اگر راجع به تعقّل، آیهای جز این آیه نازل نشده بود، بس
بود که انسان بداند: تعقّل، مانع سقوط او است و عقل و فکر خود را به کار گیرد.
نگرش قرآن کریم به تفکّر، تعقّل و
تفهّم
قرآن کریم در آیات فراوانی، با عباراتی چون «إِنْ
كُنْتُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون»،
«لا یَفْقَهُون» و «لا یَشْعُرُون»، بر
بهکارگیری عقل، فکر و فهم تأکید میورزد و از آدمیان میخواهد که آگاهانه تصمیم
بگیرند و عمل کنند.
گاهی نیز با استفهام توبیخی، اهمیّت تفکّر و تعقّل را
بیان میدارد و بیتوجّهی به آن را ملامت مینماید؛ چنانکه با جملاتی نظیر «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»، «أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ» و «أَ
فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُون» به
طور مکرّر، به مذمّت رفتار بدون عقلانیّت و خردورزی پرداخته است.
افزون بر این، قرآن کریم از افراد غافل که از عقل خود
اسفاده نمیکنند، با لحنی تند یاد کرده، میفرماید: «وَلَقَدْ
ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ
یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ
یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ
الْغَافِلُونَ »[2]
میفرماید: گویا بعضی از مردم برای جهنّم خلق شدهاند و
دوان دوان به سوی آن میشتابند. این افراد کسانی هستند که تفکّر و تعقّل ندارند و
چشم و گوش بستهاند و بدون تفکّر حرف میزنند و بدون تعقّل رفتار میکنند. سپس میفرماید:
آنها حیوان هستند. بعد تأکید میکند: از حیوان هم پستترند؛ چرا که ایشان غافل و
بیفکر هستند.
بشارت
قرآن کریم به اهل عقل و فهم
امام کاظم«علیه السلام» به هشام بن حکم فرمودند: خداوند
متعال در قرآن کریم به اهل عقل و فهم بشارت داده، میفرماید:«فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ
أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا
الْأَلْبَابِ [3]» ؛ همان هایى را كه به هر سخنى گوش مىدهند پس بهترین آن را
پیروى مىكنند، آنان هستند كه خدا هدایتشان كرده و آنان هستند صاحبان خرد.
بر این اساس، دست عنایت خداوند متعال، بر سر افراد عاقل
است، زیرا آنان با تفکّر خود، خوب و بد را تمیز میدهند، بدیها را رها کرده، خوبیها
را میگیرند. به این عمل ارزنده اخلاقی اقتباس گفته میشود.
تحلیل ارزش والای عقلانیّت
در روایاتی از بیان مبارک امام حسین«علیه السلام» آمده
است: ثواب یک ساعت تفکّر، از یک سال عبادت بیشتر است: «تَفَكُّرُ
سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»[4]
ثواب شگفت آور تعقّل، تفکّر و نیک فهمیدن و جایگاهی که
این فضیلت ارزشمند در تعالیم قرآن و عترت دارد، به خاطر آن است که انسان میتواند
با اندکی تفکّر و تأمل و با خردورزی و فهم نیکو، سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین نماید؛
چنانکه محرومیّت از فضیلت تفکّر و تعقّل و دوری از اندیشه و فهم صحیح، شقاوت
انسان را در پی خواهد داشت.
البته باید توجه داشت که ارزش تفکّر، به نوع آن بستگی
دارد. به بیان دیگر، اینکه انسان درباره چه چیزی فکر کند و نتیجه تفکر رسیدن به
معرفت باشد.
تفکرّ، اولین مرتبه قانون مراقبه
مرحوم شهید«ره» که از علمای بزرگ و افتخار برای عالم
تشیّع است، در یکی از کتابهای خود که هم فقهی و هم اخلاقی است، میفرماید.
