عقیق: 54 روايت مختلف درباره مدينه منوره، مسجدالنبي و نامهاي شهر پيامبر گرامي اسلام به شرح ذيل مورد بررسي قرار گرفته است:
* ابن عمر: هرگز پيامبر در بازگشت از هيچ سفري، بر مدينه مُشرِف نشد، مگر آن كه فرمود: اي پاك! اي سرور شهرها!
* پيامبر خدا(ص): خداي متعال، مرا فرمان داد كه مدينه را طيبه (پاك) بنامم.
* ابوحميد: همراه پيامبر(ص) از تبوك آمديم. چون به مدينه رسيديم، فرمود: اين طابه (پاك) است.
* پيامبر خدا(ص): خداي متعال، مدينه را طابه (پاك) ناميده است.
* پيامبر خدا(ص): مدينه ده نام دارد: مدينه، طَيْبه، طابه، مسكينه، جَبار، محبوره، يندد و يثرب.
نكته اي درباره نامهاي مدينهمورخان
و سيره نويسان، نامهاي فراواني براي مدينه برشمرده اند از جمله سمهودي در
وفاء الوفا نود و چهار اسم ذكر ميكند كه به بعضي از آنها در قرآن هم
اشاره شده است، مانند يثرب والمدينه. واژه «مدينه» چهارده بار در قرآن به
كار رفته است، ولي فقط چهار مورد آن به مدينة النبي(ص)
اشاره دارد.
ويژگيهاي مدينهالف حرم پيامبر* پيامبر خدا(ص): هر پيامبري را، حرمي است و حرم من، مدينه است.
*سهل بن حنيف: رسول خدا(ص) با دست خويش به مدينه اشاره كرد و فرمود: آن، حرمي ايمن است.
*پيامبر
خدا(ص): حضرت ابراهيم، مكّه را گرامي داشت و براي آن
دعا كرد. من نيز مدينه را گرامي داشته و حرمت نهادم، آن گونه كه ابراهيم،
مكّه را حرمت نهاد. من براي مُدّ و صاعِ (1) مدينه دعا كردم، آن گونه كه
ابراهيم براي مكه دعا كرد.
* پيامبر خدا(ص):
پروردگارا، ابراهيم، مكّه را حرمت نهاد و آن را حرم قرار داد. من نيز مدينه
را؛ محدوده دو تنگه آن را حرمت مينهم و حرام ميكنم، تا خوني در آن ريخته
نشود، سلاح براي جنگ، همراه برداشته نشود و گياه آن جز براي علوفه دام
چيده نشود. خدايا، مدينه را بر ما مبارك گردان، خدايا، پيمانه ما را (مُدّ و
صاع) پربركت گردان. خدايا، مدينه ما را پر بركت گردان. خدايا با يك بركت،
دو بركت قرار بده. سوگند به آن كه جانم در دست اوست، هيچ درّه و شكافي در
مدينه نيست، مگر آن كه دو فرشته مأمور نگهباني از آنند، تا وارد آن شويد.
*
پيامبر خدا(ص): مدينه، حرم است، از «عائر» تا فلان جا،
هركس در آن قتلي مرتكب شود، يا قاتلي را پناه دهد، لعنت خدا و فرشتگان و
همه مردم بر او باد. از او هيچ توبه و فديه اي پذيرفته نميشود.
* امام علي(ع): مكه، حرم خداست و مدينه، حرم رسول خدا(ص) است.
*امام صادق(ع): مكّه، حرم ابراهيم(ع) است ومدينه، حرم محمّد(ص) است.
ب. هجرت گاه پيامبر*پيامبر
خدا(ص): مدينه، هجرت گاه و آرامگاه من در زمين است. بر
امّت من است كه همسايگانم را تا وقتي كه از گناهان كبيره پرهيز ميكنند،
احترام كنند.
ج. محبوب پيامبر* انس: هرگاه پيامبر(ص) از سفر ميآمد و نگاهش به ديوارهاي مدينه ميافتاد،
از شوق مدينه، وسايلش را بر زمين مينهاد و اگر سواره بود، مركب خود را
حركت ميداد.
*پيامبر خدا(ص): خدايا! ابراهيم،
دوست و بنده و پيامبر توست، براي اهل مكّه تو را خواند. من، محمّد، بنده و
پيامبر و فرستاده توام و براي اهل مدينه تو را ميخوانم، مثل آنچه ابراهيم
براي اهل مكّه خواست. تو را ميخوانيم كه پيمانه و ميوه آنان را بركت دهي.
خدايا، مدينه را محبوب ما گردان، آن چنان كه مكّه را محبوب ما ساختي.
د. قُبّه اسلام* پيامبر خدا(ص): مدينه، گنبد اسلام و خانه ايمان و سرزمين هجرت و جايگاه حلال و حرام است.
پيامبر خدا(ص): ايمان به مدينه باز ميگردد، آنگونه كه مار به لانه خود باز ميگردد.
ه. فتح با قرآن*پيامبر خدا(ص): آباديها با شمشير فتح شد، ولي مدينه با قرآن فتح شد.
و. زداينده پليدي*زيد
بن ثابت: گروهي از اصحاب پيامبر(ص) از اُحد بازگشتند و
مردم درباره آنان دو دسته شدند گروهي ميگفتند: «آنها را بكشيد» و گروهي
ميگفتند: «نكشيد». پس اين آيه نازل شد: «شما را چيست كه درباره منافقين دو
گروهيد» و فرمود: مدينه پاك است، پليديها را ميزدايد، آنگونه كه آتش،
چركهاي نقره را ميزدايد.
فضيلت اقامت در مدينه*پيامبر خدا(ص): مدينه، بهتر از مكّه است.
*پيامبر
خدا(ص): رمضان در مدينه بودن، بهتر از هزار رمضان در
شهرهاي ديگر است و جمعه در مدينه، بهتر از هزار جمعه در شهرهاي ديگر است.
* پيامبر خدا(ص): كسي كه بتواند در مدينه بميرد، پس چنين كند. من براي كسي كه در مدينه بميرد شفاعت ميكنم.
*حسن
بن جهم: از حضرت ابوالحسن(ع) پرسيدم: كدام يك برتر است، ماندن
در مكّه يا مدينه؟ فرمود: تو چه ميگويي؟ گفتم: سخن من در برابر كلام شما
چه ميتواند باشد! فرمود: سخن تو، تو را به كلام من بر ميگرداند. گفتم:
امّا من، ميپندارم اقامت در مدينه، بهتر از مكّه است. فرمود: تو كه چنين
ميگويي، امام صادق عليه السّلام نيز روز عيد فطر اين را فرمود. و نزد
(مرقد) پيامبر آمد و در مسجد بر او سلام كرد سپس فرمود: امروز ما با سلام
دادنمان بر پيامبر خدا(ص)، از مردم ديگر برتريم.
*مرازم:
من و عمار و گروهي، در مدينه خدمت امام صادق(ع) رسيديم. حضرت
پرسيد: اقامت شما چه مقدار است؟ عمّار گفت: مركبِ سواري خود را رها كرديم و
دستور داديم پانزده روز ديگر سراغ ما بيايند. فرمود: به اقامت در شهر
پيامبر خدا و نماز در مسجد او نائل شده ايد. براي آخرتتان كار كنيد، براي
خودتان بيشتر كار كنيد. گاهي كسي در دنيا زرنگ است و گفته ميشود: فلاني چه
قدر زرنگ است! همانا زرنگ، زرنگِ آخرت است!
آداب مدينه* امام صادق(ع): هرگاه وارد مدينه شدي، پيش از ورود يا هنگام ورود، غسل كن.
