براى تجسم این اندیشه در امام دوازدهم(ع) و پذیرش آن نیز دلایل کافى و روشن وجود دارد که همه را مى توان در دو دلیل فشرده: یکى اسلامى و دیگرى علمى یافت.
با دلیل اسلامى، وجود رهبر منتظر ثابت مى شود و با دلیل عملى روشن مى شود که (مهدى) تصور و افسانه نیست، بلکه حقیقتى است که وجود آن، با تجربه تاریخى ثابت شده است.
دلیل اسلامى: در صدها روایتى که از پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) و امامان شیعه(ع) به ما رسیده، و ویژگی هاى مهدى(ع) را برشمرده، درمى یابیم که او از اهل بیت و فرزندان حضرت فاطمه، نهمین فرزند امام حسین(ع) و دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه است.
با اینکه امامان شیعه، سعى داشتند که مسئله (مهدى) را در برابر عموم طرح نکنند، تا بدین وسیله از کشته شدن ناگهانى آن رهبر منتقم جلوگیرى کنند؛ نه تنها تعداد روایات نقل شده به تعداد بالا رسیده است، بلکه یک سلسله برجستگی ها و نشانه هایى را مى توان در آنها یافت که صحت صدور آنها را روشن مى کند. ازجمله پیامبر(ص) درباره جانشینان و پیشوایان پس از خود فرمود: که ایشان 12 نفر از قریش اند.
متن این حدیث از طرق گوناگون وبا الفاظ متفاوت روایت شده است. و برخى از روایت شماران که روایات این گونه را شمرده اند، به بیش از 270 روایت رسیده اند که همه آنها از معروف ترین کتاب هاى حدیثى شیعه و سنى گرفته شده، و از قلم کسانى همچون بخارى، مسلم، ترمذى، ابوداود و احمد، در مسند، و حاکم در مستدرک، بر صحیحین بازگو شده است.
بخارى که یکى از راویان این حدیث است، خود با امام جواد و امام هادى و امام عسکرى(ع) هم عصر بوده، و همین خصوصیت او، روشنگر معانى بزرگى است، زیرا ثابت مى کند که حتما چنین حدیثى از پیامبر (ص) نقل شده است، اما هنوز محتواى آن تحقق نیافته و دوازده امام در صحنه دین پدیدار نشده اند؛ پس مسلما نقل حدیث، بازتاب یک واقعیت خارجى (شیعه دوازده امامى) نبوده است. وقتى یک دلیل مادى و عینى بر این امر یافتیم که حدیث یاد شده، پیش از تحقق توالى تاریخى دوازده امام، و پیش از آنکه پدیده خارجى مذهب شیعه دوازده امامى به صورت کامل آن عرضه شود، در کتاب هاى حدیث ضبط شده، مى توانیم مسلم بگیریم که این حدیث، روشنگر یک حقیقت خدایى است که بر زبان پیامبر اکرم(ص) جارى شده است.
دلیل علمى: پایه دلیل علمى، بررسى و تجربه زمانى 70 ساله (غیبت صغرى) است. غیبت صغرى نشان دهنده مرحله نخست امامت مهدى(ع) است. زیرا سرنوشت حتمى امام، این بود که از دیده هاى مردم پنهان بماند، اگرچه دل و فکرش در میان مردم است. ولى در این زمان نیز امام با نایبان خاص خود با مردم ارتباط برقرار مى نمود، و سؤالات شفاهى و کتبى مردم را همراه پاسخ امام(ع) برمى گرداندند.
بى شک، هرکس چنین فرازهایى را بداند و به ارزیابى آنها بنشیند، درمى یابد که امام مهدى(ع) حقیقتى است که گروهى از مردم، همراه با آن زیسته اند و نمایندگان و سفیران ویژه او، نزدیک به 70 سال در لابه لاى روابط خود با شیعیان، بازگو کننده این حقیقت بوده اند که بازیگرى و نیرنگى در کارشان نیست و تناقضى در سخن و عملشان دیده نشده است.
به راستى چگونه مى توان پذیرفت که یک دروغ، 70 سال پایدار بماند، و 4 تن بر آن چنان همداستان شوند که گویى حقیقتى بزرگ است که با چشم خویش مى بینند و با آن زندگى مى کنند، و در این مدت هم نقطه ضعفى از آنها آشکار نگردد که برانگیزنده تردید باشد؟
پس غیبت صغرى، یک تجربه علمى شمرده مى شود تا چیزى را که واقعیت عینى و خارجى دارد، اثبات کند و پذیرش واقعیت رهبرى امام مهدى(عج) را با ویژگی هاى ولادت، زندگى و غیبت کبراى او، ممکن سازد.(1)
کریمى
کاین جهان پاینده دارد
تواند
حجتى را زنده دارد
پی نوشت ها:
1_به کتاب (بحث حول المهدى) تالیف آیه الله شهید سید محمد باقر صدر، رجوع شود.
منبع:شبستان
211008