25 آبان 1400 11 ربیع الثانی 1443 - 13 : 21
کد خبر : ۲۴۲۴۲
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۹
عقیق:
گل در میان آتش غمها نشست و بعد

گلبرگهای نازکش از هم گسست و بعد


یک تازیانه پیکر گل را هدف گرفت

شلاق،شد طناب شقایق پرست و بعد


شد طوق و دور گردن یک باغبان تنید

ظرف بلور غیرت مردی شکست و بعد


با داس تشنه بر شکم یاسمن زدند

طوری که غنچه از وسط ساقه جست و بعد


طوفان ضربه های لگد ناگهان زد و

راه نفس به یاس کمر بسته، بست و بعد


عمر بهارگونه آن گل تمام شد

بگرفت باغبان ثمرش روی دست و بعد


بردش که در میان زمین مخفی اش کند

اما به زیر هجمه غمها شکست و بعد


گفت ای عزیز گل کفنم، یاسمن بمان

بنگر مرا که در محنم، یاسمن بمان


شاعر: حسين قربانچه
منبع:مشرق
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
حسین
|
|
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
از وبلاگ تــب مـــی
تـــب مـــی
|
|
۰۰:۳۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
سلام علیکم
شعر از حسین قربانچه
لطفا” اصلاح کنید