کند که در
نقطه بلندی قرار گیرد و باران درشت به آن برسد و میوه خود را دو چندان دهد.
در
تشبیه چهارم - َ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَن تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَ
أَعْنَابٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ لَهُ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ
وَ أَصَابَهُ الْکِبرَُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ
فِیهِ نَارٌ فَاحْترََقَتْ کَذَالِکَ یُبَینُِّ اللَّهُ لَکُمُ الاَْیَاتِ
لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ / آیا از میان شما کسى هست که دوست داشته باشد که او
را بوستانى از خرما و انگور بوده باشد، و جویها در پاى درختانش جارى باشد، و هر
گونه میوهاى دهد، و خود پیر شده و فرزندانى ناتوان داشته باشد، به ناگاه گرد بادى
آتشناک در آن بوستان افتد و بسوزد؟ خدا آیات خود را براى شما اینچنین بیان مىکند،
باشد که بیندیشید - بار دیگر انفاق ریاکاران و گروه منت گذار و آزاررسان پس از
انفاق را به باغی تشبیه می کند که از هر میوه ای در آن موجود است اما ناگاه باد
سوزاننده ای به آن برخورد کند و بسوزد.
این
تشبیهات چهارگانه که همگی بر محور انفاق دور می زند جنبه تربیتی دارد و علاوه بر
انفاق، راه و رسم آن را می آموزد و در صورت عدم تمکن از انفاق، شیوه برخورد با
فقیر را تذکر می دهد و بر اخلاص در عمل و نیت و دوری از ریا و منت و آزار تأکید می
شود.
بیان یک شبهه و پاسخ به آن
خداوند
در آیه اول – آیه 261 بقره – انسان انفاق گر را به دانه تشبیه می کند ولی از نظر
تحلیل حقیقت به شکل دیگر است. به این صورت که انسان انفاقگر، بسان کشاورز است که
دانه می کارد. از سوی دیگر انفاق این انسان، بسان دانه است که کشاورز آن را در دل
زمین پنهان می کند و سرانجام این که همان طور که دانه به 700 دانه تبدیل می شود
انفاق انسان نیز ده ها برابر می گردد اما ممکن است سوال شود اگر واقعیت تمثیل همین
است که در سه بخش آمده پس چرا قرآن خود شخص انفاقگر را به دانه تشبیه می کند در
حالی که شخص باید به زارع و انفاق به دانه تشبیه شود. پاسخ این سوال این است که
عمل هر انسانی پرتوی از وجود اوست مثلا ایمان مومن و کفر کافر، نمونه روحیات اوست
و عمل هرچه توسعه پیدا کند تو گویی ذات انسان گسترش یافته است. بنابراین هر دو
تشبیه صحیح است خواه منفق را به دانه تشبیه کنیم یا عمل او را، تو گویی ذات و عمل دو
رو از یک سکه اند که گاهی به آن ذات گفته می شود و احیانا عمل. ممکن است در این
مورد وجه دیگری نیز باشد و آن این که افراد نیکوکار بر اثر فزونی اعمال نیک، مجسمه
انفاق باشند که واقعیت جز نیکی و احسان ندارند لذا تشبیه شخص به دانه بسان تشبیه
انفاق به دانه است.
خداوند انفاق را به شرطها و شروطها می پذیرد
در
حالی که انفاق و کمک به افتادگان و بینوایان عمل نیکی است اما اسلام انفاق را به
هر صورتی نمی پذیرد و تنها به انفاقی پاداش می دهد که انگیزه آن خدا باشد و طبعا
کاری که برای خدا باشد باید از هر نوع پیرایه ای پیراسته باشد مثلا هرگاه بینوایی
را کمک کرد و منت بر او نگذارد یا او را آزار و اذیت نکرد زیرا در این صورت، عمل
قداست خود را از دست داده و فاقد پاداش خواهد بود.
اصولا
انفاق به افراد همره با منت و آزار، سبب شکست روحی و تحقیر طرف می شود و در این
صورت اگر هم لقمه نانی به او داده شود در برابر سرمایه روحی او از دستش ستانده شده
است زیرا این فرد آنچنان احساس حقارت در خود می کند که این لقمه نان جبران آن
کوچکی را نمی کند لذا در آیه 262 بقره می فرماید: "الَّذِینَ یُنفِقُونَ
أَمْوَالَهُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواْ مَنًّا
وَ لَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا
هُمْ یَحْزَنُونَ / مزد کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند و پس از
انفاق منّتى نمىنهند و آزارى نمىرسانند با پروردگارشان است. نه بیمناک مىشوند و
نه اندوهگین"
این
آیه ناظر به آداب انفاق توانگران است که باید عمل نیک آنان پیراسته از منت و آزار
باشد. آیه بعدی ناظر به آداب گروهی است که از آن ها درخواست کمک می شود ولی
توانایی کمک ندارند، وظیفه این گروه چیز دیگری است و آن این که با زبان خوش،
سائلان را رد کنند و از آن ها معذرت و پوزش بخواهند، چنان که می فرماید:
"قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیرٌْ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى وَ
اللَّهُ غَنىٌِّ حَلِیمٌ / گفتار نیکو و بخشایش، بهتر از صدقهاى است که آزارى به
دنبال داشته باشد. خدا بىنیاز و بردبار است"
پی نوشت:
برگرفته از: کتاب "مثل های آموزنده قرآن – در تبیین پنجاه و هفت مثل قرآنی" آیت الله شیخ جعفر سبحانی
منبع:شبستان