17 بهمن 1400 5 رجب 1443 - 35 : 14
کد خبر : ۱۸۴۳
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۴
در گفت و گو با حجت‌الاسلام محمدباقر علم‌الهدي مطرح شد؛
اين خصوصيات است كه مسلم را نماينده امام مي‌كند و اين نگاه مسلم به مسأله حق‌الناس است كه وي را تا درجه برادري امام حسين (ع) پيش مي‌برد و وي مورد اعتماد و وثوق امام مي‌شود. در حقيقت خطاب مسلم به ما است كه هر كدام از افراد در هر سمتي كه مشغول خدمت هستند

حجت‌الاسلام محمدباقر علم‌الهدي، استاد حوزه و دانشگاه ‌گفت: از مهم‌ترين پيام‌هاي فرهنگي كه در نهضت اباعبدالله مي‌توان به عنوان درس زندگي براي بشريت امروز قرار داد، دريافت‌هاي ملكوتي و معنوي است كه از قيام حضرت اباعبدالله (ع) مي‌توان درك كرد.

 وي اظهار كرد: آنچه در ماوراي عزاداري‌ها و سوگواري‌ها مي‌تواند براي ما به عنوان يك اصل مطرح باشد، پيام‌هاي فرهنگي است كه اين نهضت هر روز براي مخاطبان خود نو به نو ارائه مي‌كند ‌و مي‌تواند مردم را در مسير سعادت‌مندي خود قرار دهد.

وي ادامه داد: با نگاهي به زندگاني ياران امام حسين (ع) به خوبي درمي‌يابيم كه ياران ايشان شخصيت‌هاي انتخاب شده و برگزيده‌اي بودند كه در حقيقت مي‌توانستد با تدبير خودشان تاريخ يك امت را دگرگون كنند و براي هميشه تاريخ، به بشريت ارائه طريق و راه سعادتمندي و نجات را آموزش دهند.

 اين استاد حوزه و دانشگاه افزود: به هرحال امام ياران خود را انتخاب كرد تا اين افراد بتوانند مسير زندگي بشريت را با افكار بلند و همت خود ساماندهي كنند و نكته مهمي كه در ويژگي‌هاي نخستين سرباز امام حسين (ع) مي‌توان آن را به وضوح ديد، دلدادگي، مسئوليت‌پذيري و تعهد ديني اين يار باوفاي حضرت سيدالشهدا (ع) است

 

18 هزار نامه به امام حسين (ع)

  حجت‌الاسلام علم‌الهدي بيان كرد: نخستين سربازي كه در مسير نهضت امام حسين )ع) جان خود را در كف احسان گذاشت و تقديم حضرت دوست كرد پسرعموي امام، مسلم بن عقيل است.

 وي افزود: امام حسين (ع) نخستين شهيد را از اقوام و تبار خود تقديم مي‌كند كه اين مسأله حكايت از آن دارد كه آنقدر امام نسبت به راهي كه انتخاب كرده است، آگاهي، بينش، علم و حقانيت را مي‌بيند كه سرمايه‌گذار ابتدايي‌اش در اين مسير را از درون خود و از خانواده خود بر مي‌گزيند.

اين استاد حوزه و دانشگاه گفت: حضرت اباعبدالله‌الحسين (ع) براي اينكه پاسخ 18 هزار نامه‌اي كه از ناحيه مردم كوفه براي حضرت سيدالشهدا (ع) ارسال شده بود را داده باشد، مسلم بن عقيل را انتخاب كرد و اين در حالي بود كه نامه‌ها توسط سران قبايل و بزرگ‌تران عشاير آن زمان كوفه براي امام ارسال شده بود؛ يعني هر نامه در زير مجموعه خودش گاهي صدها انسان را به دنبال داشت.  رئيس قبيله نامه‌اي به امام حسين (ع) مي‌فرستاد و او به نام قبيله و عشيره خود آن حضرت را دعوت مي‌كرد.

 وي اظهار كرد: به همين سبب، دعوت از امام يك دعوت همگاني و يك دعوت عمومي بود و وجود مبارك امام حسين (ع) پاسخ اين نامه‌ها را با فرستادن عقيل به شهر كوفه داد و با دادن يك نامه پسرعمويش مسلم بن عقيل را اينگونه معرفي مي‌كند:

 «بسم الله الرحمن الرحيم، من الحسين الي معشر الكوفه يا معشرالكوفه، انا باعث اليكم اخي وابن عمي وثقتي من اهل بيتي مسلم بن عقيل والسلام.»

حجت‌الاسلام علم‌الهدي اضافه كرد: اين سخن كوتاه، اما پرمغز امام گوياي معرفي دقيقي از شخصيت عرفاني، علمي و ديني پسرعمش مسلم بن عقيل دارد، زيرا امام در اين سخن ويژگي‌هاي خاصي را براي وي معرفي مي‌كندوي افزود: امام حسين (ع) وي را به عنوان برادر و شخصيتي كه مورد وثوق و اعتماد خويش است، مي‌داند و اين معرفي، حكايت از جايگاه معنوي حضرت مسلم است

 

عقد اخوت ميان برادرها

رئيس مركز تخصصي حضرت قاسم بن‌الحسن (ع) گفت: در تاريخ نيز پس از تاسيس نظام اسلامي در شهر مدينه، رسول اكرم (ص) براي اينكه ميان مهاجرين و انصار حس دوستي بيشتري ايجاد كند و براي برون‌رفت از مشكلات اجتماعي جامعه تازه نوپاي خود، ميان مهاجرين و انصار عقد اخوت بستند به اين معنا كه هر برادري كه در جنگ حاضر مي‌شد، متكفل زندگي برادر خود بود. وي ادامه داد: ايشان شخصيت‌هاي هم‌وزن را انتخاب كردند و ميان آنان عقد اخوت خواندند و هر شخصي كه در مدينه بود يك برادري پيدا كرد و اميرالمومنين علي (ع) كه در مسجد نشسته بودند، منتظر بودند كه پيامبر (ص) چه كسي را براي ايشان انتخاب مي‌كند تا اينكه متوجه شدند ميان همگان عقد اخوت بسته شده است.

 اين استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: اميرالمومنين علي (ع) هنوز هيچكس را به عنوان برادر ندارد كه پيامبر نگاهي به حضرت علي (ع) كردند؛ نگاهي كه سرشار از مطالب و حقايقي بود گويا كه از نگاه اميرالمومنين خواندند كه «يا رسول الله! پس برادر من كيست.» در اينجا پيغمبر (ص) فرمودند: «اما ترضي ان تكونني اخي انت اخي و وصيي و وارثي لحمك من لحمي و دمك من دمي» به اين معنا كه آيا راضي نيستي من برادر تو باشم و تو برادر من باشي؟ خون تو از خون من و گوشت تو از گوشت من است، بدين ترتيب پيامبر اكرم (ص) ميان خود و حضرت علي (ع) عقد اخوت بستند

 

مسلم بن عقيل، قابليت برادري امام حسين (ع) را پيدا مي‌كند

 حجت‌الاسلام علم‌الهدي با اشاره به انتخاب مسلم بن عقيل تصريح كرد: اين مسئله نيز حكايت از هم‌وزني دو برادر با يكديگر دارد و اگر امام حسين (ع)  مي‌فرمايند «انا باعث اخي» من برادرم را مي‌فرستم، اين برادر بايد آنقدر داراي ارزش باشد كه قابليت برادري امام حسين (ع) را داشته باشد. همانگونه كه اميرالمومنين علي (ع) آنقدر قابل ارزش است كه قابليت برادري با رسول الله را پيدا مي‌كند.

وي عنوان كرد: امام حسين (ع) از روي احساسات و عواطف قومي و عشيره‌اي سخن نمي‌گويد. امام سخن از روي حق حرف مي‌زند و سخن از روي گزاف نمي‌فرمايد و ارتباطات احساسي بر او غالب نمي‌شود كه حرفي را از روي عواطف بيان كند.

