موسى (ع ) فرمود: تو کیستى ؟، او جواب داد: من ابلیس هستم.
موسى - خدا تو را بکشد، براى چه به اینجا آمده اى؟
موسى - با این کلاه رنگارنگ چه مى کنى؟
موسى - چه کارى است که اگر انسان انجام دهد، تو بر او چیره مى شوى؟
ابلیس - هنگامى که انسان خود بین باشد و عملش را زیاد بشمرد و گناهانش را فراموش کند بر او چیره مى گردم.
و تو را از سه خصلت بر حذر می دارم:
1- با زن نامحرم خلوت نکن که در این صورت من حاضرم تا انسان را به گناه بى عفتى وا دارم.
2- با خداوند اگر پیمان بستى حتما آن را ادا کن.
3- وقتى متاع یا مبلغى به عنوان صدقه، خارج کردى، فورا آن را به مستحق بپرداز، زیرا تا صدقه داده نشده من حاضرم که صاحبش را پشیمان کنم.
سپس ابلیس، پشت کرد و رفت در حالى که مى گفت: یا ویلناة علم موسى ما یحذّر به بنى آدم : واى بر من، موسى (ع ) دانست امورى را که بوسیله آن، انسانها را از آلودگى بر حذر مى دارد.
پی نوشت:
( کتاب داستان دوستان جلد 2 محمدى اشتهاردى)
منبع:جام
211008