24 مهر 1400 10 (ربیع الاول 1443 - 36 : 04
کد خبر : ۱۸۷۳۴
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۲
روضه‌هایی از استاد فاطمی‌نیا در ۲۸صفر؛
همین‌طور که ابی‌عبدالله اشک می‌ریخت یک دفعه دیدند صدای های های ابی‌عبدالله بلند شد. معلوم شد امام مجتبی دستش را فشار داد. خدایا چقدر برای امام سخت بود. حجّت خدا، برادر، این صورت نازنین، این صورت زیبا، که وقتی آقا می‌خواست برود جایی این قدر تماشاچی جمع می‌شدند که گاهی راه بسته می‌شد؛ آقا برمی‌گشت و می‌نشست. چطور این صورت نازنین را در خاک گذاشت؟
عقیق: در روز رحلت حضرت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)، فرصت تازه‌ای به منظور کسب معارف و برکات برای هریک از شیعیان و دوست‌داران اهل بیت رقم می‌خورد. در همین راستا، دو بخش از روضه‌های استاد فاطمی‌نیا در ۲۸ صفر را ـ که همچون همیشه، لطیف و دقیق بیان شده است ـ گردآوری نموده‌ایم. متن این دو بخش در ادامه می‌آید

 

یکی از علمای سنی می‌نویسد: همین‌طور که بچه‌ها در منازل گریه می‌کنند و صدا از داخل خانه‌ها به معابر و کوچه‌ها می‌رسد، همین‌طور حضرت پیامبر (ص) در مسیری حرکت می‌کرد متوجه شد که ابی‌عبدالله (ع) در سنین کودکی گریه می‌کنند. صدایش که به گوش پیغمبر رسید، حضرت طاقت نیاورد و برگشت دخترش را صدا کرد و یک عبارت زیبایی فرمود. که این عبارت مرا دگرگون می‌کند. فرمود: دخترم! «أَلم تَعلَمی أنَّ بُکاءه یُؤذینی»، مگر نمی‌دانی من از گریه حسین رنج می‌برم؟ 

یک نکته از عملکرد اهل بیت به نظر قاصرم رسیده و یک چیزی فهمیدم و آن، این که »پیغمبر را صدا کردن» یکی از این دو خاصیت و خصوصیت را دارد. یا درد را دوا می‌کند، یا به آدم یک شرح صدری می‌دهد، آدم تسکین پیدا می‌کند. عملکرد اهل بیت (ع) این است که در تمام شدائد پیغمبر اکرم را صدا می‌کردند. عمه امام زمان آمد، در کنار آن بدن نازنین قرار گرفت. آقا! می‌گویم شاید از شدت فشار بوده من که نمی‌توانم بگویم؛ مگر شوخی است که آدم برادر خودش را این‌طور ببیند. این است که یک دفعه دیدند عالمه‌ی غیر معلّمه، زینب کبری (س) به طرف مدینه برگشت و فرمود: یا رسول الله! این همان حسین است که طاقت گریه‌اش را نداشتی ... 

***

آقا شیعیانت عزادارند. ای اول مظلوم عالم! مصیبت تو هست تا بیایند و انتقام تو را بگیرند. «السلام علیک یا امیرالمؤمنین و یا قائِدَ غُرِّ المُحَجَّلین و یا سَید الوصیین». بله! شیعیان تو خیلی عزاداراند، شهادت امیرالمؤمنین روی آنها که حضرت را می شناختند خیلی اثر گذاشت. نوفِ بکالی می‌گوید: بعد از شهادت آقا، همانند یک مشت گوسفند پراکنده‌ای بودیم که بالای سرشان کسی نباشد. نمی‌دانستیم چه کار کنیم. حضرت مجتبی (ع) آمد و به جای پدر نشست. معاویه، خون به دلش بود؛ لعنة الله علیه. خدا از او نگذرد

حضرت مجتبی خیلی مظلوم بود. یک وقت من از مظلومیت آقا یک جمع بندی کردم. امام حسن مجتبی، دیدم آقا سنخِ مظلومیتش منحصر به فرد است. کسی که در جوانی مظلوم باشد، مادری همچون صدیقه طاهره را از دست بدهد، پدری مانند امیرالمؤمنین را از دست بدهد، این از جوانی. دوران امامت هم مظلومانه بود؛ این قدر خیانت بکنند، حضرت را این قدر آزار می‌دادند که اصلا چرا صلح کردی؟ در گذشته گفتم که در کار امام معصوم، «چرا» نداریم. اما این را بدانید که این قدر دور و برش خیانت است که چندین امیرِ لشکرِ امام حسن مجتبی را خریدند؛ معامله کردند. رفتند و برنگشتند. ما چی می‌گوییم؟ چقدر مظلومیت؟ خیلی مظلومیت است. این هم دوران امامت

بعد، شهادت هم باید مظلومانه باشد، وقتی از آن آب خورد. آنچنان آن زهر در بدن نازنینش اثر کرده که یک وقت، حال آقا دیگر حاد شد. دور و برش آمدند، گریه کردند. حضرت ابی‌عبدالله آمد؛ آقا بعد فرمود: برادر! دستت را بده به من. دستش را گرفت. گفت حسین جان! هر وقت یک مختصر فشار به دستت آوردم، بدان که دیگر من از دنیا رفتم. همین‌طور که ابی‌عبدالله اشک می‌ریخت یک دفعه دیدند صدای های های ابی‌عبدالله بلند شد. معلوم شد امام مجتبی دستش را فشار داد. خدایا چقدر برای امام سخت بود. حجّت خدا، برادر، این صورت نازنین، این صورت زیبا، که وقتی آقا می‌خواست برود جایی این قدر تماشاچی جمع می‌شدند که گاهی راه بسته می‌شد؛ آقا برمی‌گشت و می‌نشست. چطور این صورت نازنین را در خاک گذاشت؟

ابی‌عبدالله فرمود: برادر! بعد از این دیگر عطر نمی‌زنم. برای همیشه عزادارم. مصیبت حضرت مجتبی خیلی بزرگ است. مقام امام، قطعاً از غیر امام بالاتر است ولی اسراری هم هست که آنها بحث دیگری است. بالای سر قمر بنی‌هاشم (ع) چیز دیگری گفت. اینجا می‌گوید: عطر نمی‌زنم و همیشه عزادارم. خیلی حرف بزرگی است. مقام امام مجتبی از قمر بنی هاشم بالاتر است. آن امام است مشکلی نیست. ولی چه سرّی در اینجا هست که جمله خیلی فرق کرد. گفت: برادر! دیگر کمرم شکست. ای مظلوم، ای اباعبدالله! «صلواة الله علیکم یا اهل بیت النبوّة و موضع الرّسالة«. 

منبع:فردا

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: