بسم الله الرحمن الرحیم
عرض کردیم که توسل به ارواح مقدسه، نیاز دارد که سه مرحله را طی کنیم، مرحله اول در جلسه گذشته بیان شد، و آن اینکه انسان علاوه بر این بدن، یک واقعیت دیگری دارد به نام نفس (روح).
حیات برزخی انسان
اما مرحله دوم یا مطلب دومی که به عنوان مقدمه باید گفت، این است که مرگ آن چنان نیست که به معنای فناء و نابودی انسان باشد، بلکه مرگ دروازه و پلی است برای زندگی جهان دیگر که درروایات و لسان علما از آن بنام: «حیات برزخی» یاد شده است، همان روحی که در مطلب اول بیان شد، منتقل میشود به عالم دیگر، عالم برزخ که در آنجا برای او یکنوع حیات است یا حیات زیبا یا حیات نا زیبا، یعنی یا حیات همراه با نعمت است یا حیات همراه با نقمت.
باید دانست که ما در اینجا از ادله عقلی، فلسفی و کلامی بهره نمیگیریم، (چرا که وهابیها خیلی این مسائل را نمیتوانند هضم کنند) فقط از طریق آیات قرآن این مسئله را پی میگیریم و حل میکنیم.
من در اینجا فقط چهار آیه از قرآن را میخوانم و هر چهار آیه نشان میدهد که مرگ همراه با حیات برزخی است، دو آیه مربوط است به صالحان، و دو آیه دیگر هم مربوط است به طالحان.
اما دو آیهای که مربوط است به صالحان، یکی آیه شهداست: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آل عمران: ١٦٩)
مشرکین میگفتند: کسانی که در میدان جهاد کشته شدند، کار شان تمام شد، قرآن این طرز فکر آنها را نقد میکند و میگوید این گونه نیست که شما تصور میکنید، بلکه آنان از یک حیات به یک حیات دیگر منتقل شدهاند، دیگر روشن تر از این چه بگوید؟! «عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» یعنی در آنجا مناسب با حال خود و مناسب با حیات خود روزی میخورند.
آیه دیگری که باز درباره صالحان است و حاکی از آن است است که بعد از مرگ حیات برزخی است، انسان در آنجا حی و زنده است، در یکی از آیات سوره یاسین آمده است که مأموران حضرت مسیح در یک نقطهای آمدند تا مردم را دعوت به توحید کنند، جمعیت آن شهر - شاید هنتاکیه بوده- علیه آنها قیام کردند، به جز یک نفر کسی دعوت آنها را پاسخ نگفت. «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَىٰ قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ»
فقط آن یک نفر آمد و تصدیق این دو نفرکرد، اما این جمعیت مشرک چه عکس العملی نشان دادند، چون از میان خودشان بود، وحدت اینها را شکست، خشم خود را ریختند، آمدند با چوب و سنگ این مرد را در حد کشتن زدند و کوبیدند، در آن حالتی که میمیرد، خطاب میکند و پیام میفرستد و میگوید: «قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ»
ای کاش قوم من میدانستند که من در چه حالی هستم، کدام حال؟ «قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ».
خطاب میآید که وارد بهشت شو، در حال مردن است، جان میدهد، معلوم میشود که جنت و بهشتی است که این مرد وارد آنجا شد و از همانجا پیام میفرستد و میگوید: «بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ» (یس: ٢٧)
آیات دیگر که گواهی میدهد بر حیات برزخی زیاد است.
دو آیه هم درباره طالحان است، یعنی بدبختها و شقیها، یکی مربوط است به آل فرعون، دیگر هم مربوط است به کسانی که به وسیله آب غرق شدند.
آیهای که مربوط است به این جمعیتی که آل فرعون باشد، قرآن میفرماید: «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» (غافر: ٤٦)
آل فرعون است که به وسیله آب دریا غرق شدند، حال که غرق شدند، زندگی اینها تمام نیست، بلکه زندگی مادی را کنار نهادند و زندگی برزخی اینها شروع شد، بد بختانه زندگی برزخی اینها بسیار بد است، یعنی آنان را صبح گاهان و عصر گاهان بر آتش عرضه میکنند، وارد نمیکنند، بلکه عرضه میکنند، به گونهای که حرارت آتش اینها را ناراحت میکند.
«النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا» صبحگاهان و عصرگاهان بر آتش عرضه میکنند، کی وارد آتش میکنند؟
«و یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ»؟ وقتی روز قیامت و رستاخیز فرار میرسد، خطاب میآید که: «أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» وارد دوزخ بشوید، پس معلوم میشود که قبل از آنکه قیامت بر پا بشود، نوعی اینها معذب هستند و بعد از آنکه قیامت بر پا شد، نوع دیگری از عذاب به سراغشان میآید.
قرآن درباره کسانی که به وسیله دریا و سیل غرق شدند، میفرماید: «مِّمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ یَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا» (نوح: ٢٥)
چون خطا کردند، غرق شدند، این کدام نار است که فرمان میدهد وارد آن شوید و حال آنکه هنوز دوزخ نیامده است؟ قیامت که نیامده است؟
معلوم میشود که عذاب اینها بیش از عذاب آل فرعون است، چون آل فرعون «یعرضون علی النار» بر آتش عرضه میشوند، اما اینها در خود آتش میسوزند، اما قبل از قیامت.
این چهار آیه حاکی از آن است که بشر بعد از آنکه مرد، حیات برزخی دارد و این حیات برزخی گاهی با نعمت همراه است مانند شهدا و مانند آن مردی که ایمان آورد، و یا با عذاب همراه است مانند آل فرعون یا مانند کسانی که به وسیله دعای حضرت نوح غرق شدند و بعد از غرق، وارد آتش شدند. از مرحله دوم هم رد شدیم البته اگر بخواهید این مسأله را طول بدهید، میشود، حیات برزخی را بخواهیم طول بدهیم، بحثهای زیادی در این باره است.
تلقین اموات بهترین شاهد بر حیات بعد از مرگ
تمام علمای اسلام بدون اختلاف میگویند: هرگاه انسانی مرد، وقتی که او را در قبر نهادند یا قبل از نهادن در قبر یا بعد از قبر، او را تلقین کنند، در تلقین از او سوال میکنند و به او خطاب میکنند: «إذا جائک ملکان مقربان، الخ»، همه این را میگویند، شما نگاه کنید، جوانان حنفی و عزیزان شافعی، بزرگان حنبلی، «الفقه علی المذاهب الأربعة» هست، ببینید ائمه چهار گانه شما در تلقین چه میگویند؟ تلقین میکنند به گونهای که این تلقین به درد او میخورد، حتی جناب بخاری در صحیح خود بابی دارد «میت تسمع خفقن النعال» این میتی را که تشییع میکنند، کفشهای انسان که صدا میکند، صدای کفشهای مشایعین را درک میکند و میشنود.
بنابراین، لازم است یک مقداری به کتابها و علمای خود مراجعه کنیم و فکر نکنیم که همه حقایق نزد ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب است، باید دانست که حیات برزخی وجود دارد و همه، آن را گفتهاند.
منبع:فارس
211008