او از شخصیت های وارسته و لایقی بود که علی(ع) مطالب بلند پایه علمی و عرفانی را به او آموخت و او در این مدرسه به قدری رشد کرد که به عنوان «صاحب سرّ» (یا رازدار علی(ع) به حساب می آمد. او در عبادت و شب زنده داری و پارسایی و توجه به خدا در میان یاران امام نمونه بود و امام علی(ع) خبر شهادت او را به او داد و او در سن نود سالگی به دست حجاج بن یوسف ثقفی (دژخیم و استاندار عراق از طرف عبدالملک) به شهادت رسید.[1]
امیر مومنان علی(ع) در زمان خلافت خود، کمیل را فرماندار «هیت»(یکی از آبادی های عراق) کرد.
دانشمند معروف اهل تسنن «ابن ابی الحدید» می گوید: در قتل و غارت هایی که از ناحیه سپاهیان معاویه در بلاد و آبادی های عراق می شد، او بر اثر ضعف جلو آنها را نگرفت و بعد به جای جبران آن، به «قرقیسا» (یکی از شهرهایی که تحت تصرف معاویه بود و نواحی آن حمله کرد. از این رو مورد توبیخ علی(ع) قرار گرفت[2] (چنان که در نامه ذیل آمده است).
به هر حال، سخن «ابن ابی الحدید» درست باشد و یا درست نباشد، نامه توبیخ آمیز زیر، که در نهج البلاغه آمده نشانگر ضعف سیاسی و نظامی کمیل است، و حاکی از این است که افراد وارسته و پارسا، هر قدر هم دارای زهد باشند، به تنهایی کفایت نمی کنند. و از دیدگاه اسلام، یک فرد مسلمان باید در تمام ابعاد، قدرتمند و برازنده بوده و به اصطلاح «پارسای شب و شیر روز» باشد، اینک اصل نامه:
نامه توبیخ آمیز زیر، که در نهج البلاغه آمده نشانگر ضعف سیاسی و نظامی کمیل است، و حاکی از این است که افراد وارسته و پارسا، هر قدر هم دارای زهد باشند، به تنهایی کفایت نمی کنند. و از دیدگاه اسلام، یک فرد مسلمان باید در تمام ابعاد، قدرتمند و برازنده بوده و به اصطلاح «پارسای شب و شیر روز» باشد.اما بعد: «سستی انسان در انجام آن چه بر عهده او گذارده شده و اصرار بر انجام آن چه در قلمرو وظیفه او نیست، یک ناتوانی روشن و رأی باطل و هلاک کننده است (ای کمیل) تو به اهل «قرقیسا» حمله کردی ولی از نگهبانی مرزهایی که تحت ولایت تو است، چشم پوشیدی. این کار عملی ناصحیح است، تو در واقع پلی برای دشمنانت شده ای که می خواهند دست به غارت و قتل دوستانت بزنند، غیر شدید المنکب ولا مهیب الجانب...؛ نه بازوی سطبر و توانمندی داری و نه هیبت و ترس در دل دشمن ایجاد می کنی و نه مرزی را حفظ می نمایی و نه شوکت و شاخ و شانه دشمن را درهم می شکنی و نه از اهل شهر و دیارت، پاسداری خوب انجام می دهی و نه رهبرت را از دخالت در امور آنجا بی نیاز می سازی».[3]
پی نوشت ها:
[1]. سفینه البحار، ج2، ص497.
[2]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج17، ص149.
[3]. نگاه کنید به نامه 61 نهج البلاغه ـ به راستی آنان که به کنج عبادت خزیده اند و در صحنه های مبارزه با دشمن، حضور ندارند، در برابر این پیام علی(ع) چه پاسخی دارند؟!
منبع:جام
211008