حضرت امام صادق (ع) در بیانی به مفضَل درباره ی معین نبودن زمان مرگ انسان ها و عدم آگاهی نسبت به آن فرموده اند: ای مفضَل؛ برای پنهان و مخفی بودن مدت عمر انسان بیندیش، زیرا اگر انسان ها بدانند مدت عمرشان چقدر است و عمرشان کوتاه باشد، زندگی بر آن ها سخت و ناگوار می شود، چون همواره منتظرند مرگ در زمانی که می دانند به سراغ آن ها بیاید و آن ها مانند کسانی هستند که مالشان از بین رفته یا در آستانه نابود شدن می باشد، از این رو چنین کسی از ترسِ نابود شدنِ اموالش و گرفتار شدن به فقر، عملاً احساس فقر می کند و این در حالی است که ترسِ ناشی از به سر آمدن عمر به مراتب بیشتر از ترسِ ناشی از نابود شدن اموال است؛ زیرا کسی که ثروتش کم شود، به امید این که آن را جایگزین کند، آرامش پیدا می کند، اما کسی که به تمام شدنِ عمرش (در زمان مشخص و معلوم) یقین و آگاهی داشته باشد، ناامیدی وجودش را فرامی گیرد. اما اگر عمرش دراز باشد و او از این موضوع اطلاع و آگاهی داشته باشد، مطمئن می گردد که هنوز در دنیا خواهد بود و لذا غرق لذت ها و گناهان دنیوی می شود و سعی می کند شادی هایش را انجام دهد و سپس در آخر عمر توبه نماید.
ای مفضل؛ ممکن است بگویی: هم اینک که مدت عمرش برای او نامعلوم است و هر لحظه انتظار فرارسیدن مرگ را دارد، باز مرتکب زشتکاری و نافرمانی می شود. در پاسخ به تو می گویم: حکمتی که برای نامعلوم بودن مدت عمر بیان کردیم، همچنان به قوت خود باقی است، اما اگر انسان با این حال، از گناهان بازنایستد و خویشتنداری نکند، این دیگر ناشی از سرمستی و سخت دلیِ اوست، نه این که تدبیر و فلسفه ی کار نادرست است (و بی شک در کار خداوندی کوچکترین خِلل و اشتباهی راه ندارد).
پی نوشت :
(بحارالانوار، ج3: 83؛ گنجینه معارف، ج2: 357)
منبع:قدس
211008