 اين استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در حقيقت، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) هنگامي كه مي‌فرمايد من برادرم را مي‌فرستم، اين امر حكايت از جايگاه ويژه مسلم بن عقيل دارد و بايد ببينيم چه رفتاري در عملكردهاي مسلم بن عقيل ديده مي‌شد كه وي را تا مقام برادري امام حسين (ع) ارتقا داده است.

 رئيس مركز تخصصي قاسم بن‌الحسن (ع) با اشاره به اينكه مسلم بن عقيل، شخصيتي خداترس، مطيع و فرمانبردار امام زمانش است كه امام حسين (ع) به برادري وي افتخار مي‌كند، گفت: نمونه‌اي ملموس كه تاريخ كمتر به آن پرداخته، آن است كه مسلم بن عقيل در عين شجاعت، شهامت و دليري نسبت به بيت‌المال مسلمين داراي خداترسي ويژه‌اي بود.

 

بيعت‌كنندگان فريفته زرو زيور دنيا شدند

 استاد حوزه علميه قائم چيذر ادامه داد: مسلم به مدت دو ماه در شهر كوفه نماينده امام حسين (ع) بود تا وقتي كه عبيدالله بن زياد آمد و حاكم شهر شد و مديريت شهري را كه بحران‌زده بود و مردم از يزيد و معاويه دست كشيده بودند و نامه براي حضرت سيدالشهدا (ع) فرستاده بودند را بر دست گرفت.

وي افزود: در آن زمان عبيدالله مردم را با وعده هداياي بسياري فريفت و همان مردمي كه براي امام نامه نوشته بودند و مرد و زن آنها سه روز با مسلم بن عقيل به عنوان نماينده امام بيعت كرده بودند، همين مردم پس از چندي بر عليه مسلم قيام كردند.

 حجت‌الاسلام علم‌الهدي اضافه كرد: مسلم با مردهاي شهر كوفه و حتي با زنان به صورتي كه دستور دادند، مسجد كوفه را پرده كشيدند و طشت آبي را آورده و دست مسلم پايين تشت آب و زنان دستشان را طرف ديگر تشت آب گذاشتند و با مسلم بن عقيل بيعت كردند. وي عنوان كرد: هنگامي كه عبيدالله بن زياد دين مردم را با زرو زيور دنيا خريد، مسلم بن عقيل ديد تمام مردم از اطراف وي فاصله گرفتند و از وي جداشدند.

 اين استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: شب هشتم ذيحجه سال 60 بر مسلم سخت گذشت و مهمان پيرزني به نام «طوعه» شد و فرزند وي كه از كارگزاران عبيدالله بود، فهميد و قضايا به دستگاه حكومتي رسيد و خانه را محاصره كردند كه مسلم شمشير خود را برداشت و چند نفر از سربازان عبيدالله بن زياد را به خاك مذلت انداخت.

 استاد حوزه علميه چيذر اظهار كرد: هنگامي كه ديدند نمي‌توانند مسلم را دستگير كنند، از راه فريب به وي گفتند شمشيرت را بينداز و پيش عبيدالله بيا تا پس از بازجويي مختصري، تو را از شهر بيرون كنيم و مسلم به سبب آنكه به امام حسين (ع) برسد و امام را از رفتار مردم كوفه مطلع كند، تسليم شد تا به پسر پيغمبر آسيبي نرسد

 

700 درهم، حق‌الناس مسلم بن عقيل

 حجت‌الاسلام علم‌الهدي گفت: پس از آن مسلم به دارالاماره آمد و ديد اوضاع آنجا به گونه‌اي ديگر است و مردم تعهدي كه به مسلم داده بودند را زير پا گذاشته‌اند كه سرانجام مسلم بن عقيل محكوم به مرگ شد.

 

وي با اشاره به نكته ويژه در زندگي مسلم بن عقيل بيان كرد: در كنار عبيدالله بن زياد مملو از افراد نابكار و پست بود و مسلم هنگامي كه ديد محكوم به مرگ شده و هيچ راهي ندارد، رو به عبيدالله بن زياد كرد و گفت: من نزديك دو ماه است كه در اين شهر مهمان مردم كوفه بودم نه اينكه امورات زندگي‌ام بر مردم كوفه تحميل مي‌شد، اما هرچه داشتم با خود آوردم و براي اداره زندگي خود هزينه كردم و نزديك 700 درهم به مردم شهر بدهكار هستم.

