عقیق: روزهاي
غفلت عنوان خاطره خانم زهرا امامي دانشجوي دانشگاه معارف همدان است كه با هم ميخوانيم؛
به راستي چه شد؟ من به واسطه كدامين عمل درست به اين
خانه دعوت شدم؟ چشم هايم را ميبندم و روزهاي چند ماهه گذشته را مرور ميكنم؛ چه
روزهايي كه از خدا و رسولش و تمام خوبيها غافل بودم، روزهاي بي ايماني!
اون تصادف هولناك كه خواست خدا بود ازش زنده در بيام
بيرون، اون روز وحشتناك و بعد مژده در آمدن اسمم در قرعه كشي حج؛ در حالي كه من در
اورژانس بيمارستان همدان بستري بودم و اين روزها، در مدينه، فردا مكه و روزهاي
ديگر…؟
خداي من! امروز واقعا مطمئنم كه دوستم داري و من چقدر
خوشبختم كه تو رو دوست دارم و تو هم مرا.
خدايا! مرا ببخش، به خاطر تمام روزها و شب هايي كه دلم
با تو قهر بود و تو چه خوب بخشيدي، تمام نديدن هايم را.
هميشه ميگفتم: مگه اين بقيع چي داره كه هركي ميره
مدينه و مياد، با شنيدن اسم بقيع، انگار بغض هزار ساله اي در گلوش گير كرده بوده و
حالا شكسته است!
اما حالا كه خودم اومدم، وقتي بقيع رو ديدم، واي خدايا!
چقدر دلم گرفته بود.
منبع:حج
211008