وی با بیان اینکه قرآن کریم در دوره نزول خود متناسب با فهم و مقتضیات مردم زمان خویش سخن گفته است، تصریح کرد: این موضوع در تنافی با اینکه مردم دورههای بعد بتوانند فهم جدیدی از آیات داشته باشند و بطنی از بطون آیهای را بفهمند، ندارد.
داور بینالمللی قرآن کریم با اشاره به سخن برخی افراد درباره قرآن مبنی بر اینکه کلامی فصیح و بلیغ است که قواعد فصاحت و بلاغت را رعایت کرده باشد و روشن بودن و وضوح مطلب یکی از نشانههای این امر است، اظهار کرد: معنای فصاحت و بلاغت قرآن این است که قرآن برای مخاطب اولیه خود قابل فهم بوده و کلام الهی متناسب با فهم و مقتضیات زمانه نازل شده اما این بدان معنا نیست که اهل دقت و مداقه نتوانند علاوه بر معنای روشن اولیه معانی دقیقتری در دورههای بعد استخراج و کشف کنند.
تأکید بر ذومراتب بودن قرآن
ابوالقاسم تأکید کرد: قرآن در معنا ذومراتب است و برخی معانی دقیق قرآن را، همه افراد نمیتوانند بفهمند؛ لذا اگر علاوه بر فهم ابتدایی، افراد اهل دقت مطلبی را بفهمند که دیگران نتوانستهاند درک کنند، این مخل فصاحت و بلاغت نیست.
حافظ کل قرآن کریم با تأکید مجدد بر اینکه فهم تمامی مراتب یک سخن شرط فصاحت نیست، تصریح کرد: اگر مخاطب اولیه فهم سخن نکند مخل فصاحت است ولی فهم دقیقتر، نشانه عمق یک سخن است و قرآن نیز از این قبیل است و علاوه بر قرآن، روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز از این دست هستند.
مدرس حوزه علمیه ادامه داد: پیامبر(ص) در حجة الوداع فرمودند که سخنان مرا به دیگران منتقل کنید زیرا کسانی هستند که مطلب مرا بهتر از انتقالدهنده مطلب میفهمند؛ «لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ لَیْسَ بِفَقِیهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْه«.
وی افزود: سخن پیامبر(ص) برای مخاطب اولیه قابل فهم و از حدنصاب فصاحت برخوردار بود اما ممکن است آیندگان دقایق و لطایف سخنان ایشان را بهتر از عصر اول بفهمند و این نشانه عدم فصاحت نیست.
تبین مطابقت با مقتضای حال
ابوالقاسم با بیان اینکه مطابقت با مقتضای حال این است که چیزی را که به درد مخاطب اولیه نمیخورد بیان نکنیم، عنوان کرد: مقتضای حال این است که چیزی را بیان کنیم که برای مخاطب اولیه مفید است همچنین برای مخاطبان دورههای بعد نیز فایده دارد؛ به تعبیر دیگر به لحاظ فنی فصاحت و بلاغت از جهت روشنی و مقتضای حال برای آیندگان «لابشرط» است نه «به شرط لا».
این محقق قرآنی تأکید کرد: منافاتی ندارد کتابی مطالبی متناسب با نیاز مخاطب حال داشته باشد و مخاطب آینده را هم مدنظر داشته باشد و این یک پله از فصاحت و بلاغت بالاتر و نشانه اعجاز یک کلام است.
جاودانگی اختصاصی قرآن نیست
وی با تأکید بر جاودانگی ذاتی قرآن بیان کرد: جاودانگی اختصاصی قرآن نیست و روایات اهل بیت(ع) نیز جاودانه هستند؛ پیامبر(ص) فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین ...» که نشاندهنده جاودانگی سخنان عترت و قرآن و هموزنی آنان است و تا قیامت این دو کانون و ثقل هدایت خواهند بود.
داور و حافظ بینالمللی قرآن افزود: اگر کسی مدعی شود که جاودانگی قرآن مستند به تلاش مسلمین در ترویج آن است این بدان معناست که قرآن ویژگی جاودانگی ندارد و مقتضای این حرف آن است که اگر هر کتاب دیگری را مسلمانان تبلیغ میکردند و یا بکنند جاودانه میشد و یا خواهد شد و این حرف نادرستی است.
ترویج معلول جاودانگی است
ابوالقاسم تأکید کرد: همین که بعد از هزار و 400 سال مسلمانان به تبلیغ و ترویج قرآن مشغول هستند و عاشقانه به کلام الهی عشق میورزند معلول جاودانگی، فصاحت و بلاغت و مهمتر از آن نگاه خداوند به مخاطبان عام در طول تاریخ است و زبان قرآن بسان نامههای سرگشادهای است که مخاطب ابتدایی دارد اما مخاطبان در طول تاریخ تا روز قیامت نیز از آن بهرهمند هستند و به وسیله آن هدایت میشوند.
مدرس حوزه علمیه آیاتی همچون آیه 29 سوره سبأ «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» و آیه 19 سوره انعام «...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ...» را دال بر این موضوع دانست و تصریح کرد: قرآن همه مردم و نوع انسان را مخاطب خود میداند و همین عمومیت موجب شده تا ادبیات قرآن متناسب با نیاز تمامی انسانها صادر شود و این سبب شده تا مسلمانان کلام الهی را با اشتیاق ترویج کنند.
وی در خاتمه تأکید کرد: ترویج و تبلیغ قرآن معلول جاودانگی آن است نه اینکه جاودانگی را معلول تلاشهای مسلمانان بدانیم.
یادآور میشود، نکونام در سخنانی در نشست علمی مدعی شده بود که جاودانگی قرآن معلول تلاشهای مسلمین در تبلیغ و ترویج آن است؛ وی همچنین زبان عام گفتاری قرآن را استدلالی برای کمرنگ قرار دادن فصاحت و بلاغت قرآن قرار داده است.
منبع:ایکنا