21 مهر 1400 7 (ربیع الاول 1443 - 09 : 03
کد خبر : ۲۲۴۹۹
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۶
عقیق: حاج سید احمد برای آیت الله ابطحی اصفهانی، صاحب کتاب "زیارت عاشورا و داستان های شگفت آن" نوشت:
روز جمعه در یکی از اتاقهای مسجد سهله نشسته بودم، سید معممی داخل شد، جبه ای فاخر و عبایی سرخ بر تن داشت، و در گوشه اتاق شروع به کنکاش و جستجو نمود،در آنجا گلیمی و ظرفهایی و تعدادی کتاب بود. سپس گفت: برای برآورده شدن حاجتهای دنیایت هر روز صبح به نیابت از امام زمان(عج) زیارت عاشورا را بخوان و آنچه تو را یک ماه کامل کفایت می کند از من بگیر تا محتاج کسی نباشی.
مقداری پول به من داد و گفت: این تو را یک ماه کفایت می کند. پس از آنکه به سوی در مسجد رفت و من در جایم ماندم و قادر به حرکت و یا تکلم نبودم تا اینکه خارج شد، بعد از آن احساس نمودم کلیه غل و زنجیرهایی که بر تن داشتم گشوده شدند. آنگاه راحت و آسوده شدم، از جا برخواستم و از مسجد خارج شدم وقتی آنجا را جست و جو کردم از آن سید اثری نبود
.

منبع:شبستان
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: