عقیق: عالم
برزخ، عالم متوسطى ميان دنيا و آخرت است كه مردگان تا قيامت در آن بسر مى برند.
پس از اثبات وجود روح مجرد و بقاى آن پس از مرگ و تخليه
بدن، اين مساله اساسى مطرح مىگردد كه ارواح پس از مرگ و خارج شدن از قالب اجسام
بدنى در كجا زندگى مى كنند؟آيا عالمى به نام برزخ كه واسطه بين عالم دنيا و عالم
آخرت است وجود دارد؟ يعنى ما در سلسله عقايد خود و ملاحظه مراحل تكاملى انسانها
قبل از اين دنياى مادى، نطفه بوديم و قبل از نطفه عناصرى در زمين، و بعد از نطفه
به صورت انسانى در آمديم و در دنيا زندگى مى كنيم آيا بعد از اين دنيا هم به عالم
ديگرى وارد مى شويم به نام عالم برزخ يا نه؟
كلمه
برزخ در لغتبه معناى فاصله و حائل ميان دو چيز راگويند.
مرحوم طريحى (1) در مجمع البحرين (2) در معناى كلمه
برزخ چنين مى نويسد:«البرزخ: الحاجز بين الشيئين» يعنى «برزخ حائل بين دو شىء
است»، سپس روايتى از معصوم عليه السلام چنين
نقل مى كند: «نخاف عليكم هول البرزخ» پس مراد از برزخ در اين روايت بين دنيا و
آخرت از هنگام مرگ تا رستاخيز مى باشد پس كسى كه مى ميرد، داخل برزخ مى شود.
اين كلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آيه ذكر شده است: در دو آيه كه يكى در
سوره فرقان و ديگرى در سوره «الرحمان» است، واژه برزخ به معناى فاصله و حائل ميان
دو دريا كه يكى شور است و ديگرى شيرين و به هم نمى آميزند، آمده و در آيه سوم كه
در سوره «مؤمنون» است، در معناى عالم برزخ يا فاصله ميان مرگ و رستاخيز ذكر شده
است.
آيه
اول: « وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ
فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا
مَّحْجُورًا ؛ او خدائى است كه آب دو دريا را بهم
آميخت، دو دريايى كه آب يكى از آن دو شيرين و گوارا است و آب ديگرى شور و تلخ، و
ميان اين دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا هميشه از هم جدا باشند و به هم
نياميزند».﴿سوره فرقان آیه 53﴾
آيه دوم:
«.. و بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا
يَبْغِيَانِ » «ميان آن دو دريا فاصله اى است كه به حدود يكديگر تجاوز نمى
كنند و به هم نمى آميزند».(سوره الرحمان آیه 20)
آيه سوم:
« لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا
تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ
إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ؛ گناهكاران گويند تا
شايد به تدارك و جبران گذشته كردار نيك انجام دهم و به آن خطاب شود كه هرگز چنين
نخواهد شد و گناهكاران كلمه «ارجعننى» را كه از سر حسرت بر زبان رانند و نتيجه
اى نگيرند، كه از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى برانگيخته شوند.(3)غير از اين آيه، آيات ديگرى نيز در قرآن ذكر شده كه از
مجموع مطالب آنها استفاده مى شود كه عالم برزخ واسطه بين عالم دنيا و عالم آخرت
است از جمله آنها:
« وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ
أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ؛ (اى پيامبر) هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند،
مردگانند! بلكه آنان زندها ند و نزد پروردگارشان (در عالم برزخ) روزى داده مى شوند».(4)
در
آيه 171 سوره آل عمران مى فرمايد: «و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان در
عالم برزخ) مسرورند و (مى بينند كه) خداوند پاداش مؤمنان را ضايع نمى كند (نه
پاداش شهيدان و نه پاداش مجاهدان را كه شهيد شدند)».
« يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِينَ
آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ
اللّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللّهُ مَا يَشَاءُ ... خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، به
خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى دارد هم در اين جهان و هم سراى ديگر (در
عالم برزخ و سراى آخرت)(5).از همه اين آيات استفاده مى شود كه بعد از مرگ، عالم
برزخ است تا روزى كه مبعوث شوند و اين برزخ عالم قيامت نيست يعنى انسان پس از مرگ
بلافاصله به روز قيامت منتقل نمى شود.
شخصى
به امام صادق عليه السلام عرض كرد: چه مى فرماييد در آيه « النَّارُ
يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ...» (6). «آتش است كه هر صبح و شام كه
آنان بر آن عرضه مى شوند؟» فرمود:
«ديگران چه مى گويند؟» عرض كرد: «مى گويند آن آتش جهنم
جاويد (آخرت) است و گويند كه بين صبح و شام عذابى نباشد». فرمود: «پس اينها
خوشبخت اند «كه بخشى از روز را در آسايش بسر مى برند». عرض كرد: «پس چگونه است؟»
فرمود: «اين، در دنيا است كه مربوط به عالم برزخ است. و اما جهنم جاويد محتواى اين
آيه است: «... وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا
آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ؛ روزى كه
قيامت برپا شود (مى فرمايد:) آل فرعون را در سختترين عذاب ها وارد كنيد» (7).
در احاديث معتبر از پيامبر و ائمه سلام الله علیهم
اجمعین در توضيح عالم برزخ چنين وارد شده است: « البرزخ هو امر بين امرين و هو
الثواب و العقاب بين الدنيا و الآخرة و هو قول الصادق عليه السلام و الله ما اخاف
عليكم الا البرزخ ؛ برزخ همان امر بين دو امر ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است و
آن قول امام صادق عليه السلام است كه مى فرمايد: «به خدا سوگند من بر شما (شيعيان) نمى ترسم
جز از مرحله برزخ بين دنيا و آخرت»(8).
در
مورد آيه «...وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ...» امام صادق عليه السلام فرمود: «هو القبر و ان لهم فيه لمعيشة
ضنكا و الله ان القبر لروضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النار؛ مراد از برزخ
همان قبر مى باشد و البته براى كافران هر آينه زندگى سختى در آنجا مى باشد به
خدا سوگند كه قبر هر آينه باغى از باغ هاى بهشتى (براى مؤمنين) و ياحفره اى از
حفره هاى آتش جهنم (براى كافران و..). مى باشد (9).
از اينرو امام صادق عليه السلام خطاب به شيعيان آن زمان
مى فرمايد: « والله اتخوف عليكم في البرزخ. قلت ما البرزخ؟ فقال: القبر منذ
حين موته الى يوم القيامة؛ من بر شما (شيعيان) در عالم برزخ مى ترسم، راوى مى
گويد: من به امام صادق عليه السلام گفتم كه عالم برزخ كجا است؟ فرمود: قبر است، زندگى
در آن از زمان مرگ تا روز رستاخيز ادامه دارد».امام صادق عليه السلام به جمعى از شيعيان خود فرمود: به
خدا قسم كه تنها خطرى كه من بر شما احساس مى كنم، برزخ است و چون قيامت شود و كار
به دست ما برسد، ما بر كار شما از خودمان اولويت داريم (10).
از
اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «ارواح مؤمنان عالم در برزخ به
كنار چشمه اى از بهشت به نام «سلمى» زندگى مى كنند (11).
«ابوبصير»
مى گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم ارواح مؤمنين پس از مرگ در چه وضعند؟
فرمود: «در برزخ در ميان غرفه هايى از بهشت بسر مى برند، از خوراك بهشتى مى
خورند و از آب آن مى نوشند و منتظر انجاز وعده پروردگار خود هستند» (12).
پس
عالم برزخ حائل بين دو شىء يعنى مابين دنيا و آخرت از هنگام مرگ تا روز بعثت است
پس كسى كه مى ميرد، داخل برزخ مى شود كه واسطه و حائل بين دنيا و آخرت است (13).
پى
نوشت ها:
1) متوفاى 1085ه ق
2) ج2، ص 430
3) مؤمنون، 100 - دائرةالمعارف تشيع، ج3، ص 176، بنياد
خيريه فرهنگى شط سال 1371ش.
4) آل عمران، 169
5) ابراهيم، 27
6) مؤمن، 46
7) همان
8) تفسير نورالثقلين: ج3، ص 553 - تفسير على بن ابراهيم
- بحارالانوار، ج6، ص 214
9) بحارالانوار: ج6، ص 218
10) معارف و معاريف، ج1، ص 378 و 379 تاليف سيد مصطفى
دشتى
11) بحارالانوار: ج6، ص 61 و 82
12) بحارالانوار: ج6، ص 61 - 82
13) قاموس نهجالبلاغه، تاليف محمد على ترقى، ج 1، ص 137
منبع:جام
211008