27 مهر 1400 13 (ربیع الاول 1443 - 11 : 04
کد خبر : ۲۲۸۴۷
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۷
پیشنهادهای قرآن برای رسیدن به مقام استعانت و استعاذه؛
احاطه تام الهى بر اعمال انسان، شهادت و علمى است به کامل‏ترین وجهش، شهادت و علمى است بر کل اعمال و بر همه جهات اعمال و احدى از خلائق از آن مستثناء نیست.

عقیق: قرآن حکیم گاهی تکان دهنده ترین هشدارها و تنذیرها را در عباراتی کوتاه و مجمل بیان می کند که از یک سو عصاره ای از حکمت و بینش دعوت کننده به حیات طیبه است و از سوی دیگر پشت آدمی را می لرزاند و مثل آفتابی بر غفلت هایش می تابد و یخ نسیان ها و فراموشی ها را در قلب آدمی آب می کند.
اگرچه امروز در روزگار سیطره صنعت و فناوری و مصرف زدگی و نشاندن این مصنوعات به جای الهه ها و بت های ذهنی، این ظن هر روز در رسانه های جهان و اذهان بیشتر تقویت و فربه می شود که انسان موجودی است سرگشته که در پهنه بیکران هستی به حال خود رها شده است اما در بینش وحیانی که هیچ الهه ای جز الله شایسته پرستش و کرنش نیست، انسان به حال خود رها نشده است بلکه ناظرانی بر اعمال او گماشته شده و خداوند در مرتبه ای بالاتر بر انسان و اعمال و رفتارش احاطه کامل دارد.


قرآن حکیم در آیه61 و 62 سوره یونس می فرماید: "وَ مَا تَکُونُ فىِ شَأْنٍ وَ مَا تَتْلُواْ مِنْهُ مِن قُرْءَانٍ وَ لَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکمُ‏ْ شهُُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَ مَا یَعْزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ السَّمَاءِ وَ لَا أَصْغَرَ مِن ذَالِکَ وَ لَا أَکْبرََ إِلَّا فىِ کِتَابٍ مُّبِینٍ * أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُونَ / در هر کارى که باشى، و هر چه از قرآن بخوانى و دست به هر عملى که بزنید هنگامى که بدان مى‏پردازید ما ناظر بر شما هستیم. بر پروردگار تو حتى به مقدار ذره‏اى در زمین و آسمانها پوشیده نیست. و هر چه کوچکتر از آن یا بزرگ تر از آن باشد، در کتاب مبین نوشته شده است. آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمى نیست و غمگین نمى‏شوند."
معلوم است اگر آدمی به این بینش عمیق دست یابد که عالم محضر خداست و هیچ رفتاری از آدمی از دید خداوند پنهان نمی ماند در آن صورت همان نتیجه ای حاصل خواهد شد که در آیه 62 سوره یونس بر آن تصریح شده است، یعنی در آن صورت انسان هیچ حزن و اندوهی نخواهد داشت چرا که می داند نه هستیِ بیرون از او سرگشته و به حال خود رها شده و نه او تصادفی پا به هستی گذاشته است و حیات او با مرگش ابتر و عقیم خواهد ماند. بلکه این بینش در او جان می گیرد که مرا به کاری و هدفی اینجا آورده اند وگرنه چه ضرورتی داشت برای من ناظران و مراقبانی بگمارند.


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با اشاره به "وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ" به عنوان بخشی از آیه 61 سوره یونس می فرماید: افاضه در فعل به معناى آن است که چند نفر دسته جمعى آن چنان سرگرم کارى بشوند که از هر چیز دیگرى غافل گردند و در جمله‏ "إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً" التفاتى از غیبت به تکلم مع الغیر بکار رفته، در جمله قبلى در کلمه"منه" خداى تعالى غایب فرض شده بود و در اینجا متکلم مع الغیر به حساب آمده، و نکته این التفات این است که خواسته است اشاره کند به اینکه شهود و گواهان بر اعمال شما تنها خداى تعالى نیست، بلکه بسیارند، هم ملائکه شاهدند و هم مردم، و خداى تعالى هم در ماوراى اینها محیط بر شما است، و وقتى که گوینده شخصى بزرگ و داراى اعوان و خدمه باشد، از سوى خود و اعوانش سخن مى‏گوید، و چه بزرگى بزرگتر از خداى تعالى.


علامه با اشاره به این که احاطه تام الهى بر اعمال بشر، شهادت و علمى است کامل و فراگیرنده همه اعمال از همه خلائق حتى پیامبر خدا (ص) تصریح می کند: تحول مذکور در خطاب آیه براى این است که اشاره کند به اینکه سلطنت و احاطه تام الهى که بر اعمال واقع مى‏شود، شهادت و علمى است به کامل‏ترین وجهش، و شهادت و علمى است بر کل اعمال و بر همه جهات اعمال، و احدى از خلائق از آن مستثناء نیست، نه هیچ پیامبرى، نه هیچ مؤمنى و نه هیچ مشرکى، شهادت و علمى است که هیچ عملى از اعمال نیز از آن مستثناء نیست، پس مبادا کسى توهم کند که از اعمال رسول خدا (ص) چیزى بر خداى تعالى پوشیده مى‏ماند و در روز قیامت به حساب اعمال آن جناب رسیدگى نمى‏شود، نه، شخص رسول خدا (ص) هم باید همین اعتقاد را درباره پروردگارش داشته و مراقب اعمال خود باشد.
در آیه مورد بحث با اینکه جمله‏"وَ ما تَکُونُ فِی شَأْنٍ" تمامى اعمال رسول خدا (ص) را شامل بود، مع ذلک تنها بر یکى از اعمال آن جناب انگشت گذاشته شده و آن مساله"تلاوت قرآن" است، و این به منظور اشاره به اهمیت این عمل و عنایت بیشتر به آن است.


در این آیه دو نکته به چشم مى‏خورد، اول اینکه در موعظه به رسول خدا (ص) و به امتش تشدید شده، و دوم اینکه آنچه از قرآن که رسول خدا (ص) براى مردم مى‏خوانده به وحى الهى بوده و کلام خداى تعالى نه دستخوش تغییر مى‏شود و نه باطل در آن راه مى‏یابد، نه رسول خدا (ص) در گرفتن آن وحى دچار اشتباه مى‏شود و نه در تلاوت آن براى مردم، بنا بر این مضمون آیه شریفه نزدیک به مضمون آیه زیر است که مى‏فرماید:" عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ / خدا عالم به غیب است، و احدى از خلائق را مسلط و محیط بر غیب خود نمى‏کند مگر رسولى که خودش بپسندد (تازه) در مورد آن رسول رقیبانى در کمین مى‏گمارد تا معلوم کند این رسولان رسالت پروردگارشان را ابلاغ کرده‏ اند."
اما مفسر بزرگ زمانه ما در ادامه به مفاهیم درونی در" وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ ..." می پردازد و می افزاید: کلمه"عزوب" که فعل مضارع" یعزب" از آن گرفته شده به معناى غیبت و دورى و خفاء است، و این تعبیر اشاره دارد به اینکه همه اشیاء عالم‏ نزد خداى تعالى حاضرند، و هیچ چیز از ساحت مقدس او غایب نیست، و او هر چیزى را در کتابى حفظ و ضبط کرده و از آن کتاب چیزى زایل نمى‏شود.

 

منبع:شبستان
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: