24 مهر 1400 10 (ربیع الاول 1443 - 58 : 02
کد خبر : ۱۵۹۰۲
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۶
عقیق: "سید حمیدرضا برقعی" شاعر جوان معاصر و ساکن قم، در شب شعر عاشورایی که ۲۷ آبان‌ماه در پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی برگزار شد، تازه‌ترین قصیده خود را قرائت کرد که با استقبال حضار مواجه شد.

به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر

قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر

نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر

سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند می‌روم با سر

هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»

همان سری که "یحب الجمال" محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر

زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر

سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر

بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر

خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر

چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر

در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر

همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر

پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر

میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر

حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر

تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر

جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر

صدای آیه کهف الرقیم می‌آید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر

بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر

عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
 
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۴
طوبی
|
|
۱۸:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۳۱
اجرت با امام حسین
ناشناس
|
|
۲۲:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۵
این بند خیلی خیلی زیبا و دلنشین است

عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر
عبدالله
|
|
۰۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
این هم یک قیصر دیگر.
صادق
|
|
۰۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۳
جزاءکم الله اجرا عظیما
کاف
|
|
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۲
طیب الله انفسکم
12بهمن 57
|
|
۱۸:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۲
احسنت . بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد . غریب وخسته و تشنه زصدر زین با سر
مهدی
|
|
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۲
عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر
هرمز
|
|
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۲
ما شا الله احسنت
"قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق" عجب مصرعی بود!!! ان شا الله با اهل بیت (ع)محشور شوند
خادمه فاطمه
|
|
۱۸:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۱
ای کاش صوتش هم بود
علی
|
|
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۱
سلام
عالی عالی عالی...!
حسیبن
|
|
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۳۰
واقعا عالی بود، احسنت
فراتر از شعر روز عاشورای آقاسید شد...
شیفته
|
|
۰۴:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۳۰
واقعا طبعت روان و راهت هموار.واقعا شاعران انقلابی جای تجلیل دارند
ناشناس
|
|
۰۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۳۰
شعر زیباست فقط در بعضی از ابیات قصیده ردیف سر جوابگو نیست و معنی را کامل نمی کند.
خادم الزهرا
|
|
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
خیلی عالی شعر گفتند