1_حضرت الیاس (ع) :
یکی از پیامبرانی که نام او در قرآن آمده الیاس است. در
بعضی از تفاسیر چهار قول در مورد ایشان آمده است که به یکی از آنها اشاره میکنیم:
«الیاس همان خضر است؛ در حالی که بعضی دیگر معتقدند،
الیاس از دوستان خضر است، و هر دو زندهاند. با این تفاوت که الیاس مأموریتی در
خشکی دارد؛ ولی خضر در جزائر و دریاها، بعضی دیگر مأموریت الیاس را در بیابانها و
مأموریت خضر را در کوه ها میداند و برای هر دو عمر جاودان قائلند،»[1]
2_ حضرت ادریس (ع) :
بسیاری از مفسران ادریس را جد پدر نوح میدانند. قرآن در
مورد ایشان تنها دو بار، آن هم به صورت اشارهی کوتاه، سخن گفته است.[3]
در قرآن در مورد او تعبیر
رفعناه مکانا علیّا ؛[4] یعنی او را به مکانی والا، بالا بردیم، به کار
رفته است که مراد از این آیه مورد اختلاف قرار گرفته است.
پس طبق معنایی که این تفسیر انتخاب میکند، زنده بودن ادریس زیر سؤال می رود و نمیتوان زنده بودن را از آیه شریفه استفاده کرد.
3_ حضرت خضر (ع) :
قرآن در آیاتی که داستان همراهی او و حضرت موسی را بیان
میکند، اشاره ای به وی کرده است در آن داستان خضر در مقام استادی و مرشدی نسبت به
حضرت موسی (ع ) میباشد.
در مورد ایشان آمده[7] است، خداوند خضر را به آب حیات
رهنمون شد، و او برای آن که تجدید حیات کند و نیازی به زاد و توشه سفر نداشته
باشد، ناگزیر هر ساله یک یا چند نوبت و چه بسا هر چند سال یک بار به آن جا میرفت
و از آب حیات می نوشید و چه بسا هنوز هم زنده باشد که باید گفت: هنوز هم میرود و جرعه
ای از آب حیات مینوشد.
اما
در المیزان روایتی را نقل کرده و بسیاری از قصه ها و حکایاتی را که در مورد حضرت
خضر است بدون تکیهگاه و سست خوانده است. روایات سست را میآورند:
از خصیف نقل میکند که : چهار پیامبر است که زندهاند،
دو تای آنها در آسمانند، (عیسی و ادریس) عیسی و ادریس و دو تا در زمین (خضر و
الیاس)؛ اما کار خضر در دریا هاست و کار الیاس در خشکی ها.[8]
4_حضرت عیسی (ع) :
برخلاف اعتقاد مسیحیان که میگویند مسیح کشته و دفن
گردید و سپس از میان مردگان برخاست و مدت کوتاهی در زمین بود و بعد به آسمان صعود
کرد؛[9] در میان مفسران اسلام معروف است که میگویند به استناد آیه ۱۵۷ سوره نساء، مسیح هرگز کشته
نشد و خداوند او را به آسمان برد. حال در نحوه به آسمان رفتن او بحث است چون در
آیه آمده که «رافعک الیّ»[۱0]
ولی بعضی از مفسران مثل علامه(ره) طباطبایی آیه را این گونه توجیه میفرمایند: چون که رفع در آیه مقید به قید «الیّ» شده مراد آیه این است که رفع و بالا بردن به صورت معنوی بوده است نه صعود جسمانی و دلیل آن هم مکان جسمانی نداشتن خداوند متعال است. تا ما بتوانیم بگوئیم جسمانیات (مثل حضرت عیسی (ع)) میتوانند به او نزدیک یا از او دور شوند.[۱2]
حداقل میتوان گفت: زنده بودن او اختلافی است؛ اما در مورد حضرت عیسی (ع) با توجه بهآیهای که در مورد ایشان، برخلاف عقیده مسیحیان، وجود دارد، و کشته شدن او را ردّ میکند و همچنین با توجه به روایات زیادی در باب نزول او از آسمان و اقتدا به امام زمان (عج) وارد شده است، میتوانیم به زنده بودن این پیامبر اطمینان حاصل کنیم.
پی نوشت ها:
[2] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، النشر
الاسلامی التابعة لجماعة للمدرسین بقم المشرفه، ۱۴۰۲، ج ۱۷، ص ۱۵۹٫
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،
دارالکتب الاسلامیه، ج ۱۳، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۳٫
[4] . مریم/ ۵۷٫
[5] . همان/ ص ۹۸٫
[6] . یوسف/ ۷۷٫
[7] . مجله پژوهشهای قرآنی، بازنگری تاریخ انبیاء در
قرآن، ش ۱۴
ـ ۱۳،
صص ۲۳۵
و ۲۳۴٫
[8] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان همان، ج ۱۳، ص ۳۵۳٫
[9] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ج ۲، ص ۵۶۸٫
[۱0] . آل عمران/ ۵۵٫
[۱1] . قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، دارالاسوة، ۱۴۱۶ ق، ج ۳، باب ۷۸٫
[۱2] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، همان، ج ۳، ص ۲۰۷ و ص ۲۰۸٫
منبع:اندیشه
211008