20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 02 : 04
کد خبر : ۱۸۷۲۰
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۲ - ۰۷:۴۲
۲۸ صفر مصادف با شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء رسول خدا(ص)، آغاز امامت امام علی(ع) و شهادت امام حسن(ع) با زهر توسط جعده دختر اشعث بن قیس است.

عقیق: نهم دی ماه سال 92 و 28 صفر سال 1435 هجری در تقویم های شیعی مصادف است با شهادت پیامبر خدا(ص). شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء محمد بن عبد الله (ص) در سال 11 ه‍ در سن 63 سالگى به وسیله سم(1) بوده است ؛ و طبق روایاتى عایشه و حفصه آن حضرت را مسموم کرده اند! (2)

در 24 سفر بیمارى پیامبر(ص) شدت یافت(3). پیامبر(ص) هنگام بیمارى فرمودند: حبیبم را نزد من حاضر کنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند .پیامبر(ص) روى مبارک خویش را از آنان برگردانید و فرمود: "حبیبم را نزد من حاضر کنید”. سپس دنبال على بن ابى طالب (ع) فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند و کلماتى به حضرت فرمود. هنگامى که على بن ابى طالب(ع) از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابوبکر به او گفتند: "خلیلت به تو چه گفت "؟ فرمود: "هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز مى شود”. (4)

وصایاى پیامبر (ص)
پیامبر(ص) در لحظات آخر عمر خود وصیتهایى به امیر المؤمنین(ع) فرمودند و جبرئیل و میکائیل و ملائکه مقربین را بر آن وصیت شاهد گرفتند. از جمله آن کلمات که جبرئیل به پیامبر(ص) مى فرمود و امیر المؤمنین(ع) مى شنید این بود "خمست را غصب مى کنند و پرده احترامت(حرمتت) را مى درند و محاسنت به خون سرت رنگین مى شود”.

امیرالمؤمنین (ع) مى فرمایند: هنگامى که آن کلام را فهمیدم، فریاد زدم و بر روى زمین افتادم ". بعد فرمایشاتى به حضرت زهرا(س) و حسنین(علیهما السلام) فرمودند. سپس آن وصیت با چند مهر از طلا که آتش به آن نرسیده بود (و ساخته دست بشر نبود) مهر شد و به امیرالمؤمنین(ع) تحویل داده شد.(5)

غسل و نماز بر بدن پیامبر (ص(

امیر المؤ منین(ع) پس از غسل دادن آن حضر به تنهایى بر ایشان نماز خواندند.(6)

مردم به جز اصحاب سقیفه در مسجد جمع شده بودند و در فکر نماز بر پیامبر (ص) و دفن حضرت بودند. امیر المؤمنین (ع) آمدند و فرمودند: "رسول خدا (ص) امام ما است در زمان حیات و پس از وفاتش "، کنایه از اینکه براى نماز بر بدن آن بزرگوار نماز به صورت جماعت نمى خوانیم. در این هنگام مردم دسته دسته داخل مى شدند و بدون امام آیه ان الله و ملائکته یصلون على النبى، یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما را سه بار مى گفتند و بیرون مى آمدند. (7)

دفن بدن مبارک پیامبر (ص)
بعد حضرت مولى الموحدین (ع) فرمودند: خداوند در هر مکانى که روح پیامبرش را قبض مى کند راضى است که در همان مکان دفن شود، و من آن حضرت را در حجره اى که از دنیا رفته دفن مى کنم.

امیرالمؤمنین(ع) با کمک دیگران قبرى حفر کردند و بدن حضرت را داخل قبر قرار دادند. سپس آن حضرت داخل قبر رفت و صورت پیامبر(ص) را باز کرد و گونه راست را بر زمین گذاشته در لحد را بستند و خاک روى آن ریختند. (8)

خلاصه ای از زندگی پیامبر (ص)
آن حضرت دو ماهه - و بنابر نقلى در حمل بودند - که پدر بزرگوارشان جناب عبدالله بن عبد المطلب(ع) از دنیا رحلت فرمود. 4 یا 7 و یا 8 ساله بودند که مادرشان آمنه بنت وهب در ابواء رحلت فرمود. 8 سال و دو ماه و ده روز از سن شریفش گذشته بود که جد بزرگوارش جناب عبد المطلب(ع) از دنیا رحلت فرمود.

25 ساله بودند که با جناب خدیجه کبرى(س) ازدواج کردند و حضرت خدیجه(س) 40 ساله بودند.

30 سال از سن مبارک آن حضرت گذشته بود که حضرت امیر المؤ منین(ع) متولد شدند. در 40 سالگى خداوند آن حضرت را به نبوت مبعوث فرمود. در 45 سالگى به معراج تشریف بردند و در سال پنجم از بعثت، حضرت فاطمه زهرا(س) متولد شدند.

50 سال از عمر مبارکشان گذشته بود که جناب ابوطالب و خدیجه کبرى (س) از دنیا رحلت نمودند.

در 45 سالگى به معراج تشریف بردند. 52 سال و یازده ماه و سیزده روز از سن مبارکشان گذشته بود که به مدینه منوره هجرت فرمودند. بعد از هجرت تقریبا ده سال در مدینه شرف حضور داشتند، تا آنکه در 28 سفر سال 11 ه‍ مسموم از دنیا رحلت فرمودند(9).

