مرحوم آیت الله گلپایگانی (ره) نقل می کردند : من که از ابتدا به همه ائمه اطهار علیهمالسلام مخصوصا صاحب الزمان علیهالسلام ارادت خاصى داشتم، در مشکلات و گرفتارىها به آن حضرت متوسل مى شدم، حضرت هم عنایت مى فرمودند و مشکلاتم برطرف مى شد.
در همان اوایل طلبگى که در زمان رضاشاه بود، مرحوم آقا روح اللَّه اصفهانى رحمةاللَّه از اصفهان به قم آمده بودند، و عده اى از علماء و بزرگان ایران را بسیج کرده بود تا بر علیه رضا شاه قیام کنند.
ولى مرحوم آیةاللَّه العظمى حائرى رحمةاللَّه این کار را به صلاح حوزه نمى دانستند و موافق آن نبودند. لذا عده اى مى گفتند: باید به دنبال آقا روح اللّه رفت. و عده اى هم مى گفتند: باید دید نظر حاج شیخ چیست؟ و باید از ایشان تبعیت کرد.
این مسأله باعث شده بود که امر بر من مشتبه شود، لذا به حضرت حجّت علیه السلام متوسّل شدم که در این اوضاع وظیفه من چیست؟ آیا از شیخ تبعیت کنم؟ یا دنبال آقا روح اللّه اصفهانى بروم؟ و رضایت شما در کدام است؟!
ماه مبارک رمضان بود، موقع ظهر در مدرسه فیضیه خوابیده بودم که در عالم خواب دیدم:
«در آسمان یک تابلو سبز رنگى، شبیه به نئون، روشن است و با خط سبز بر آن نوشته شده بود:
« وَاِذا ظَهَرَ عَلَیْکُمْ البِدَع فَعَلَیْکُمْ بِالشّیِخ عَبْدُ الْکَریم »
«هنگامى که براى شما مسئله تازه و جدیدى اتفاق افتاد، بر شما باد که به حاج شیخ عبدالکریم رجوع کنید. »
وقتى از خواب بیدار شدم، فهمیدم که باید به دنبال حاج شیخ عبدالکریم بروم. اتفاقا حاج آقا روح اللّه اصفهانى هم کارى از پیش نبرد و سیاست حاج شیخ در آن مقطع زمانى باعث حفظ حوزه علمیه از شرّ رضاخان شد والاّ رضاخان قصد از بین بردن حوزه را داشت.