آیت
الله شهید مرتضی مطهری از جمله متفکرانی هستند که در تحلیل متن و حاشیه
های واقعه کربلا، با هوشمندی به این مهم پرداخته اند و با اشاره به سخنان
حضرت زینب در برابر استدلال های ابن زیاد به یکی از مهم ترین فصل های واقعه
کربلا یعنی دفاع جانانه حضرت زینب کبری(س) از جوهر و گوهر مقابله امام
حسین(ع) با دستگاه بنی امیه و رسوا کردن و نمایاندن چهره حقیقی آن ها
پرداخته است.
استاد مطهری در جلد دوم "حماسه حسینی"، فصل "عنصر تبلیغ در
نهضت حسینی" در مقدمه بحث به دستاویز قرار دادن موضوع "جبرگرایی" به نام
نقطه توجیه کننده رفتارهای بی شرمانه یزید در برابر امام حسین(ع) و
یارانشان می پردازد و می نویسد" همیشه در جامعه بشری هر قدرت جابره ای هر
اندازه زور داشته باشد بالاخره نیاز به یک پشتوانه فکری و فلسفی و عقیدتی
دارد، دستگاه یزید هم نمی توانست بدون یک پشتوانه فکری و اعتقادی یا لااقل
بدون آن که اعتقادات موجود مردم را توجیه کرده باشد کارش را انجام دهد.
خیال نکنید این ها اینقدر احمق بودند که بگویند سرها سر نیزه، گور پدر مردم
و افکارشان! بلکه در هر حال در مقام اغفال افکار مردم و القاء یک سلسله
افکار و اندیشه ها بودند تا فکر مردم قانع بشود که وضع موجود بهترین وضع
است و باید همین طور باشد.
غالباً در جوامعی که مردم افکار مذهبی
دارند وقتی که دستگاه های جبار می خواهند خودشان را توجیه کنند جبرگرا می
شوند یعنی همه چیز را مستند به خدا می کنند. این کار خدا بود که این جور
شد. اگر مصلحت نبود که این جور نمی شد. خدا خودش نمی گذاشت که این طور
بشود. اینکه "آنچه هست همان است که باید باشد و آنچه نیست همان است که
نباید باشد" خودش یک منطق است.
شهید مطهری در ادامه به مواجهه حضرت زینب
به عنوان مبلغ و پیام آور محتوای سرخ حماسه حسین(ع) اشاره می کند، مواجهه ای
که به رسوایی این زیاد و سست بودن استدلال هایش در برابر آنچه زینب می گوید
می انجامد "منطق جبرگرایی منطق ابن زیاد است که وقتی با زینب(س) مواجه می شود فورا مسأله خدا را طرح میکند که "الحمد لله الذی فضحکم
و قتلکم و اکذب احدوثتکم" این جمله ها خیلی معنا دارد: خدا را شکر! این
خدا بود که شما را کشت، این خداخواهی بود، عجب فتنه ای برای مسلمین درست
کرده بودید، شکر خدا را که شما را کشت، شکر خدا را که شما را رسوا کرد. "و
اکذب احدوثتکم" یعنی مغلوب شدن شما دلیل بر این است که حرف تان دروغ بود.
زینب چه گفت؟ گفت: الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه" خدا را شکر که ما را گرامی داشت که پیغمبر را از میان ما قرار داد و ما از خاندان پیغمبر هستیم، "انما یفضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله" آن کسی که در جبهه نظامی شکست می خورد رسوا نشده است. معیار رسوایی چیز دیگری است. معیار رسوایی، حقیقت جویی و حقیقت طلبی است. آن که در راه خدا شهید می شود رسوا نشده؛ رسوا آن کسی است که ظلم و ستم می کند؛ رسوا آن کسی است که از حق منحرف می شود. ملاک رسوایی و غیر رسوایی این است. این طور نیست که اگر کسی کشته شد پس حرفش دروغ بوده است. معیار دروغ و راست بودن، خود انسان است، ایده انسان است، حرف و عمل انسان است. حسین(ع) من کشته هم بشود راست گفته، زنده هم بماند راست گفته. تو کشته هم بشوی دروغگو هستی، زنده هم بمانی دروغگو هستی. بعد به شدت به او حمله می کند. جمله ای گفت که جگر ابن زیاد آتش گرفت، گفت: "... یابن مرجانه" ای پسر مرجانه، آن زن بدنام! رسوایی باید از پسر مرجانه باشد.
پی نوشت:
(برگرفته از کتاب حماسه حسینی استاد شهید مرتضی مطهری)
منبع:شبستان