  اين استاد حوزه و دانشگاه افزود: در اين هنگام، مسلم بن عقيل ادامه داد: اكنون كه تو مي‌خواهي مرا بكشي، بر من حق‌الناس مي‌ماند و بگذار من يكي از اين افراد را وصي خود قرار دهم تا به وصيت من بعد از مرگم عمل كند كه عبيدالله از روي بي‌اعتنايي پاسخ داد: تو كه مي‌خواهي بميري پس هركاري مي‌خواهي بكن. مسلم نگاهي به اطراف انداخت و ديد هيچ بنده صالحي نمي‌بيند كه وصيت به او كند و ديد عمر بن سعد نيز در جمع حضور دارد كه با وي يك رابطه دور فاميلي دارد و به او گفت: اي عمر سعد! مي‌دانم كه تو اهليتي براي اين كار نداري، اما هيچكس در اين مجلس نزديك‌تر از تو به من نيست و من مي‌خواهم تو را وصي خود قرار دهم و وصي من باش و عمربن سعد نيز در جواب گفت: من هرگز وصيت تو را برعهده نمي‌گيرم و معلوم نيست كه تو اصلا مسلمان باشي كه بخواهي وصيت كني

 

حساب دنيايي را به آخرت نينداز

 حجت‌الاسلام علم‌الهدي اظهار كرد: عبيدالله به عمر بن سعد گفت: وصيت مسلم را بپذير و هرچه مي‌گويد عمل كن، مسلم به عمربن سعد گفت: من 700 درهم به مردم اين شهر بدهكار هستم؛ زره و شمشير مرا بگير و بفروش و بدهي‌هاي مرا به اين افرادي كه مي‌گويم پرداخت كن و اسامي افراد مورد نظر را به عمربن سعد داد. سپس بدن مرا پس از كشته‌شدن غسل بده و كفن كن و به خاك بسپار.

 عمربن سعد در مقابل مسلم بن عقيل وصيت وي را به عبيدالله بن زياد بازگو كرد و وي گفت: اين وصيت امانتي نزد تو بوده، اما در عين حال همان كاري كه مسلم گفته است، برايش انجام بده.

 اين استاد حوزه و دانشگاه تصريح كرد: مسلم بن عقيل نمي‌گويد، من نماينده امام حسين (ع) بودم و مردم كوفه بر من مكر و حيله كردند، مسلم هرگز حاضر نمي‌شود حساب دنيايي را به آخرت بيندازد و تصفيه حق‌الناس دنيا را به آخرت موكول كند و مي‌داند كه حساب دنيايي را بايد در همين دنيا صاف كند.

 وي افزود: اين خصوصيات است كه مسلم را نماينده امام مي‌كند و اين نگاه مسلم به مسأله حق‌الناس است كه وي را تا درجه برادري امام حسين (ع) پيش مي‌برد و وي مورد اعتماد و وثوق امام مي‌شود.

 رئيس مركز تخصصي قاسم بن الحسن (ع) عنوان كرد: در حقيقت خطاب مسلم به ما است كه هر كدام از افراد در هر سمتي كه مشغول خدمت هستند، بايد نگاهشان به بيت‌المال و حق‌الناس اينگونه باشد و يار امام شدن با تضعيف بيت‌المال و حق‌الناس همخواني ندارد.

حجت‌الاسلام علم‌الهدي بيان كرد: اگر مي‌خواهيم عزاداري ما قبول شود و فضائل ياران امام حسين (ع) در ميان ما رشد كند و ما بتوانيم ياراني با معرفت براي آن حضرت باشيم تا ما را بپذيرد و قبول كند بايد به اين مسائل سطحي نگاه نكنيم.


منبع:فارس

کدخبرنگار:212111

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: