زیرا ما «نماز» نمىخوانیم. آنچه ما به جا مىآوریم صورت ظاهرش شبیه نماز است و ما تنها اداى نماز را در مىآوریم! كسى كه وقتى «السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته» مىگوید تازه یادش مىآید كه نماز مىگزارده است، آیا به راستى «نماز» خوانده است؟! بسیارى از ما مسایلى را كه در فرصت هاى دیگر نمىتوانیم به آنها فكر كنیم به وقت نماز موكول مىكنیم تا در حین نماز به تحلیل و بررسى آنها بپردازیم! نمازهایى كه ما مىخوانیم نه تنها موجب تكامل ما نمىشود، كه ما باید از آنها توبه كنیم!
اگر كسى در حالى كه با شما سخن مىگوید، رویش را به سویى دیگر كرده و مرتب بالا و پایین و چپ و راست را نگاه كند، آیا آن را بزرگ ترین اهانت و بى احترامى به خود تلقى نمىكنید؟! به راستى عبادت ها و نمازهاى ما «اهانت» است یا «عبادت»؟! در روایتى از پیامبر اكرم(ص) نقل شده است كه حضرت مىفرمایند: آیا كسى كه چنین نمازى مىخواند، نمىترسد از اینكه خداى متعال او را به صورت الاغى مسخ نماید؟!
سه گام اساسی برای استفاده از روح و حقیقت نماز
نماز یعنى اینكه بنده در برابر خداوند بایستد و اظهار بندگى كند و دست نیاز به سوى او داشته باشد. كسى كه به نماز مى ایستد باید محضر خدا را درك كند و بداند در برابرچه مقامى ایستاده است ودر نتیجه، وظیفه بندگى را با نهایت خضوع و خشوع به جاى آورد.
اولین گام براى نایل شدن به حقیقت و روح نماز این است كه توجه داشته باشیم كه چه مىكنیم . از همان ابتدا كه براى تكبیرة الاحرام مىایستیم و قبل از آن كه «اللّه اكبر» بگوییم، باید توجه كنیم كه براى چه این جا ایستادهایم و مىخواهیم چه بكنیم. حتى جلوتر از آن، از همان اولین كلمه و جملهاى كه شروع به اذان و اقامه مىكنیم، توجه داشته باشیم كه این جملات براى چیست.
گام دوم براى خواندن نمازى كه بتوانیم از آن بهره ببریم، این است كه هر جمله و ذكرى را كه مىگوییم به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. این چیزى است كه حتماً باید بر آن اصرار بورزیم. اگر در یك نماز، موفق به این كار نشدیم، در نماز بعدى حتماً سعى كنیم كه این كار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى كنیم، و خلاصه، این امرى است كه حتماً باید به آن دست پیدا كنیم. براى این كار مىتوانیم به این صورت عمل كنیم كه قبل از اداى هر جمله اى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر كنیم و سپس آن جمله را ادا كنیم.
گاهى لطف و عنایت تا بدان حد است كه در هنگام سخن گفتن با او در حالى كه ما غافلیم و توجهمان به چیزهایى دیگر است، خداى متعال خود دست ما را مىگیرد و قلب ما را متوجه خود كرده و مىفرماید: «بنده من كجایى؟! من با تو و به یاد تو هستم، تو در كجا سیر مىكنى؟! بیا و روى دلت را به من بنما و با من نجوا كن!»
مرحله سوم در این مسیر آن است كه سعى كنیم حال و باور قلبى ما نیز متناسب با همان چیزى باشد كه به زبان مىآوریم. اگر در نماز مىگوییم: «إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیّاكَ نَسْتَعِینُ»، باید حالمان نیز به گونهاى باشد كه واقعاً جز خدا از هیچ كس دیگرى یارى نخواهیم و امید و اعتمادمان به كسى جز او نباشد. وقتى تكبیرة الاحرام و «اللّه اكبر» مىگوییم، باید باور قلبى مان نیز این باشد كه خدا را «بزرگ ترین» بدانیم.
در هر حال، راه هاى متعددى براى خروج از غفلت و توجه به خداى متعال وجود دارد. همه این راه ها متوقف بر نوعى معرفت و شناخت است. اگر بخواهیم در حال نماز خشوع داشته باشیم و متوجه ذات اقدس متعال گردیم، باید از پیش، این معرفت ها را كسب كنیم و آنها را پیوسته وجهه نظر خود قرار دهیم. به ویژه بایستى دقایقى قبل از نماز، به معارفى كه از پیش كسب كردهایم. توجهى خاص بنماییم؛ این كار در ایجاد خشوع در حین نماز، بسیار مۆثر است.
بارالها ما را از خواب غفلت بیدار كرده، به سوى خود متوجه نما و قلب و دل ما را نسبت به خود خاشع گردان و نمازهاى ما را «نماز خاشعان» قرار ده؛ آمین. و آخر دعوانا أن الحمدللّه رب العالمین.
پی نوشت ها:
1. ارشاد القلوب، ج 2، ص 217.
2. سوره مبارکه عنكبوت، آیه 45.
کتاب « به سوی او» آیه الله مصباح یزدی با دخل و تصرف
منبع:تبیان
211008