در این مطلب به دو شبهه پاسخ خواهیم گفت:
شبهه اول: قرآن چه جنبه ای دارد که معجزه است و چرا نهج البلاغه معجزه نیست؟
قرآن دارای ویژگی هایی است که کتاب های دیگر از آن ویژگی ها برخوردار نیستند و اگر نهج البلاغه هم آنها را دارا بود معجزه بود، اما نهج البلاغه این ویژگی ها را ندارد و همچون قرآن نیست. درباره وجوه و جنبه های اعجاز قرآن کتابها و مقالات متعدد نگاشته شده که در این مجال نمی گنجد.
به هرحال نهج البلاغه بخشی از کلمات نامه ها و خطبه های امیر المۆمنین (ع) است که توسط سید رضی (ره) جمع آوری شده است و دارای امتیازات و برتری های فراوانی از جمله فصاحت و بلاغت، و همه جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدى بودن و.....است.
هر یک از این امتیازات به تنهایى کافى است تا کلمات امام على (ع) را در مقام والایی قرار دهد، ولى توأم شدن همه این ویژگی های با یکدیگر، و ایراد سخن در زمینه ها و میدان هاى مختلف و گاه با حفظ کمال فصاحت و بلاغت سخن على (ع) را در حد اعجاز قرار داده است اما با این حال به هیچ وجه به کلام خالق (قرآن) نمی رسد.
بلکه سخنان امام علی (ع) حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق است و دربارهاش گفته اند: «فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق» (مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهرى، ج 14، سیرى در نهج البلاغه، ص 358). یعنی از نظر فصاحت، بلاغت و چند بعدی بودن آن فراتر از تمامی گفته های اندیشمندان و صاحب نظران است اما نسبت به قرآن که کلام خداوند متعال می باشد، پایین تر است.
بنابر این از این جهت که دارای این ویژگی هاست معجزه امام علی (علیه السلام) است اما معجزه نبوت نیست و هیچ کس چنین ادعایی در باره آن نکرده است زیرا معجزه آن است که اولاً دیگران از آوردن آن عاجز باشند ، ثانیاً صاحب آن بخواهد با آن ادعای نبوت کند.
بنابراین نهج البلاغه گرچه وجوه اعجاز زیادی دارد اما کلام مخلوق است و هرگز به پای قرآن نمی رسد و معجزه اصطلاحی نیست. و نمی تواند همانند قرآن معجزه الی الله باشد.شبهه دوم: چرا امام علی (ع) در نهج البلاغه از امامت خودشان حرفی نزده است و فقط از این که خلافتش را غصب کرده اند شکایت می کنند و هیچ وقت تصریح نمی کنند که من امام شما هستم؟
دفاع امام علی (ع) از خود و معرفی توانایی ها و شایستگی ها و امتیازات خود، در حقیقت دفاع و معرفی مقام امامت است؛ زیرا اگر مردم از آن آگاه نباشند به شدت دچار خسران خواهند شد. (کما این که متأسفانه این اتفاق در تاریخ اسلام به وقوع پیوست).
براین اساس امام علی (ع) درمواردی که شرایط اقتضا می کرد به صراحت مقام و شأن رهبری و امامت خود را بیان می فرمودند. بعضی از این موارد در نهج البلاغه آمده است که ما فقط به ذکر آدرس بخشی از آنها اکتفا می کنیم: خطبه های 3،4، 5 ،6 ،10، 15، 16 ،26 ، 34، 37 ،74 ، 75، 84 ، 87 ،92 ، 93 ، 108 ،126 ، 127 ،131، 136 ،137 ، 139 ،156و...،[1] در این جا فقط یک نمونه از تصریحات آن حضرت را از خطبه معروف شقشقیه[2] نقل می کنیم که در آن به صراحت بر غصب مقام خلافت حضرت رسول (ص) توسط برخی از صحابه اعتراض کرده و خود را به عنوان بهترین شخص برای هدایت و امامت امت، معرفی می کند.
در این خطبه نورانی حضرت می فرماید: "آگاه باشید! به خدا سوگند ابابکر،[3] جامه خلافت را بر تن کرد، در حالى که مىدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت مىکند. او مى دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز اندیشه ها، به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز کرد.پس من رداى خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیرى کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخیزم؟! یا در این محیط خفقان زا و تاریکى که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه مى دارد.
پس از ارزیابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالى که گویا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود و با دیدگان خود مىنگریستم که میراث مرا به غارت مى برند".(4)
سپس این شکوائیه را ادامه می دهد و می فرماید: "شگفتا! ابابکر که در حیات خود از مردم مىخواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگرى در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهرهمند گردیدند".(5)
پی نوشت ها:
[1] نهج البلاغه، ترجمه، محمد دشتی.
[2] نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 3، ص 48.
[3] در نهج البلاغه صبحی صالح به جای لفظ "ابوبکر"،لفظ " فلانُ" آمده است. اما در نهج البلاغه ابن ابی الحدید که یکی از قدیمی ترین شرح های نهج البلاغه است، "ابن ابی قحافة" آمده است.
[4] نهج البلاغه، خطبه سوم، ترجمه دشتی، ص 45.
[5] همان، ص 46.
نهج البلاغه، خطبه سوم، ترجمه دشتی
نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 3
منبع:اسلام کوئیست
211008