04 خرداد 1401 24 شوال 1443 - 00 : 13
کد خبر : ۲۳۲۱۸
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۳
خداوند قوم عاد را به دلیل تمسخر و نافرمانی از حضرت هود(ع) و همچنین پایه‌گذاری شرک عذاب کرد و قرآن به طوفان وحشتناک شنی که موجب هلاکت این قوم شد، اشاره فرموده است.

عقیق: بر اساس آنچه در تفاسیر آمده است قوم عاد از نسل سام بن نوح و بسیار درشت اندام و نیرومند بوده‌اند؛ سرزمین عادیان حاصل‌خیز و سرسبز بوده و آنان با نیروهای خدادادی خود به آباد ساختن آن پرداخته و در کوه‌ها و جاهای مرتفع کاخ‌ها و بناهای بسیار مستحکم و شگفت‌انگیزی ساخته‌اند که به تعبیر قرآن مانند آنها در هیچ جایی ساخته نشده است(فجر/8).

قدرت بسیار و پیشرفت قوم عاد سبب طغیان و استکبار آنها شد به گونه‌ایی که دعوت پیامبر خویش را نپذیرفتند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است(فصلت(15/ تا بتواند ما را عذاب دهد؟!

در آیه 60 سوره مبارکه «هود» تصریح شده است که عاد، همان قوم حضرت «هود» است. نام قبیله یا قوم عاد 24 بار در قرآن کریم آمده است و در آیه 50 سور مبارکه «نجم» به نام «عاد الأولی» خوانده شده که بعضی محققان از این استنباط کرده‌اند که دو عاد وجود داشته است: «عاد اُولی» که بیش از هزار شاخه و تیره داشته و بعد از هلاک آنها «عاد ثانیه» ظاهر شده که بت‌پرست بوده‌اند و نام بت‌هایشان در کتب اصنام ذکر شده است.

قوم عاد بت‌پرست بودند خداوند، هود(ع) را به سوی آنان فرستاد تا آنها را از عذاب خداوند بترساند اما قوم عاد، هود را سفیه پنداشتند(اعراف/66؛ هود/54) و از پرستش خدای یگانه سر باز زدند و به دین پدران خود چسبیدند و استکبار ورزیدند و هود را تهدید کردند در نتیجه عذاب خداوند که باد و طوفان سختی بود بر آنان نازل شد و همه جز هود(ع) و پیروان اندک او نابود شدند. قصۀ قوم عاد در سوره‌های مبارکه «الحاقه، اعراف، احقاف، هود، مؤمنون، شعراء و فصلت» به روشنی آمده است.

وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ؛ و اما قوم عاد با تند بادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند» (الحاقه/6)

قوم عاد بر اثر گناه و نافرمانی خداوند و ایمان نیاوردن به حضرت هود(ع) و آزار و اذیت او، هفت سال دچار قحطی و خشکسالی شدند و برای آنها هیچ بارانی نبارید اما قوم عاد از این تنبیه الهی، متنبه نشدند و بر ظلم و کفر و شرک و نافرمانی از خدا افزودند؛ آنها ضمن این کارهای زشت، به تمسخر حضرت هود(ع) نیز می‌پرداختند و به او می‌گفتند: اگر راست می‌گویی، عذابی را که از آن سخن به میان می‌آوری، بیاور.

حجت‌الاسلام «محسن قرائتی» مفسر قرآن کریم در کتاب تفسیر نور در ذیل این آیه آورده است:

دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمود را با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک کرد. عذاب‌های الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی است.

بر اساس یافته‌های باستان‌شناسان، محلی که قوم عاد در آن زندگی می‌کرده‌اند معروف به شهر «اُبر» بوده که در کنار دریای عمان هم‌مرز با کشورهای یمن و عمان و عربستان سعودی فعلی است.

خداوند متعال در قرآن به طوفان وحشتناک شنی که موجب هلاکت قوم عاد شد اشاره فرموده است به طوری که باستان‌شناسان نیز شهر «اُبر» را از زیر یک لایه دوازده‌ متری شن بیرون آورده‌اند.

فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ پس چون آن (عذاب) را (به صورت) ابرى روى‏آورنده به سوى وادی‌هاى خود دیدند گفتند این ابرى است که بارش‏دهنده ماست (هود گفت نه) بلکه همان چیزى است که به شتاب خواستارش بودید بادى است که در آن عذابى پر درد (نهفته) است» (الأحقاف/24)

آیت‌الله «ناصر مکارم شیرازی» صاحب تفسیر نمونه در ذیل این آیه آورده است:

مفسران گفته‌اند که مدتی بر قوم عاد باران نازل نشد و هوا گرم و خشک و خفه‌کننده شده بود. هنگامی که چشم قوم عاد به ابرهای تیره و تار و گسترده‌ای که از افق‌های دوردست به سوی آسمان آنها در حرکت بود افتاد بسیار خوشحال شدند و به استقبال آن شتافتند و در کنار دره‌ها و سیل‌گیرها آمدند تا منظره نزول باران پربرکت را ببینند و روحی تازه کنند؛ ولی به زودی به آنها گفته شد که این ابر باران‌زا نیست؛ این همان عذاب وحشتناکی است که برای آمدنش شتاب داشتید.

آری، تندبادی ویرانگر بر آنها وزیدن گرفت و آنها و اموالشان را نابود کرد و سپس اجساد و اموالشان نیز به وسیله تندباد به بیابان‌های دور دست یا درون دریا افکنده شد.

بعضی گفته‌اند زمانی متوجه شدند که این ابر سیاه،‌ تندباد گرد و غباری است که نزدیک سرزمین آنها رسید و چهارپایان و چوپان‌های آنها را که در بیابان‌های اطراف بودند، از زمین برداشت و به هوا برد، خیمه‌ها را از جا کند و چنان بالا برد که به صورت ملخی دیده می‌شدند.

هنگامی که آنان این صحنه را دیدند فرار کردند و به خانه‌های خود پناه بردند و درها را به روی خود بستند؛ اما باد درها را از جا کند و آنها را بر زمین کوبید یا با خود برد و شن‌های روان یا همان احقاف را به پیکر آنها گسترد.

سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَ ثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ؛ (خداوند) این تندباد بنیان‌کن را هفت شب و هشت روز پی‌درپی بر آنها مسلط ساخت و (اگر آنجا بودی) می‌دیدی که آن قوم همچون تنه‌های پوسیده و توخالی درختان نخل در میان این تندباد روی زمین افتاده و هلاک شده‌اند» (الحاقه/7)

آنها پیوسته زیر تلی از شن و ماسه ناله می‌کردند سپس تندباد شن‌ها را با خود برد که بار دیگر بدن‌هایشان نمایان گشت و آنها را برگرفت و به دریا ریخت.

با توجه به اینکه تاریخ آزمایشگاه مسایل گوناگون زندگى بشر است و آنچه را که انسان در ذهن خود با دلایل عقلى ترسیم مى‏کند در صفحات تاریخ به صورت عینى باز مى‏یابد، نقش تاریخ را در نشان دادن واقعیات زندگى به خوبى مى‏توان درک کرد.

در داستان‌های قرآنی شکست مرگبارى که دامن یک قوم و ملت را بر اثر اختلاف و پراکندگى مى‏گیرد یا پیروزى درخشان قوم دیگر را که در سایه اتحاد و همبستگى به دست میآید به روشنی قابل درک است، بر همین اساس توجه، تأمل و تدبر در سرنوشت افراد و اقوامی که پا در بیراهه‌های شیطان‌ساز نهاده و در دره‌های ذلالت سقوط کرده‌اند موجب تنبه و هوشیاری ما می‌شود به طوری که می‌توانیم با خواندن داستان قوم عاد متوجه شویم که پایه‌گذاری شرک و کفر، آزار و اذیت و تمسخر پیامبر و درخواست نزول عذاب و زیباپنداشتن کارهای زشت در اثر فریب خوردن از شیطان مهم‌ترین دلایل هلاک این قوم شده است.

دریافت


منبع:فارس

 

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: