«با دردت کناربیا، با دردت صبوری کن». وقتی حضرت
امیرالمومنین(ع) این جمله را میفرماید، آیا منظورش درد جسمی یا درد روحی است. اگر
درد جسمی باشد مقصود این است که بیدرنگ به دارو و درمان پناه نبر، بگذار کمی هم
بدن با بیماریها و دردها مقابله کند. پناه بردن به دارو سبب میشود سازمان دفاعی بدن
ضعیف شده و بدرستی کار نکند.
حال اگر درد را مشکلات روحی بدانیم، باید بپذیریم که
دنیا محل بلا ومشکلات است و زندگی بدون مشکل وجود ندارد و باید آستانه تحمل درد را
بالا برد. انتظار زندگی بدون مشکل انسان را اذیت میکند. دنیا جای زندگی
بی دردسر نیست. وقتی انسان
این نکته را بداند سبب میشود مشکلات را سخت نگیرد و خودش را درمقابل مشکلات رشد
بدهد.
خداوند در سوره انشراح برای برطرف کردن مشکلات کمرشکن به
پیامبر میگوید: «ای پیامبر! آیا ما به تو سینه گشاده ندادیم تا بارسنگینی را که
کمر را میشکست برداری». در اینجا خداوند به جای حل مشکل، انسان را دربرابر مشکل
بزرگ کرده تا بر آن پیروز شود. حال این انسان دربرابر مشکلات، عزتش را نمیفروشد.
زهد پنهان، برتر است
در بیان دیگر امیرالمومنین(ع) میفرماید: « روزگار را
آسان بگیر». آسانگیری یکی از ویژگیهای متقین است که با آن کارهایشان بهتر پیش میرود.درحکمت
دیگری میفرماید:«زهد، ثروت است». اگرانسان به دنیا میل و رغبتی نداشته باشد به
درجه بالایی رسیده ونتیجه اش این است که انسان احساس دارایی و آرامش فراوانی میکند.
کسانی که دلبسته دنیایند روحشان همیشه در رنج و عذاب بسر میبرد. وقتی ندارند غصه
دارند و وقتی که دارند از ترس از دست دادنش، آرامش ندارند.
زهد و بی رغبتی به دنیا بردونوع است: زهد آشکار و زهد پنهان.
زهد آشکار را همه میفهمند. مثل ایمان که گاهی آشکار است مانند رعایت مسایل مذهبی
و گاهی دیده نمی شود مثل روزه داری که به معنی ترک است و ترک دیدنی نیست. اما زهد
پنهان اخلاص بیشتری دارد. حضرت فرموده است برترین زهد، زهد پنهان است. یعنی با
اینکه فرد دلبسته دنیا نیست، اما کار دنیایی انجام میدهد.
زهد فروشی کار امام(ع) نیست
کسب وکار ، تجارت و افزایش ثروت بین مؤمن وغیرمؤمن مشترک
است. اگرمومنی که زاهد است از باب تکلیف به دنبال کسب ثروتهای خوب برود تا هم جلب
رضایت خدا، کمک به جامعه اسلامی و خودش هم با عزت زندگی کند. زهد چنین کسی پنهان
است، چنانکه ازدواج نیز که به ظاهر عملی دنیوی است. اگر مومنی برای به دست آوردن
رضایت خداوند، انجام تکلیف الهی و اقتدا به سنت پیامبر(ص) ازدواج کند، زهد پنهان
انجام داده است.
روایت است، امام رضا(ع) وقتی از منزل بیرون میآمدند
برای مردم خودشان را آراسته میکردند و لباس زینتی میپوشیدند. اما در خانه روی
حصیر مینشستند. کسی که امام را در جامعه با لباس آراسته ومعطر میبیند زهدش را
نمی بیند، چون امام زهد فروش نیست.
امیرالمومنین علی(ع) بسیار زاهد بودند و دلبسته جاه و
جلال وحکومت نبودند. در خطبه 33 نهج البلاغه داریم که ابن عباس میگوید، بر امام
وارد شدم دیدم کفششان را وصله میزنند به من گفتند این کفش چقدر ارزش دارد، گفتم
هیچ. آنگاه امام گفت: به خدا قسم حکومت برشما برای من از این کفش بی ارزش تر است،
مگراینکه حق را برپا دارم یا باطلی را از بین ببرم.
در حالی که صبر و سکوت حضرت به خاطر خدا و حفظ دین نوپای
اسلام، زهدی است که همه آن را میفهمند.
تکلیف برای خدا باشد
اگر کسی برای خدا کار میکند اهمیت ندارد که مردم بدانند
یا ندانند.
درخطبه 32
نهج البلاغه امیرالمومنین(ع) انسانها را به چهاردسته
تقسیم میکند:
دسته
ای که درکارهای فردی شان دنبال دنیا هستند و دنبال آخرت نیستند. برعکس مؤمن که همه کارهای دنیوی وعبادی
اش را برای خدا انجام میدهد و مصداق این جمله زیبای دعای کمیل میشود که « خدایا
از تو میخواهم کارها وعبادتهایم با هم فرقی نداشته باشد».
بنابراین زهد پنهان، برترین زهد است. به دلیل اینکه کسی
از آن خبردار نیست تا انسان غرور پیدا کند. این زهد اجر و مرتبه بالاتری در پیشگاه
خدا دارد، به همین علت میگویند بعضی ها درآسمان مشهورتر از روی زمین هستند و بعضی
دیگر هم در زمین وهم درآسمان منزلت دارند.
