خوب است كه دائماً نمودار كردار خویش را بررسی كنیم تا خدای نكرده مرتكب اهمال در حق ایشان نگردیم. این میثاق قدیمی است و خدایی كه امام را مالك آسمان و زمین قرار داده و همهی خلقت را به بهانهی او خلق كرده،در روز غدیر این پیمان و عهد را از ما ستانده است.
اگر امام عصر (عج) ولی ما و اولی به تصرف در ماست، پس خواست او بر ما مقدم است. در پیش انداختن او و در پی او شدن باید تا آنجا پیش برویم كه دست و زبان و مال و زنده شدن قلب خویش را دارایی او بشماریم و از آن او بدانیم و برای تصرف و مالكیت در همهی داراییهای مادی و معنوی برای امام عصر (علیه السلام) اولویت قائل شویم. باید همان طور كه زبانمان در زیارت جامعه چنین خطابی دارد:
و مقدمكم امام طلبتی و اراداتی فی كل احوالی و اموری)1) شما را در خواسته و اراده و همهی احوال و امورم پیش میاندازم.
در عمل پیش از اقدام به هر كاری و به زبان آوردن هر سخنی برای امام عصر (علیه السلام) حساب باز كنیم و پروای او را داشته باشیم. اینگونه در تمام شوون زندگی باید ببینیم او چه میخواهد ! باید به خود بگوییم اگر حضرتش همین الان دركنار ما بود، می پسندید؟ و آیا اصلاً رویم می آید كه دست به این كار بزنم یا این سخن را از زبان بیاورم؟ به این صدا گوش بسپارم، یا در این مكان حاضر شوم؟
مومن باید در عصر غیبت پای بند به بیعتی باشد كه با پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بسته است. باید صاحبش را ولی الله بداند و در هر موقعیتی كه هست، همهی امورش را با ولی نعمتش تنظیم كند، باید همهی اعضاء و جوارحش را برای خدمت به او به كار بگیرد و در هر كاری ببیند مولایش چه خواسته است؟ یا حداقل آیا به انجام آن راضی است؟ مسلماً اگر كسی خود را عبد بداند، نمیتواند هر طور كه خودش می پسندد زندگی کند.
ورع و پرهیز ازگناهعبد باید در هر لحظهای و در هر موردی برای مالكش اولویت قائل شود و پیش از اینكه خواستهی خود را اجرا كند،آن را درجهت رضای سرورش سامان بخشد. كسی كه به ولایت امام عصر (عج) ایمان دارد، نمیتواند به دنبال جلب رضای ایشان نباشد و تنها به سبك و سلیقهی خود روزگار بگذراند.
حتی اگر احتمال میدهد ولی نعمتش در برابر كاری چهره در هم میكشد، به آن اقدام نمیكند و هراس دارد از اینكه به امور شبهه آمیز و مشكوك نزدیك شود.
اینجاست كه ورع از حاشیهی زندگی به متن آن نفوذ میكند و بنده نه تنها از حرام قطعی پرهیز مینماید، بلكه در مقابل حرام حریم می گیرد و با احتیاط و دوراندیشی حركت میكند، تا به ضرر جبران ناپذیر از دست دادن دین نیفتد.
اینگونه
فردی هیچگاه درصدد پیدا كرده راه حلهای مختلف و توجیهات نه چندان موجه برای رسیدن
به خواستههای خود نیست و بیجهت به هر چه می پسندد رنگ دین نمی زند، بلكه
خالصانه رضای مولایش را جستجو می كند.
سپردن همهی امور به مولا
قدیم ها خادمان و بندگان را صبح به دنبال وظیفه و كارشان میفرستادند و ارباب،خود را موظف میدانست كه غذا و مكان استراحت بنده را فراهم كند. بنابراین مشغولیت ذهنی و فكر و ذكر غذا هیچ یك از مسائل شخصیاش نبود. هم و غم او تنها صرف فرمانبرداری میشد.
این پیمان بستن شایسته نیست كه به عهد شكنی بیانجامد، پیمان هم فقط نباید زبانی باشد،بلكه باید ظهور و بروز عملی پیدا كند. وقتی كردار من و تو زینت صاحب الزمان (عج) باشد، و او بتواند به ما مباهات كند،ما به این عهد تماماً عمل كردهایم وگرنه، نه.
ثمرهی التزام به پیماناین چنین است كه اگر عمل و كردار ما مطابق خواست آن حضرت باشد، یقیناً یُمن لقاء آن مه لقا به تأخیر نمیافتد و دیدار روی یوسف كنعان، نصیب چشمانمان خواهد شد. چنانكه خود آن عزیز فرمود:
ولو أن أشیاعنا - وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا (2)
واگر شیعیان ما ( كه خدا بر طاعتش توفیقشان دهد ) در وفای به عهد و پیمانی كه بر عهدهی آنان است، هم دل میشدند، بركت دیدار ما از آنها وا پس نمیافتاد و سعادت مشاهده ی ما همراه با معرفت حقیقی و راستین برایشان پیش می آمد.
شیعه باید مولا را ولی خویش بداند، بنده باید بندگیاش را بكند، غلامیش را صرف كند، خدمتش را پی بگیرد و مطمئن باشد كه خواجه خود روش بنده پروری داند! غلام نباید نگران مسائل شخصیاش باشد، باید همه چیزش را به مولایش بسپارد ! وقتی برای زندگی و تامین مخارجش كار میكند، باید توكل و امیدش به انعام صاحبش باشد و مطمئن باشد كه مولایش آنچه شایسته و به صلاحش باشد فراهم میكند.تجدید عهدبأبی أنتم و امی و نفسی و أهلی و مالی (3( این والاترین مرتبه و فراترین درجهای است كه عبد و غلام به آن میرسد. حاضر است خودش و خانوادهاش و مال و داراییش را به پای مولایش بریزد و همه را فدای رضایت او كند.اگر كسی به این مرحله برسد، آن وقت این بخش زیارت جامعه از باطنش میجوشد و از ضمیرش نشأت می گیرد.
عهدی كه در غدیر بسته شد، میشود كه هر طلوع تجدید كنیم، و میثاقی كه نزد مولایمان نهادهایم، میتوانیم در هر سپیده به یاد آوریم. دعای عهد تجلی این تجدید میثاق است، آنجا كه عرضه می داریم: اللهم إنی اجدد له فی صبیحه یومی هذا و ما عشت من أیامی عهداً وعقداً و بیعه له فی عنقی لا احول عنها و لاازول ابداً (4)
خدایا، امروز صبح و در هر روز زندگی با او عهد و قول و بیعتی را نو میكنم كه به گردنم باشد، از آن سر باز نزنم و هرگز كوتاه نیایم.
پی نوشت ها:
1. زیارت جامعه،مفاتیح الجنان.
2. احتجاج، ج 2، ص 325.
3. زیارت جامعه، مفاتیح الجنان.
4. دعای عهد، مفاتیح الجنان.
منبع:تبیان
211008