06 آبان 1400 22 (ربیع الاول 1443 - 56 : 18
کد خبر : ۱۷۶۴۷
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۱
شب سیزدهم صفر/ حجت الاسلام جعفری و حاج منصور ارضی در هیئت حسین جان
مقام حمد الهی، مقامی است که انسان برایش فرقی نداشته باشد، یعنی همانطوری که در حالت غنا به حق توجه می کند، در حالت فقر هم همان توجه را داشته باشد، ...

 صوت روضه خوانی و ذکر توسل به امام زمان(عج) حاج منصور ارضی

عقیق: به مناسبت فرا رسیدن دهه دوم صفر، مراسم عزاداری در  هیئت حسین جان با حضور حاج منصور ارضی و دیگر مداحان و شیفتگان اهل بیت(ع) در حسینیه مرحوم چمنی برگزار شد.

در سومین شب برپایی این خیمه حسینی، عزاداران از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ رضا جعفری، استاد حوزه و شاعر اهل بیت (ع) و نوای گرم حاج منصور ارضی و دیگر مداحان اهل بیت(ع) بهره مند شدند. لازم بذکر است این مراسم با مداحی حاج منصور ارضی تا شب اربعین ادامه خواهد داشت.

در ادامه گزیده ای از صحبت های حجت الاسلام رضا جعفری را می خوانید:

* انسان حقیقتی دارد که آن حقیقت جامع است، یعنی حقیقت انسان هم توجه به کثرت دارد هم ملک و ماده و مقتضی جهل است و هم اینکه توجه به ملکوت و وحدت دارد، که مقتضی علم است. انسان هیچ تقیدی به هیچ کدام از این طرفین ندارد، چون جامع است، یعنی نسبت به این دو طرف تشبیه و تنزیه، انسان به قول حکماء، صرافت دارد، و چون در این صرافت اطلاق دارد، مخلوقی غیر از انسان نیست که این خصوصیت را داشته باشد.

* مقام حمد الهی، مقامی است که انسان برایش فرقی نداشته باشد، یعنی همانطوری که در حالت غنا به حق توجه می کند، در حالت فقر هم همان توجه را داشته باشد، بدون هیچ کم و کاستی، اگر چیزی از او گرفته شد یا اگر چیزی به او داده شد، اگر فرزندی خدای سبحان به او عطا کرد و اگر خدای سبحان فرزندی را از او گرفت، برایش تفاوتی نکند، اینطور نباشد وقتی که خدای سبحان به او نعمتی می دهد، از مال و آبرو و فرزند و غیره، خیلی در عبادات کوشا باشد، میل و رغبش به عبادات زیاد بشود، اما اگر خدای سبحان از او آبرو را گرفت، فتنه ای شد و برای او دسیسه ای چیدند و او را به ظلم بی آبرو و بی اعتبار کردند، او دیگر حال نماز نداشته باشد، اگر هم به وقت می خواند، حضور ندارد، نهایتا می تواند اول وقت بخواند، اگر اول وقت می خواند، دیگر حوصله مثلا زیاد کردن تعقیبات را ندارد، می بیند خلقش نمی کشد، دوست دارد همیشه در خودش باشد، اگر این چنین باشد حال انسان، این انسان، از حدود انسانی خارج شده است، یعنی انسان نیست، یعنی یک موجود دیگر، یعنی از آن حد خاص خودش تعدی کرده است و از حد خاص خودش سقوط کرده.

* بین حیوان و انسان تفاوتی هست. تفاوتشان در لسان اهل حکمت چیزی است، که به آن نطق می گویند، منظورشان از نطق، نطق باطنی است، منظور از نطق باطنی، درک جزئیات یا کلیات است، منظور از تعقل کلیات، تعلق مطلق کلیات است، یعنی هم محبت را درک کند، بدون صورت، یعنی محبت بدون لبخند، محبت بدون هدیه دادن، محبت بدون صورت زیبا و محبت بدون صوت زیبا، محبت بدون زیبایی مادی، مطلق محبت را درک کند، و هم نفرت را درک کند، نفرت بدون اخم، یعنی نفرت را در قالب نبرد، نفس نفرت را، نه مثلا نفرت در هنگام دعوا، نه نفرت در چهره و از این قبیل.

* حضرت سجاد علیه السلام در مناجات و دعای اول صحیفه این را می فرمایند که: « خدایا، اگر تو ما را به حدود نعمت ها عارف نمی کردی، ما استفاده می کردیم از نعمات و تصرف می کردیم به نعمات بدون اینکه شاکر باشیم، و اگر این چنین بود، ما حمد تو را ادا نمی کردیم، و اگر این چنین بود ما از حدود انسانی خارج می شدیم »

* حد انسان یعنی هم در پایین ترین نقطه وجود باشی، هم عالی ترین موجود باشی.


اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی:


ذکر توسل به آقا امام زمان (عج)

فقط نه صبح من از ابرهای تار پُر است

گلوی جاده هم از بغض انتظار پُر است


بیا که زردی پاییز با تو بی معناست

چرا که عطر تو از سبزی بهار پُر است


اگر که دفترت از خاطرات من خالی است

میان دفتر من از تو یادگار پُر است


به خاک های مسیرت نگاه کن گاهی

که زیر هر قدمت قلب بی قرار پُر است


مگیر خرده اگر منتصب شدیم به تو

چرا که دور و بر گل همیشه خار پُر است


مرا برای خودت کن به خلق وامگذار

دل خراب من از دست روزگار پُر است


برای جد تو کم گریه می کنم آقا

ز بس که آینۀ قلبم از غبار پُر است


چگونه یاد تو از خاطرم گذر نکند

که لحظه لحظه ام از لطف بی شمار پُر است


پس از دعای فرج، کربلاست حاجت ما

که در سر همه سودای آن مزار پُر است


* * * * * * * * * * * * * * * * * *


روضه خوانی در رثای حضرت رقیه سلام الله علیها

بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر

دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر


ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا

دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر


عمه نگذاشت که اطفال تو سیلی بخورند

قافله در همۀ راه سپر داشت پدر


غنچه ای بودم و از ساقه شکستند مرا

ضربه دست عدو حکم تبر داشت پدر



گزارش و صوت: سید علی حسینی

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
|
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
تاریخ مراسم رو اشتباه زدید
ناشناس
|
|
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
قربون حاجی برم که اینقدر زیبا و عالمانه شعر می خونه
ناشناس
|
|
۰۷:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
در بیت یکی مانده به آخر غزل امام زمان که لحظه لحظه ام از لطف بی شمار پر است درسته که ((ر))شمار جا افتاده لطفا تصحیح نید شعر حیف نشه