14 ارديبهشت 1402 14 شوال 1444 - 18 : 17
کد خبر : ۲۱۹۹۴
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۲:۰۴
به مناسبت ۱۳ ربیع‌الثانی؛
«ابن‌ِ فرات» عنوان‌ چند تن‌ از دیوان‌‌سالاران‌ و وزیران‌ پرآوازه شیعه مذهب‌ عراق‌ و مصر در سده‌های ۳ و ۴ هجری قمری است‌. این خاندان ذی‌نفوذ و سرشناس بودند که در طول یک قرن مناصب حکومتی مهمی چون وزارت دربار عباسی را بر عهده داشتند.

عقیق: سیزدهم ربیع‌الثانی سال 312 هجری قمری مصادف است با سالروز کشته شدن «ابوالحسن، علی بن محمد بن فرات» وزیر شیعه مذهب عباسی.

»اِبْن‌ِ فُرات» عنوان‌ چند تن‌ از دیوان‌ سالاران‌ و وزیران‌ پرآوازه شیعه مذهب‌ عراق‌ و مصر در سده‌های 3 و 4 قمری است‌. این خاندان ذی‌نفوذ و سرشناس بودند که در طول یک قرن مناصب حکومتی مهمی چون وزارت و منشی‌گریِ دربار عباسی را بر عهده داشتند. همچنین این خاندان شیعه مذهب و با غالیان در ارتباط بودند.

در بغداد، مرکز خلافت عباسی، در عصر غیبت صغری، شیعه از پایگاه سیاسی محروم بود و حکومت در دست عباسیان قرار داشت و آنان نسبت به «آل ابوطالب» به ویژه «آل علی(ع)» و شیعیان آن حضرت، حساسیت خاصی داشتند.

این حساسیت و ضدیت با شیعیان در برخی از موارد به اوج خود می‌رسید و گاهی نیز فروکش می‌کرد. در زمان خلافت «معتضد» عباسی در سال‌های 279 ـ 289 هجری، دشمنی نسبت به شیعیان بیش از زمان دیگر خلفای این دوره بود.

او در دوره 10 ساله خلافت خود به ایجاد جوّ اختناق بر ضد شیعیان به نحود گسترده ای اقدام نمود و به تعبیر «شیخ طوسی» در زمان او از شمشیرها خون می‌چکید.

اما این وضع در زمان خلافت «مقتدر» عباسی طی سال‌های 295ـ 320 هجری تا حدودی دگرگون شد و در برخی موارد چرخش سیاست به نفع شیعه شد و شیعیان توانستند در مرکز خلافت، در تشکیلات سیاسی نفوذ و نقشی داشته باشند.

این دگرگونی با نفوذ خاندان «بنو فرات» شیعی در دستگاه خلافت آغاز شد.

»ابوالحسن، علی بن محمد بن فرات» سه بار به مقام وزارت رسید:

.1از سال 296 299 هجری

.2از سال 304ـ 306 هجری

.3از سال311 ـ 312هجری

در خلال سال‌های وزارت «علی بن فرات» شیعی، برای شیعیان آزادی نسبی به وجود آمد و آنان از این فرصت پیش آمده در راستای احیای مرام شیعی بهره بردند.

این دوره که با سفارت «حسین بن روح نوبختی» همزمان بود، فرصت خوبی شد تا او بتواند بهتر سازمان مخفی سفارت و وکالت را رهبری کند. حسین بن روح در زمان «ابن فرات» در میان رجال سیاسی از موقعیت خوبی بهره‌مند شد و از این فرصت برای بهبود وضع شیعیان استفاده کرد.

حسین بن روح از سال انتصاب خود به مقام نیابت سوم (جمادی الآخر 306 هجری) در بغداد با عزت و احترام می‌زیست و خاندان آل فرات -که وزارت بنی عباس به دست ایشان بود- از طرفداران شیعه بوده و از او حمایت می‌کردند.

در سال 312 هجری، وزارت به حامد بن عباس انتقال یافت و آل فرات و اقوام وی از کار بر کنار شده و به زندان افتادند.

پس از آن حسین بن روح نیز به زندان افتاد و تا سال 317 (مدت پنج سال) در حبس ماند. وی پیش از افتادن به زندان، مدتی پنهان می‌زیست و چون اعتمادی کامل به ابن ابی العزاقر داشت، او را به نیابت خود برگزید. شلمغانی واسطه بین او و شیعیان شد و توقیعات حضرت مهدی(عج) از سوی حسین بن روح به دست شلمغانی صادر می‌شد و مردم برای رفع حوائج و حل مشکلات به او رجوع می کردند.

بعد از این زمان شلمغانی به دعوی‌های باطل پرداخت و از مذهب شیعه امامیه اثنی عشریه انحراف جست. حسین بن روح در زندان، از انحرافش مطلع شد و از همان جا در ذی‌الحجه سال 312 هجری، توقیعی در لعن «ابی العزاقر» به شیخ ابوعلی محمدبن همام اسکافی بغدادی که از بزرگان شیعه بود، فرستاد و از وی تبری جست.

»شلمغانی» به «ابن عزاقر» یا «ابن ابی عزاقر» معروف بود و چون از روستای شلمغان از نواحی «واسط» عراق برخاسته بود، به آنجا منسوب شد و او را «ابوجعفر محمدبن علی شلمغانی» می‌گفتند.

شلمغانی از یاران امام حسن عسکری(ع) و از دانشمندان، دبیران و محدثان زمان خود در بغداد بود. کتاب‌های بسیاری داشت و در آنها، انبوه روایاتی را که از امامان اهل بیت علیهم‌السلام شنیده بود، گردآوری و دسته بندی کرده بود

هنگامی که راه انحراف و ارتجاع را در پیش گرفت و از نظر اندیشه، عقیده و عملکرد تغییر یافت، در روایات تغییراتی ایجاد می‌کرد! هر چه می‌خواست بر آنها می افزود و هرچه دلخواه او بودکم می‌کرد!

نجاشی در «رجال» خود می نویسد: «ابوجعفر محمدبن علی شلمغانی» از پیروان مذهب امامیه بود؛ اما رشک و حسد بر مقام ابوالقاسم حسین بن روح، وی را بر آن داشت که ترک مذهب امامیه گوید و داخل کیش‌های مردود شود تا بدان جا که از طرف امام غایب توقیعاتی علیه او صادر شد. سرانجام به امر سلطان (دولت (به دار آویخته شد.

پس از آن ابن ابی العزاقر که به سبب دوستی با محسن پسر ابوالحسن علی بن محمد فرات وزیر المقتدر بالله عباسی در دستگاه وزارت در آمد و به کتابت و دبیری پرداخت. در این هنگام «قرامطه» که طایفه‌ای از اسماعیلیه بودند بر کاروان حاجیان زده و گروهی را کشتند. مردم بغداد که از ابوالحسن علی بن محمد فرات و پسرش محسن راضی نبودند آنان را متهم به دستیاری با قرامطه کردند.

محسن برای پیشگیری از دشمنان خود و مطالبات بقایای مالیات، شلمغانی را در دیوان وزارت وارد کرد و به تدبیر او، گروهی از دشمنان خویش را به جرم نپرداختن مالیات کشت.

اما ابن فرات و پسرش محسن، نتوانستند سوء ظن خلیفه را نسبت به خویش درباره رابطه با قرامطه رفع کنند، سرانجام خلیفه آنها را در سال 312 هجری به قتل رساند.

 

منبع:فارس
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: