عقیق:انسان
به کدام بیشتر بها بدهد نزد خداوند مقرب تر خواهد بود؟ برای پاسخ به این پرسش ها،
ابتدا چند مقدمه را بیان می کنیم:
مقدمه اول
آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که ایمان و عمل صالح
را در کنار هم قرار داده و هر دو را شرط ورود به بهشت و نیل به قرب الهی دانسته
اند.
این آیات به روشنی بیان می کنند که برای بهشتی شدن باید هر
دو شرط را فراهم کرد؛ هم باید ایمان داشت و هم باید عمل صالح انجام داد؛ مانند آیه
۲۵ سوره بقره که نوید بهشت را
به کسانی می دهد که هم ایمان دارند و هم از عمل صالح بهره می داند:
وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ
و یا آیه ۸۲
همین سوره که مردمانی را جاویدان در بهشت معرفی می کند که اهل ایمان و عمل صالح
باشند:
الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ
أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ
و نیز آیه ۱۷۳
سوره نساء که اعطای پاداش در قیامت را منوط به داشتن ایمان و انجام عمل صالح می
داند:
الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ
أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
مقدمه دوم
آیاتی که داشتن ایمانِ تنها را برای ورود به بهشت کافی نمی
دانند؛ مانند آیه ۱۵۸
سوره انعام که ایمان بی عمل را هم ردیف بی ایمانی قرار
داده و اعلام می دارد که هیچ یک از این دو، نفعی به حال فرد نخواهد داشت:
یَوْمَ یَأْتی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً
إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیْراً
روزی که برخی از نشانههای پروردگارت به ظهور آید، ایمان
آوردن کسی که پیش از این ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایستهای انجام
نداده سودی نخواهد داشت.
بنابراین کسی که در ظاهر به مانند دیگر مسلمانان ایمان
دارد؛ ولی در عمل، نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات دینی، کاملاً بی اعتناست باید
بداند که دلخوشی او به چنین ایمانی بی جهت است و این ایمان برای او سودی نخواهد
داشت.
به این نکته هم باید توجه داشت که ایمان اگر به راستی
ایمان باشد؛ به این معنا که تنها، دانستن یک سری مفاهیم نباشد؛ بلکه باوری باشد
گره خورده با جان، نمی تواند تنها ایمان باقی بماند و عملی متناسب به خود را به
دنبال نداشته باشد.
به راستی چگونه می توان پذیرفت کسی حسابرسی روز قیامت را
باور داشته باشد؛ اما برای آن روز حساب، خود را آماده نکند؟
جلب رحمت و رضایت الهی در دنیا و آخرت؛ در گرو ایمان و عمل
صالح است؛ نه ایمان به تنهایی موجب رستگاری است و نه اعمالی که بی ایمان و نیت
خداوندی انجام گرفته است. آنچه رضایت الهی را تامین و موجبات ورود انسان به بهشت
می شود ایمان به همراه عمل صالح است.
مقدمه سوم
آیاتی که عمل نیک و پسندیده ی خالی از ایمان را مانند
اسکناس بی پشتوانه دانسته که در بازار قیامت، هیچ ارزشی ندارد؛ مانند آیه ۱۵ هود علیه السلام که می فرماید:
مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ
إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ
کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره
تلاششان را به طور کامل در ]همین] دنیا به آنان میدهیم و در آن چیزی
از آنان کاسته نخواهد شد.
این آیه درباره کسانی است که تمام هدف و نیت آنها از کار و
تلاش و خدمت رسانی به دیگران در همین دنیا خلاصه می شود. اینها کسانی اند که اصولا
کاری با آخرت ندارند و تمام فکر و ذکرشان دنیا است. (1)
بر اساس این آیه اگر کسی تمام عمر را به انجام کارهای
پسندیده؛ مانند راهسازی، کمک به دیگران، ساخت و ساز بیمارستان و مدرسه بگذراند؛
اما ذره ای به خدا، نبوت و قیامت ایمان نداشته باشد؛ در قیامت کارهای خوب او سودی
به حالش نخواهد داشت. چرا که در آیه بعد می فرماید:
أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فیِ الاَْخِرَةِ إِلَّا
النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُون
اینان کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست
و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر می شود و آنچه
همواره [برای غیر خدا] انجام می دادند، باطل است.
ایمان
نتیجه این سه مقدمه:
جلب رحمت و رضایت الهی در دنیا و آخرت؛ در گرو ایمان و عمل
صالح است؛ نه ایمان به تنهایی موجب رستگاری است و نه اعمالی که بی ایمان و نیت
خداوندی انجام گرفته است.
آنچه رضایت الهی را تأمین و موجبات ورود انسان به بهشت می
شود ، ایمان به همراه عمل صالح است.
این معنا از آیه ۱۰ سوره فاطر فهمیده می شود که فرمود:
إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ
حقایق پاک [عقاید و اندیشههای صحیح] به سوی او (خداوند)
بالا میرود.
علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این بخش می نویسد:
مراد از این کلم طیب، عقاید حقی است که انسان، اعتقاد به
آن را زیر بنای اعمال خود قرار دهد، و قدر یقین از چنین عقایدی کلمه توحید است که
برگشت سایر اعتقادات حق نیز به آن است ... و اینکه اعتقاد را قول و کلمه خوانده،
بدین جهت است که این استعمال در عرب شایع بوده است. (2)
ایشان در ادامه می نویسد: صعود کلم طیب (ایمان) به سوی
خدای تعالی، عبارت است از تقرب آن به سوی خدا ... و چون اعتقاد از مُعتقِد جدا
نیست ، در نتیجه تقرب اعتقاد به خدا یعنی تقرب مُعتقِد به خدا.
این یعنی اگر ایمان باشد تقرب هست و اگر نباشد تقربی وجود
نخواهد داشت؛ هر چند انسان، عمری به کار خیر مشغول باشد.
کسی که در ظاهر به مانند دیگر مسلمانان ایمان دارد؛ ولی در
عمل، نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات دینی، کاملاً بی اعتناست باید بداند که
دلخوشی او به چنین ایمانی بی جهت است و این ایمان برای او سودی نخواهد داشت
در ادامه قرآن کریم به نقش عمل در این تقرب پرداخته و می
فرماید:
وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ
و عمل صالح آن را بالا می برد.
یعنی بالِ پرواز و موتور حرکتی ایمان، عمل صالح است که
بدون آن، این پرنده عرش پیما، زمین گیر شده و توان پرواز و اوج گیری نخواهد داشت و
صاحبش را به قرب الهی نخواهد رساند. (3)
یک مثال:
مثال این مطلب مهم و دقیق، مثال هواپیمایی است که ایمان،
بدنه آن و عمل صالح، موتورهای آن است. کسی که فقط عمل صالح دارد؛ مانند کسی است
که سوار یک کشتی پر از موتور هواپیما است و کسی که فقط ایمان دارد؛ مانند کسی است
که سوار بر هواپیمای بی موتور شده است و هر دو قصد دارند به آسمان پرواز کنند؛ اما
کسی که ایمان دارد و به عمل صالحِ متکی بر آن ایمان، مشغول است سوار بر هواپیمای
سالم و کاملی است که هر چقدر ایمان و عملش کامل و بی نقص باشد توان اوج گیری به ارتفاع
بالاتری که همان مقام قرب الهی است را خواهد داشت.
نتیجه اینکه برای رسیدن به کمال انسانی و نیل به قرب
خداوندی و ورود به بهشت برین هم باید ایمان داشت و هم عمل صالح انجام داد؛ نه
ایمان به تنهایی سود دارد و نه عمل شایستهء بی ایمان.
و نیز باید دانست که ایمان عامل صعود انسان به کمالات و
معیار نزدیک شده به مقام قرب الهی است؛ اما آنچه ایمان و مۆمن را بالا می برد و
وارد بهشت می کند ، عمل صالح است.
پی نوشت ها:
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح وسجاده و دلق نیست