»اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ
الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَ اَکْرِمْنا
بِالْهُدى وَ الاِسْتِقامَةِ وَ سَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَ الْحِکْمَةِ
وَ امْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ
وَ الشُّبْهَةِ وَ اکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَ السَّرِقَةِ وَ اغْضُضْ
اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِیانَةِ وَ اسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ
وَ الْغیبَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى
الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ
بِالشِّفآءِ وَ الرّاحَةِ وَ عَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ
عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَ السَّکینَةِ وَ عَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَ التَّوْبَةِ
وَ عَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الاَغْنِیآءِ
بِالتَّواضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ وَ
عَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الاُسَراءِ بِالْخَلاصِ وَ
الرّاحَةِ وَ عَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ
بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَ الزُّوّارِ فِى
الزّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ
الْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ«
*اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ
بحث
پیرامون دعای منقول از حضرت ولی عصر(عج) است که در این دعا به ما میآموزند که چه
از خدا بخواهیم چون خود این جای بحث دارد که مؤمن باید حسن انتخاب داشته باشد، در حدیث
دارد که یکی از خادمین پیامبر(ص) نزد حضرت نشسته بودند. حضرت به او فرمودند: چند
سال است به من خدمت کردهای و هیچ درخواستی از من نداشتی، یک چیزی از من بخواه تا
به تو بدهم. گفت: اجازه بدهید فکر کنم، فردا آمد به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: یا
رسولالله قیامت دست من را بگیر و با خودت به بهشت ببر، فرمودند با کسی مشورت
کردی، گفت: نه!
ولی فکر کردم گفتم چه بخواهم که بقاء داشته باشد، دیدم مال بخواهم تمام میشود،
اولاد بخواهم با مرگ ازش جدا میشوم. لذا به فکرم رسید از شما بخواهم که قیامت با
شما باشم.
اینکه
از خدا چه بخواهیم و چه دعائی بکنیم مهم است. بعضیها بلند میشوند هزار کیلومتر
با زحمت میروند به حرم سیدالشهدا(ع) و آنجایی که دعا تحت قبهاش مستجاب میشود،
یک چیزهای بیارزش کوچک و پیشپا افتاده میخواهد.
لذا
حضرت به ما در این دعا تعلیم میدهند که از خداوند چه بخواهیم، ماه رمضان از صبح
روزه گرفتی زبانت را حفظ کردی، گوشت را حفظ کردی، چشمت را حفظ کردی، دم افطار که
لحظه اجابت دعاست چه چیزی بخواهیم که قیمت داشته باشد.
حضرت
در فراز اول دعا میفرمایند: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ»
خدایا به ما روزی کن، توفیق طاعت و بندگی را که از دو موضوع باید بحث بشود. موضوع
اول توفیق است که جای بحث وسیعی دارد.
حضرت
شعیب نبی(ع) به قوم خود فرمود: من اراده کردهام اصلاح کنم شما را، «وَمَا
تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ» در این کار
توفیق از خدا میخواهم استعانت از خدا میجویم که بتوانم برای اصلاح شما گام
بردارم.
»توفیق» عبارت است از اینکه خداوند اسباب را به گونهای
فراهم کند که انسان بتواند موفق به کار مثبت شود و بعضی از مقدمات گناه را خداوند
سلب کند که انسان مرتکب گناه هم نشود.
راغب
در مفردات میگوید، توفیق در لغت سوق دادن و برگرداندن اسباب به سوی مطلوب است و
توفیق داشتن خیلی مهم است، لذا ائمه معصومین(ع) در دعاهایشان توفیق از خدا میخواستند
و از خداوند درخواست میکردند.
امیرالمؤمنین(ع)
میفرمایند: «أَرْبَعُ خِصال تَعَیَّنَ الْمَرْءَ عَلَی الْعَمَلِ: أَلصِّحَّةُ
وّالْغِنی وّالْعِلْمُ وَالتَّوْفیقُ» چهار خصلت انسان را یاری میکند (بر عمل)
سلامتی، ثروت،دانش و توفیق.
در
روایت دیگر دارد که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «التَّوْفِیقُ رَأْسُ
السَّعَادَةِ» توفیق سر همه سعادتهاست، چون گاهی انسان تمام لوازم را دارد، ولی
توفیق ندارد لذا موفق نمیشود.
توفیق
سبب میشود انسان موجبات اطاعت را در نفس خود پیاده کند. حدیث شریف دارد از جابر
بن جعفی که از جعفر باقر(ع) نقل میکند: حولی بر ما نیست از اینکه از معصیتها دور
شویم، مگر به یاری خدا و هیچ توان و قدرتی ما برای اطاعت خداوند نداریم، مگر به
سبب توفیق الهی، خدا توفیقم داده که ماه رمضان را روزه بگیرم، خدا توفیقم داده در
مجلس اهل بیت(ع) بنشینم، خدا وسائل گناه را از من دور کن.
امیرالمؤمنین(ع) به خاطر توفیق اطاعت و بندگی خدا را حمد و شکر میکند: «نَحْمَدُهُ عَلَى ما
وَفَّقَ لَهُ مِنَالطَّاعَةِ، وَ ذادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِیَةِ«
حضرت
جوادالائمه(ع) میفرماید: مؤمن به توفیق خدا و داشتن پندگویی درونی و خوی نصیحتپذیری
از کسی که او را نصیحت میکند نیاز دارد.
از
روایات استفاده میشود بعضی امور سبب توفیق میشود و عواملی هم سبب سلب توفیق میشود
از جمله چیزهایی که موجب سلب توفیق میشود رد کردن مهمان است، حدیث نبوی میفرماید:
میهمان سبب نزول رزق میشود و گناهان اهل آن خانه را از بین میبرد و کسی که مهمان
را رد کند، سبب از دست رفتن توفیقش میشوود، میهمان میخواهد بیاید انسان مهمان را
رد کند سلب توفیق میشود.
یکی
دیگر از عوامل سلب توفیق اذیت و آزار دیگران است و یاری نکردن برادر مؤمن که امام
صادق(ع) میفرماید: هیچ مؤمنی نیست که برادری مؤمنش را یاری نکند در حالی که قدرت
بر یاری او دارد، مگر اینکه خداوند توفیقات مربوط به دنیا و آخرت را از او سلب میکند.
انسان
بیتوفیق نمیتواند در مجالس اهل بیت(ع) شرکت کند، توفیق میخواهد که انسان حسینی
بشود. پیامبر گرامی(ص (عبور
میکردند، دیدند بچهها بازی میکنند از مرکب پیاده شد. حضرت یک بچهای را بغل
گرفت او را بوسید نوازش کرد. گفتند یا رسولالله میان این بچهها، چطور این بچه را
بوسیدی، فرمود: یک روز دیدم این بچه دارد با حسینم بازی میکند و خاک زیر پای حسین
من را بر میدارد و به سر و صورتش میریزد، چون حسین مرا دوست دارد، من هم او را
دوست دارم.