انسان در شبانهروز باید هفت یا هشت مرتبه به قانون
مراقبه عمل کند. قانون مراقبه مراتبی دارد که مرحله مختصر و ابتدایی آن، تفکّر و
اندیشیدن بر اعمال است. مثلاً صبح فکر کند که اگر امروز روز آخر عمر من و امشب شب
اول قبر من باشد، آیا رستگار هستم یا خیر؟ سپس به دنبال تحصیل یا کارش برود. در بین
روز، با خود بیندیشد که آیا خدای سبحان، از کار و عمل من راضی است یا نه؟! اگر
راضی است خداوند متعال را شاکر باشد و اگر راضی نیست، همان موقع کار خود را تدارک
و جبران کند و به همین صورت در طول روز، در هر فرصتی تفکّر داشته باشد و این
مراقبه را تا هنگام خواب ادامه دهد. هنگام خوابیدن هم با خود بیندیشد که روز خود
را چگونه گذرانده است؟ اگر خوب بوده و در مسیر رضای الهی گام برداشته، خداوند
متعال را شاکر باشد. اگر خوب نبوده است، سریع جبران و تدارک نماید.
توبه، از تفکر سرچشمه میگیرد
قانون مراقبه و به خصوص تفکّر و تأمّل پیرامون اعمال،
انسان را یاری و راهنمایی میکند تا به جبران گذشته بپردازد. راهکار جبران گذشته
نیز توبه و بازگشت به سوی خداوند متعال است .«قُلْ یَا
عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ
اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ
الرَّحِیمُ »[5]؛ ای بنده گناهکار، از
رحمت خداوند مأیوس نشو! زیرا یأس از رحمت، خود گناهی در سرحدّ کفر است و به رحمت
الهی امیدوار باش.
ضرورت بهرهمندی از هوش و استعداد، با تفکّر و تعقّل
در دنیا مشهور است که هوش و استعداد جوانهای ایرانی
نمونه است. به تجربه هم اثبات شده است که ایرانیها از لحاظ فهم علمی، درک اقتصادی
و شعور سیاسی، در جایگاه خوبی قرار دارند. اگر برای پیشرفت علمی و اقتصادی و برای آبادی
دنیا تلاش کنند، حتماً میتوانند موفق شوند .
نباید فقط به کاستی ها اندیشید
باید توجه کنیم که نمیدانم، نمیتوانم و نمیشود، در
قاموس نوع انسان راه ندارد. یعنی اگر بخواهد میتواند، اگر بخواهد میداند و اگر
بخواهد، میشود. پس، اگر رشد و پیشرفت چنانکه شایسته مسلمانان و جامعه اسلامی
است، واقع نشده، مانع آن خود افراد هستند که در تعقّل و تلاش کوتاهی کردهاند.
در جنگ جهانی دوم، کشورهایی نظیر ژاپن و آلمان، به طور
کامل ویران شدند؛ اما توانستند در مدت چند سال، ترقی کنند و جبران ویرانی گذشته را
بنمایند؛ به گونهای که اکنون پس از گذشت حدود هفتاد سال، نسبت به کشورهای
پیشرفته، کمبودی ندارند. این موقعیّت، در پرتو کار، تلاش و فعالیّت مستمر، همراه
با عقلانیّت و تدبیر نصیب آن کشورها شده است.
نظر دین اسلام هم همین است که با تلاش، تعقّل و تفکّر،
به هر موقعیّت و منزلت مطلوبی میتوان رسید. چنانکه بدون فعالیّت، بدون فکر و
بدون تعقّل، خسارات فراوانی در دنیا و آخرت نصیب انسان میشود: «خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ
الْمُبِینُ ».[6] ؛ ر دنیا و آخرت
زیان دیده است. این است همان زیانِ آشكار.
پی نوشت ها:
1. الأنفال، 22
2. الأعراف، 179
3. الزمر، 17-18
4. تفسیر العیاشی، ج 2، ص 208
5. الزمر، 53
6. الحج،11
منبع:جام
211008