مرگ، به کار خیر سرعت میدهد
درحکمتی دیگر حضرت علی(ع) میفرماید: « اگرتو در ادباری،
مرگ در اقبال است چقدر دیدار سریع است». انسان وقتی به دنیا پا میگذارد در حقیقت
به زندگی پشت کرده است، زیرا لحظه به لحظه از عمرش کم میشود. ظاهرش این است که رو
به زندگی آورده است، در حالی که هر ثانیه پشت به زندگی کرده ومرگ به او نزدیک میشود.
انسان با مرگ بسیار دیدار میکند، چون به سویی میرود که مرگ از طرف مقابل میآید.
دلیل اینکه آن را احساس
نمی کنیم سرگرم شدن به مسایل دنیایی است. پیام بیان امیرالمومنین(ع) دراین حکمت
این است که باید از فرصتهای زندگی بخوبی استفاده کرد، چنانکه هنگام خوشحالی سرمست
نشده و هنگام ناراحتی ها ناامید نشویم. پیام دیگرش آماده شدن برای مرگ است وعبرت
گرفتن و صبوری کردن درمشکلات است. توجه به ملاقات سریع با مرگ قدرت انسان را افزایش
میدهد و سرعت درکارهای خیر را بیشتر میکند.
عذاب روحی وروانی قیامت
امام علی(ع) در جایی دیگر میفرماید: «مراقب باش! به خدا
قسم، خداوند گناهان انسان را پوشانده است، چنانکه گویی آنها را بخشیده است».
خداوند پوشاننده گناهان انسان است، به طوری که حتی وجود گناه درباطن آدمی آشکار
نیست وانسان از عمق گناهانش بی خبر است و دیگران نیز نسبت به گناهان ما بی
خبرند.این پرده پوشی خداوند بر گناهان، امر را بر انسان مشتبه میکند. آدمی یادش میرود
گناهی انجام داده است. اینکه خداوند آبروی انسان را به دلیل گناه نمی ریزد معنایش
بخشش گناه نیست. کرامت، لطف وحلم پروردگارسبب شده انسان فرصت داشته باشد تا خودش
را اصلاح کند.اما درقیامت این خبرها نیست. قیامت روز آبروریزی خداوند است و« روزی
است که باطن آشکار میشود». اگر چه خداوند در دنیا هم تضمینی نداده که آبروی
گناهکار را نبرد.
به این دلیل حضرت هشدار میدهد که مراقب باش خداوند
آبرویت را نبرد. درمناجات شعبانیه داریم که «خداوندا! مرا در مقابل چشم دیگران بی
آبرو نکن». یکی از عذابهای روحی وروانی در روز قیامت بی آبروشدن است، به همین دلیل
به خاطر فراموشی گناهان نباید فریفته شویم. همیشه باید اسباب آمرزش را فراهم کنیم.
وقتی خداوند میفرماید: «سرعت بگیرید به سوی آمرزش گناهان». یعنی اینکه به سوی
خوبیها، استغاثه و استغفار و آنچه که سبب آمرزش گناهان میشود سرعت بگیرید.
ایمان در دل است
در حکمت دیگر، تفسیرایمان را از حضرت میخواهند. حضرت میفرماید:«
ایمان چهارستون دارد صبر، یقین، عدل و جهاد». ایمان با اسلام فرق دارد. رکن اسلام آوردن،
زبان است یعنی هرکس شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) بدهد اسلام آورده و
مسلمان است. اما ایمان این نیست. در حقیقت ایمان یعنی آنچه را میفهمیم با عواطف و
احساساتمان گره خورده است. چون دل مرکز مهر، عاطفه، احساس، عشق ومحبت و مرکز خشم،
غضب ونفرت است. مومن کسی است که این معرفتها در دلش جا گرفته، آن را دوست دارد
وعاشقانه تسلیم حقیقت کرده است. او خدا را دوست دارد و از دشمن خدا بیزار است.
ایمان دارای عواطف و احساسات است، این دریچه دل است که به سوی حقیقت باز شده است.
درک وفهم، مرحله اسلام وپذیرش دل، مرحله ایمان است.
صبر پایه ایمان است
اما پایه اول ایمان، صبر است که چهارپایه دارد: شوق به
معنای اشتیاق، شفق به معنای ترس، زهد به معنای بی رغبتی نسبت به دنیا و ترقب به
معنای انتظاراست. حضرت امیرالمومنین(ع) درباره شوق میفرماید: «هرکس عاشق بهشت
شود شهوات را فراموش میکند». و در باره نتیجه ترس میفرماید: «هرکس از آتش جهنم
بترسد از گناه دوری میکند». و درباره اثر زهد میفرماید:« کسی که دلبسته دنیا نیست،
مصیبت ها درچشمش کوچک است». وانتظار ومراقب بودن را در مرگ میداند ومی فرماید:
«هرکس منتظر مرگ باشد، به سمت خوبی ها سرعت میگیرد».
در نهج البلاغه گفته شده که نسبت صبر به ایمان نسبت سربه
بدن انسان است. هیچ کس بدون زحمت وصبر به جایی نمی رسد. کسانی که به دنبال دین
آسان و دنیای راحت هستند، امکانپذیرنیست. برای فتح قله ها، تحمل سختی لازم
است.ترس، عامل دوری از گناه میشود. کسی که از جهنم بترسد از گناه، که سمی شیرین
است دوری میکند. وقتی انسان به مرگ توجه کند میفهمد عمر دنیا کوتاه است، بنابراین
برای کار خیرسرعت میگیرد. به دلیل یاد مرگ موانع خیرات از سر راه برداشته میشود.
موانع برای کسانی وجود دارند که توجه به مرگ ندارند. اینکه برای نماز و انجام خیرات کسالت
داریم به خاطر آن است که مرگ را فراموش کرده ایم.
منبع:قدس
211008