پاسخ:
پیش از پرداختن به پاسخ، نخست دلیل مکان نداشتن خداوند را با کلامی از امام علی(ع) بیان میکنیم. آنحضرت میفرماید: «تحقیقاً خداى عزّ و جلّ، مکان و ظرف را براى موجودات آفرید، پس نمىتواند خودش داراى ظرف و مکان باشد، و خداوند بزرگتر از آن است که مکانى بتواند او را در بر گیرد».[1]
آیات بسیاری از قرآن بر مکان نداشتن خداوند دلالت دارند که به برخی از آن اشاره میکنیم.
1. «و هر جا باشید او با شما است».[2]
2. «مشرق و مغرب، از آن خدا است! و به هر سو رو کنید، خدا آن جا است! خداوند بىنیاز و دانا است».[3]
3. «و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم».[4]
علی(ع) در ادامه سخنشان میفرمایند: «و او در
هر مکانى هست بدون آنکه با آن مکان تماسّ داشته باشد، و یا در مجاورت آن قرار گیرد.
علم خداوند به تمام موجوداتى که در مکانها قرار دارند، احاطه دارد و هیچ یک از
آن موجودات از تدبیر و اراده خداوند خالى نیستند»
با توجه به اینکه این احکام را خداوند در مورد تمام انسانها فرمود و در همه جا با انسان هست در فضا و زمین، کوه و دشت و ... و در تمام جهتها وجود دارد و نسبت به همه از رگشان به خودشان نزدیکتر است، بر این اساس، خداوند نمیتواند مکان داشته باشد.
روشن است که مکان نداشتن خداوند منافات ندارد که خداوند در همه جا حاضر باشد و علم او به تمام موجودات احاطه داشته باشد.[5]
علی(ع) در ادامه سخنشان میفرمایند: «و او در هر مکانى هست بدون آنکه با آن مکان تماسّ داشته باشد، و یا در مجاورت آن قرار گیرد. علم خداوند به تمام موجوداتى که در مکانها قرار دارند، احاطه دارد و هیچ یک از آن موجودات از تدبیر و اراده خداوند خالى نیستند».[6]
پی نوشت ها:
[1]. «إنّ الله عزّ و جلّ، أیّن الأین، فلا أین له، و جلّ أن یحویه مکان، و هو فى کلّ مکان بغیر مماسّة، و لا مجاورة، یحیط علما بما فیها، و لا یخلو شىء منها من تدبیره»، مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص 201، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413 ق.
[2]. «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»، حدید، 4.
[3]. «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ»، بقره، 115.
[4]. «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ»، ق، 16.
[5] برای آگاهی بیشتر ر. ک: پاسخ 1944(بی نهایت بودن وجود خدا) و 4987(خداوند و استقرار در عرش)
[6]. «و لا یخلو شىء منها من تدبیره»، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص 201.
منبع:جام
211008