هنگام رحلت پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س) بسیار مى گریست . حضرت او را نزد خود فراخواند و مطلبى فرمود که حزن و اندوه فاطمه (س) فرو نشست . وقتى علت را سؤال کردند آن حضرت فرمود: «پدرم به من خبر داد که اولین نفر از اهل بیتش که به او ملحق مى شود منم و مدت این فراق طولانى نیست.» ((10

 

.2آغاز امامت امیر المؤ منین (ع)
اولین روز امامت حضرت امیر المؤ منین على بن ابى طالب (ع) است، و زیارت آن حضرت در این روز مستحب است.(11)

.3آغاز غصب خلافت
اولین روز غصب ظالمانه خلافت و خانه نشین کردند امیرالمؤمنین (ع) و شکستن بیعت روز غدیر توسط اهل سقیفه بنى ساعده است.(12)

.4شهادت امام حسن مجتبى (ع)
در این روز در سال 50 ه‍ امام حسن مجتبى(ع) به شهادت رسید.15 بنابر قولى شهادت آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولى در 5 ربیع الاول واقع شده است.(13)

جعده دختر اشعث بن قیس با زهرى که معاویه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید در آورد: ولى به وعده خود وفا نکرد.((14

مسمومیت حضرت
مسمومیت امام حسن (ع) چهل روز طول کشید.(15) پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرا رسیدن وقت شهادت به سید الشهدا (علیه السلام) فرمودند: "مرا مسموم کرده اند و پاره هاى جگرم داخل طشت است. من از شما جدا مى شوم و به خداوند ملحق مى گردم، و مى دانم چه کسى مرا مسموم کرده است ؛ ولى به حقى که بر شما دارم در این باره حرفى نزنید. وقتى من از دنیا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و کفنم نما و مرا کنار قبر جدم پیامبر (ص) ببر تا با او تجدید عهد کنم. سپس مرا در بقیع کنار جده ام فاطمه بنت اسد(س) دفن کنید. مى دانم مخالفین و معاندین گمان مى کنند شما مى خواهید مرا کنار پیامبر(ص) دفن کنید و مانع شما مى شوند. شما را به خدا قسم مى دهم که مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ریخته شود”. سپس آن حضرت مثل آنچه امیر المؤ منین(ع) وصیت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصیت نمود و از دنیا رفت.

تشییع جنازه حضرت
امام حسین(ع) بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر(ص) حمل کردند. با دیدن این منظره براى مروان و بقیه بنى امیه که با سلاح و به همراهى عایشه آمده بودند شکى باقى نماند که مى خواهند آن حضرت را در کنار پیامبر (ص) دفن نمایند.

لذا آمدند و مانع شدند، و عایشه در حالى که سوار درازگوشى بود گفت : "مرا با شما چه کار است که مى خواهید کسى را که من او را دوست ندارم در خانه من دفن کنید”. مروان ملعون هم نظیر این مطالب را گفت، و ابن عباس به او و عایشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند: "هرگز نمى شود که عثمان در بدترین مکانها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاک سپرده شود”.

امام حسین (ع) فرمود: به خداوندى که مکه و حرم را محترم گردانیده، حسن(ع) فرزند على و فاطمه (علیهما السلام) سزاوارتر است بر پیامبر(ص) از کسانى که بدون اجازه داخل خانه او شده اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان، که ابوذر را از مدینه بیرون کرد و...

عایشه جلو قبر پیامبر (ص) رفت و گفت: "تا یک مو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در این جا دفن کنید”! در اینجا بنى مروان جنازه آن حضرت را تیر باران کردند. بنى هاشم دست به شمشیر بردند. ولى امام حسین (ع) مانع شده فرمودند: "وصیت برادرم نباید ضایع شود” و سپس 7تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند!(16) و این در حالى بود که امام مجتبى (ع) به امام حسین (ع) خبر داده بودن که عایشه بعد از شهادت ایشان چه جنایتى را مرتکب مى شود.(17)

پس از آن حضرت سید الشهداء (ع) کلماتى فرمودند که اگر وصیت برادرم نبود مى دانستید که شمشیرهاى الى در کجا و چگونه بر شما فرود مى آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقیع آوردند و در کنار جده اش فاطمه بنت اسد (س)دفن نمودند.(18)

آقا حضرت مجتبى (ع) داراى 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولى از جعده هیچ فرزندى نداشتند.(19)

 

پی نوشت ها:
1- اعلام الوری: ج1ص80. بحارالانوار: ج17 ص 406. اثبات الهداة: ج1 ص 604. الخرائج و الجرائج: ج1 ص 27. بصائر الدرجات: ص 503. محاسن برقی: ج2 ص 262. جامع الاصول: ج 1 ص 38. مستدرک سفینة البحار: ج6 ص 295. الطبقات الکبری: ج2 ص 154. سنن ابی داود: ج 4 ص 174.
2- تفسیر صافی: ج ش ص 389.
3- مستدرک السفینة البحار:ج6 ص 295.
4- کافی: ج 2 ص61. بحارالانوار: ج 22 ص 473.
5- کافی: ج 2 ص 32-33.
6- ارشاد: ج1 ص 188 – 189.
7- سوره احزاب: آیه 56.
8- ارشاد: ج 1 ص 188-189.
9- منتخب التواریخ: ص 36 تا 46.
10- ارشاد: ج1 ص 187
11- ارشاد: ج 1 ص 187.
12- بحارالانوار: ج 97 ص 384.
13- تتمة المنتهی : ص 9.
14- اعلام الوری: ج1 ص 403. بحارالانوار: ج 95 ص 200. مسار الشیعة: ص 27. فیض العلام: ص 199 کافی: ج1 ص 461. منتهی الامال: ج1 ص 231. مستدرک سفینة البحار: ج 6 ص 295. العدد القویة: ص 350.
15- بحارالانوار: ج 44 س 161.
16- ارشاد: ج 2 ص 16. کافی: ج 2 ص 481. بحارالانوار: ج 44 ص 149. تاریخ الخلفاء: ص 192.
17- تتمة المنتهی: ص 41.
18- منتهی الآمال: ج1 ص 235.
19- مجمع البحرین: ج1 ص 454.

منبع:شبستان

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: