20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 48 : 14
کد خبر : ۱۴۹۶۳
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۶
من به ميدان بلا روز ازل بودم طاق / کشته يارم و با هستي او بسته وثاق من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طاير گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
عقیق:علامه اين مخمس را، که تضمين غزلي از حافظ است، در سال 1328-1327 شمسي سرودند و همراه نامه اي به برادر خود، آيت الله الهي، ارسال داشتند و در پايان سروده نوشتند: (انتظار مي رود اين اشعار را در مجالس خودتان بخوانيد :

 




گفت آن شاه شهيدان که بلا شد سويم / با همين قافله ام راه فنا مي پويم
دست همت ز سراب دو جهان مي شويم /  شور يعقوب کنان يوسف خود مي جويم

که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم

 


گفت هر چند عطش کنده بن و بنيادم /  زير شمشيرم و در دام بلا افتادم

هدف تيرم و چون فاخته پر بگشادم  /  فاش مي گويم و از گفته ي خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

 

من به ميدان بلا روز ازل بودم طاق  / کشته يارم و با هستي او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طاير گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در اين دامگه حادثه چون افتادم

 

لوحه سينه من گر شکند سُم ستور  / ور سرم سير کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نيست به جز شوق حضور/  سايه طوبي و غلمان و قصور و قد حور
به هواي سر کوي تو برفت از يادم

 

تا در اين بزم بتابيد مه طلعت يار / من خورم خون دل و يار کند تير نثار
پرده بدريده و سرگرم به ديدار نگار / نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار
چه کنم؟ حرف دگر ياد نداد استادم

 

تشنه وصل وي ام آتش دل کارم ساخت / شربت مرگ همي خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوي توام دست قضا دور انداخت / کوکب بخت مرا هيچ منجم نشناخت
يارب از مادر گيتي به چه طالع زادم؟



منبع:جام
211008



گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: