23 بهمن 1400 11 رجب 1443 - 00 : 21
کد خبر : ۱۶۷۸۹
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۲ - ۲۱:۵۶
پاسخ به یک شبهه تاریخی پیرامون وجود دختر سه ساله سیدالشهدا (ع)
عقیق: حجت الاسلام علی تبریزی- یکی از موضوعاتی که از دیرباز در محافل علمی و حوزوی مورد تحقیق واقع شده و در این رابطه سئوالاتی نیز وجود داشته و دارد مسئله وجود دختری به نام حضرت رقیه خاتون (س) برای امام حسین علیه السلام و حضور او در کربلا و شهادتش در شام است.

با توجه به آنچه خواهد آمد اصل وجود شک یا ظن در چنین مواردی به هیچ عنوان مستبعَد نیست. لیکن کشیده شدن چنین مباحثی -که ذاتش علمی است- به محافل عمومی نه تنها هیچ سودی ندارد، بلکه مضراتی هم در پی خواهد داشت. چند سالی است که برخی به اشتباه، مباحثی از این دست را برای جذب مخاطب بیشتر در مجامع عمومی منتشر می
نمایند و موجب ایجاد تنشهایی نیز شدهاند.

پاسخ به سه سئوال اساسی

اولاً این تردید از کجا نشأت میگیرد؟

ثانیاً تنها باید بودن چنین نازدانهای را اثبات کرد یا برای نبودنش نیز دلیل کافی لازم است؟

ثالثاً آیا اشاره نشدن به نام چنین دختری در برخی منابع قدیمی از جمله ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمة و دلائل الامامة که از قضا معتبر هم هستند، میتواند دلیلی بر عدم وجود چنین دختری در تاریخ باشد؟

و اما پاسخ مختصر به سئوالات؛ اولاً اصل وجود چنین تردیدی به این خاطر است که نامی از دختر سه ساله حضرت سیدالشهداء (ع) در منابع قدیمی نیامده و غالباً منابع متأخّر از وجود و نحوه شهادت او نام بردهاند.

پاسخ سئوال دوم: اگر هیچ علتی بر وجود چنین دختری نبود، بایست فقط برای اثبات وجود او اقامه دلیل میشد. اما با توجه به وجود برخی دلایل عقلی و نقلی و شواهد و قرائن فراوان بر وجود این دختر سه ساله، برای اثبات نبودن او نیز باید دلایل کافی و متقنی وجود داشته باشد، که ندارد. تنها نبودن در کتب متقدّم نیز نمیتواند قانع کننده باشد. اصولاً نفی و انکار نیز همچون اثبات هر چیزی دلیل میخواهد و آنچه که دلیل نمیخواهد نمیدانم است!

پاسخ سئوال سوم کمی طولانیتر است. باید دانست که اصل تاریخنگاری در آن زمان مختص حکومتها بوده و در غیرآن فقط دستنوشتههای پراکنده از سوی افراد عادی وجود داشته است. پس ابهام درباره خانواده اباعبدالله (ع) در کتب تاریخی با توجه به اینکه حضرت حاکم نبودهاند، موضوع بعیدی نیست. ضمناً برخی از‌‌ همان دست نوشتهها هم در درگیریها و جنگها از بین رفتهاند. موضوع بعدی تشابهات اسمی است. خصوصاً به دلیل علاقه امام حسین (ع) به پدر و مادر بزرگوارشان، این تشابه اسمی در بین فرزندان حضرت به چشم میخورد. برخی شواهد حکایت از این دارد که رقیه (س) نام دیگر فاطمه صغیره (س) است. حتی اگر نوع و نحوه شهادت حضرت علی اصغر (ع) در لحظات آخر وداع سیدالشهداء (ع) نبود و مورد توجه کاتبان و نویسندگان حاضر در صحنه عاشورا قرار نمیگرفت چه بسا در مورد این فرزند حضرت نیز تردید به وجود میآمد.

پس با وجود مقدمات فوق پاسخ پرسش دوم نیز به دست میآید. یعنی نیامدن نام حضرت رقیه (س) در منابع تاریخی هرچند وجود چنین شکی را تقویت میکند ولی به هیچ عنوان دلیلی بر نبود این فرزند نیست خصوصاً که مدت زمان عمر این دختر نیز بسیار کوتاه بوده است.

روشهای اثبات یک حقیقت تاریخی

به طور کلی برای اثبات یک حقیقت تاریخی چند راه وجود دارد که به اختصار به برخی اشاره مینماییم.

- با توجه به آنچه در سطور بالا ذکر شد، جزئیات بسیاری از وقایع تاریخی به صورت صددرصد و دقیق به دست ما نرسیده و تنها کلیاتی پراکنده بوده که کنار هم قرار گرفته و راهنمای ما برای آگاهی از آن وقایع شدهاند. پس به دست آوردن یقین، در این گونه از وقایع شرط نیست و وجود قرائن و شواهد و کسب ظن کفایت میکند. در غیر این صورت باید از قسمت عمده تاریخ صرف نظر کنیم!

- با توجه به مورد قبلی، نکته دیگری نیز در اثبات وقایع تاریخی مد نظر تاریخ نگاران است و آن وجود «شهرت» است. برای مثال در خصوص حضرت رقیه (س) همین که مزار این دخت سه ساله امام در دمشق قرار دارد و علما و بزرگان و مردم به زیارتش میروند، در اثبات آن کافی است مگر اینکه دلیل مخالفی ارائه شود که البته گفته شد که دلیل نفی
قانع کننده
ای هم در دست نیست.

مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره) در همین زمینه میگویند: «ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه (س) در این مکان شهرت قائم است. حضرت در این مکان جان سپرده و دفن شده است. مزار کنونى حضرت رقیه (س) در شام، از اول مشهور بوده، گویا امام حسین (ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت علیهم السلام و حوادث آن پردازند. این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران حتى دختران خردسال نیز بودهاند.»

آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) نیز میگوید: «و لو مدارک از وجود چنین دختری ساکت است و لکن با وجود شهرت نمیشود انکار کرد.»

- وجود موارد مؤیّد در یک رویداد تاریخی کمک شایانی به اثبات یا رد آن خواهد کرد. در خصوص حضرت رقیه (س) مؤیّدات بسیاری در اثبات این دردانه حضرت عبدالله (ع) وجود دارند. از جمله آن سلوک بزرگان و علما است. وقتی در رفتار علمای بزرگ و حتی بزرگان اهل دقت و احتیاط جستجو میکنیم، مشاهده میشود که آنها به زیارت این مرقد مطهر مشرف میشدند. از جمله این افراد میتوان به شیخ بهایی، سید هاشم حداد، میرزا جواد تبریزی و محدث قمی اشاره نمود. برخی دیگر از علما همچون امام خمینی (ره)، آیت الله العظمی بهجت و مقام معظم رهبری نیز در مجلس این دخت سه ساله امام شرکت جسته و با اشک ریختن به او متوسل میشدند.

- راه دیگر اثبات اتفاقات تاریخی رجوع به کتب معتبر است. هرچند درباره حضرت رقیه (س) برخی از مقاتل قدیمی سکوت کردهاند، ولی هستند کتب معتبری که به شرح دردناک برخی از مصائب این نازدانه امام پرداختهاند که این خود مؤیّدی بر اثبات وجود این دختر سه ساله خواهد بود.

ظاهراً قدیمیترین کتابی که از این دردانه به عنوان دختر امام نام برده «کامل بهایی» اثر عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی است. این کتاب در سال ۶۷۵ هجری قمری تألیف شده و به دلیل قدمت زیادی که دارد، از ارزش ویژهای برخوردار است.

شیخ عباس قمی در نفس المهموم و منتهی الامال، ماجرای شهادت حضرت رقیه (س) را از آن کتاب نقل میکند. هم چنین بسیاری از عالمان بزرگوار مطالب این کتاب را مورد تأیید قرار داده و به آن استناد کردهاند.

همچنین در لهوف سید بن طاووس آمده است: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (ع) اشعاری در بیوفایی دنیا میخواند، حضرت  زینب (س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام او را به صبر دعوت کرد و فرمود: خواهرم، ام کلثوم و توای زینب! توای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و
خویشتن
دار باشید] »

در کتاب المنتخب للطُریحی اثر شیخ فخرالدین طیحی نجفی (وفات ۱۰۸۵ ه. ق) نیز اشاراتی به وجود حضرت رقیه (س) شده و پس از او، فاضل دربندی (وفات ۱۲۸۶ ه. ق) که آثاری همچون اسرار الشهاده و خزائن دارد، مطالبی را از منتخب طریحی نقل کرده است. همچنین کتاب الدروس البهیه اثر علامه سید حسن لواسانی (وفات ۱۴۰۰ ه. ق) نیز حاوی مطالبی در این رابطه است.

سخن پایانی اینکه به مجرد نیافتن دلایل قطعی نمیتوان و نباید از یک حقیقت که ظنّ قوی بر وجودش هست چشم پوشید و به قول معروف «عدمُ الوجدان لا یدلّ علی عدمِ الوُجودِ» (نیافتن، دلیل بر نبودن نیست!) همچنین این قاعده که: «لو کانَ لَبانَ» (اگر چیزی بود مسلما آشکار میشد) عمومیت ندارد ضمن اینکه در مورد مذکور شواهد بسیاری هم هست که در سطور بالا تنها به نیمی از آن اشاره شد.

و دیگر اینکه اگر بر فرض که همه دلایل و مستندات و روشهای اثبات ما قابل رد بودند، این همه فضائل و کرامات و حتی معجزات و همچنین ارتباط قلبی موجود بین شیعیان و محبّین و دوستداران این خاندان مطهر با دخت سه ساله حضرت سیدالشهداء (ع) را چگونه میتوان رد کرد!؟
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: