پلهكاني كه در تصوير مشاهده ميشود توسط هنديها حدود ۱۷۴ سال پيش به نيت مسجدالحرام ساخته شده است؛ پلهكاني كه ماجرايي به دنبال خود دارد.
عقیق:مسجدالحرام نياز به پلهكان دارد چراكه درِ خانه كعبه از سطح زمين حدود ۲
متر و ۲۵ سانتي متر بالاتر است؛ چرايي بالا بودن در خانه كعبه به زمان قريش
برميگردد و زمان قبل از قريش اينگونه نبوده است.
پيامبر اكرم (ص)
وقتي در برابر سوال عايشه قرار ميگيرد كه ميگويد اجازه بده و در را باز
كنيم و داخل كعبه برويم كه پيامبر ميفرمايند لازم نيست برويد در حجر
اسماعيل نماز بخوانيد كه مقداري از زمين كعبه داخل حجر است.
عايشه
ميگويد كه وقتي سيلاب مسجدالحرام را خراب ميكند، قريش براي بازسازي آن در
تنگناي مالي شديدي بودند مقداري از زمين كعبه را كم كردند و كعبه دو در
داشت كه آن را تبديل به يك در كردند و يك در را هم از سطح زمين بالاتر
آوردند.
عايشه سؤال ميكند قريش كه پول نداشتند يك در را كم كردند
چرا يك در را بالاتر آوردند حداقل پايين ميگذاشتند كه مردم بتوانند به
راحتي وارد مسجدالحرام شوند كه پيامبر ميفرمايد «از بس اجداد تو افراد
متكبر و باجگيري بودند كه اينها براي اينكه افراد بيايند اينجا پلهكاني
بياورند و دري را باز كنند تا افراد را وارد كنند و لذا اين كار را انجام
دادند.»
از عايشه روايت است كه اگر نميترسيدم اعتقادات اين مردم
تازه مسلمان ضعيف شود و از دين برگردند دستور ميدادم مسجد را خراب كنند و
از ابتدا كعبه را مانند زمان حضرت ابراهيم (ع) بازسازي ميكردم و ميساختم.
در
زمان عبدالله زبير وقتي كه حسين بن نمير به كعبه حمله كرد و خانه كعبه را
آتش زد و ديوارهايش خراب شد، بهانهاي شد كه كعبه را بازسازي كنند اول علما
نظرشان اين بود كه كعبه همينطوري تعمير شود اما عبدالله زبير نظرش بر
بازسازي بود.
لذا كعبه از ابتدا بازسازي شد و وقتي شروع به بازسازي
شد گفت ميخواهم همانطور كه پيامبر فرمودند براساس روايت آن حضرت عمل كنم
كه قبل از قريش كعبه به همان اندازه با دو در بوده بنا كنم.
البته
علما مخالفت كردند و ايشان مقاومت كرد و لذا ديوار كعبه را تا كف برچيدند و
كف زمين كعبه را با سرب مذاب محكم كردند وقتي ديوارها را ميخواستند
بچينند آن قسمتي كه ركن عراقي است تا آنجا كه رسيدند گفت ادامه دهيد
ميخواهيم سنگ هايي كه زمان حضرت ابراهيم (ع) گذشته شده پيدا كنيم.
در
زمان حفر كردن كف خانه كعبه، به سنگهايي رسيدند كه حضرت ابراهيم (ع) كار
گذاشته بود و لذا ديوار را به همان اندازه كه در روايت پيامبر اكرم (ص) هست
ادامه دادند كه ميفرمايد نزديك شش زراع و نيم از زمين كعبه داخل حجر است،
شش زراع و نيم حدود ۳ متر و ۲۵ سانتي متر جلو رفتند كه سنگ هم تمام شد پس
كعبه را همانجا بنا كردند و ديوار غربي را همينگونه جلو آوردند و كعبه به
صورت يازده در دوازده شكيل و زيبا شد.
ارتفاع كعبه حدود ۹ متر و ۸۰
سانتي متر بود و وقتي به اين ارتفاع رسيدند بناها متوقف شدند كه ديگر كار
نكنند، عبدالله زبير گفت ساختمانها از كعبه بلندتر است پس كعبه را بالاتر
ميآوريم، بنابراين ارتفاع كعبه را تا ۱۴ متر براساس نقل كتب قديم مانند
واقدي رساندند.
پس از اينكه حجاج در سال ۷۲ هجري قمري به كعبه حمله
كرد دوباره كعبه دست خوش تغييراتي شد براي اينكه نامه نوشت به عبدالملك
مروان كه كعبه را خراب كردند چه كار كنم كه گفت در بازسازي عبدالله زبير
براساس روايت پيامبر تغييراتي داده است و گفتند دوباره مانند زمان قريش
بازسازي كنند.
از اينرو آن تغييراتي كه عبدالله زبير داده بود
مانند اضافه كردن دو در و بالا بردن ارتفاع كعبه را و مردم از يك در وارد و
از در ديگر خارج ميشدند مانند حجر اسماعيل كنوني صبحها براي مردها و
بعدازظهرها براي زنان بود و مردم بسيار راضي بودند جمع كرد و يك در را بست و
در ديگر را دو متر و ۲۵ سانتي متر بالا آورد.
اين پلكان براي آن
دري است كه حجاج گذاشته است. اما ارتفاع مكه تغيير نكرده همان ۱۴ متر است؛
اما تا بام كعبه حدود ۱۳ متر و ۲۰ تا ۲۵ سانتي متر است كه همان ناودان طلا
آنجاست و آب پشت بام از آن به زمين ميريزد.