*پيامبر خدا(ص): نماز در مسجد قبا، مانند يك عمره است.
*
پيامبر خدا(ص): هركس بيرون آيد تا به اين مسجد مسجد قبا
بيايد و در آن نماز بخواند، براي او پاداشي برابر عمره است.
*
پيامبر خدا(ص): هركس وضو بگيرد و خوب وضو بگيرد سپس به
قصد مسجد قبا بيرون آيد و جز آن را قصد نكند و انگيزه اي از اين آمدن جز
نماز در مسجد قبا نداشته باشد، پس در آن چهار ركعت نماز بخواند كه در هر
ركعت سوره حمد را بخواند، پاداشي دارد، همچون پاداش كسي كه براي عمره به
خانه خدا رفته است.
* جابر: پيامبر خدا(ص)در مسجد خربه، مسجد قبلتين و مسجد بني حرام كه در دشت بود، نماز خواند.
*حلبي:
امام صادق(ع) فرمود: آيا به مسجد قبا، يا مسجد فضيخ، يا مشربه
امّ ابراهيم رفته ايد؟ گفتم: آري. فرمود: آگاه باشيد كه از آثار پيامبر
خدا، جز اينها باقي نمانده است.
*معاوية بن عمار: امام صادق(ع) فرمود: رفتن به همه مشاهد و اماكن را ترك نكن، مانند مسجد قبا،
مسجدي كه از نخستين روز بر تقوا بنا شده است، مشربه امّ ابراهيم، مسجد
فضيخ، قبور شهيدان و مسجد احزاب كه همان مسجد فتح است. فرمود: بما چنين
رسيده كه پيامبر خدا(ص) هرگاه به زيارت قبر شهدا ميرفت،
ميگفت:
«سلام بر شما به خاطر صبري كه كرديد، پس خانه آخرت چه نيكوست!»
كنار مسجد فتح، دعاي تو چنين باشد:
«اي
فرياد رس گرفتاران، اي پاسخ دهنده دعاي بيچارگان، اندوه و غم و ناراحتي
مرا بزداي، آن گونه كه از پيامبرت اندوه و غم و گرفتاري اش را زدودي و در
اين مكان از هراس دشمن او را كفايت كردي».
* عقبة بن خالد: از امام
صادق(ع) پرسيدم: ما سراغ مساجد اطرافِ مدينه ميرويم. از كدام يك
آغاز كنيم؟ فرمود: از قبا آغاز كن، در آن نماز بخوان، زياد هم بخوان، چرا
كه نخستين مسجدي است كه پيامبرخدا(ص) در اين پهنه در آن
نماز خوانده است. سپس به مشربه امّ ابراهيم برو و در آن نماز بخوان، آن جا
محلّ سكونت و نماز پيامبر خدا(ص) بوده است. سپس به مسجد
فضيخ رفته در آن نماز ميخواني، كه پيامبرت در آن نماز خوانده است، اين طرف
را كه انجام دادي به سمت اُحد رفته از مسجدي كه پايين حرّه(2) است شروع
ميكني و در آن نماز ميخواني. سپس به قبر حمزة بن عبدالمطلب گذشته بر او
سلام ميدهي، آنگاه بر قبور شهدا گذشته، كنار آنها ميايستي و ميگويي:
«سلام بر شما اي اهل اين ديار! شما پيشتاز ماييد و يقيناً ما هم به شما خواهيم پيوست».
آنگاه
به مسجدي كه در آن مكان باز، كنار كوه، سمت راست تو وقتي كه وارد اُحد
ميشوي ميآيي و در آن نماز ميخواني. پيامبر(ص) از كنار
اين مسجد به سمت اُحد بيرون آمد، وقتي كه با مشركان برخورد كرد، آن جا
بودند تا آن كه وقت نماز رسيد و در آن نماز خواند. سپس دوباره بر ميگردي
كنار قبور شهدا، نماز واجب خود را ميخواني. آنگاه به طرف جلو و رو به روي
خود برو تا به مسجد احزاب رسي در آن نماز خوانده و خدا را بخواني.
پيامبرخدا(ص) در روز جنگ احزاب، در آن دعا كرد و گفت:
«اي فريادرس گرفتاران، اي پاسخگوي دعاي بيچارگان، اي پناه غمگينان! اندوه و
رنج و غصّه مرا بزداي، حال من و حال ياران مرا ميبيني.
مسجد پيامبر (ص)
الف بناي آن*
امام صادق(ع): رسول خدا(ص) مسجد خويش را با
خشتهاي يك رديفه ساخت. چون مسلمانان زياد شدند، گفتند: يا رسول الله! كاش
فرمان دهي بر مسجد بيفزايند فرمود: باشد. دستور داد بر آن افزودند و از يك
خشت و نيم بنا كرد. باز هم مسلمانان زياد شدند و گفتند: يا رسول الله! كاش
دستور دهي مسجد را بزرگ كنند. فرمود: باشد. و دستور داد آن را بزرگ كردند و
ديوار آن را با دو رديف خشت بنا كرد. سپس گرما بر آنان شدّت يافت. گفتند:
يا رسول الله! كاش دستور ميدادي سايه باني بر مسجد ميزدند. دستور داد تا
ستون هايي از تنه درخت خرما بر پا كردند، سپس چوبهاي پهن، شاخ و برگ خرما و
اِذخر (3) بر آن افكنند و در آن به سر بردند، تا آن كه بارانها به آنان
رسيد و از مسجد بر آنان ميچكيد. گفتند: يا رسول الله! كاش فرمان دهي مسجد
را گِل اندود كنند. فرمود، نه، بلكه سقف و سايه باني همچون سايه بان موسي.
چنان بود تا آن كه رسول خدا(ص) از دنيا رفت. ديوار مسجد
پيش از آن كه سايه بان بر آن بزنند، به اندازه قامت بود. هرگاه كه سايه به
اندازه يك ذراع كه به اندازه آغل بُز بود ميرسيد، نماز ظهر را ميخواند.
سايه دو برابر آن كه ميشد، عصر را ميخواند.
* انس: پيامبر(ص) به مدينه آمد و دستور ساختن مسجد داد و فرمود: اي بني
نجّار! قيمت آن را بر من حساب كنيد. گفتند: بهاي آن را جز از خدا
نميخواهيم. پس دستور داد گور مشركان را كندند، ويرانهها و ناهمواريها را
هموار كردند، نخلها را بريدند و آنها را در سمت قبله مسجد چيدند.
ب حدود آن* پيامبر خدا(ص): اگر اين مسجد من تا صنعا ساخته ميشد، باز مسجد من بود.
*عبدالأعلي
غلام آل سام: به امام صادق(ع) عرض كردم: مسجد پيامبر خدا(ص) چه قدر بود؟ فرمود: ۳۶۰۰ ذراع شكسته .(4)
* ذريح
محاربي: از امام صادق(ع) درباره محدوده مسجد پرسيدم. فرمود: از
ستون تا بالا سر قبر تا دو ستون پشت منبر در سمت راست قبله. و از پشت منبر
راهي بود كه گوسفند از آن ميگذشت، يا كسي كه كجكي بخواهد برود و پنداشت كه
محوطه مسجد تا سنگفرش جزء مسجد است.
* امام صادق(ع):
محدوده «روضه» در مسجد پيامبر(ص) تا طرف سايه بانهاست و
حدّ مسجد تا دو ستوني كه سمت راست منبر به طرف راه است، نزديك سوق الليل
(بازار شب).
توضيحي درباره توسعه مسجد پيامبرمسجد
نبوي مانند مسجد الحرام توسعههاي مكرّري را شاهد بوده است. نخستين توسعه
به دست مبارك سازنده آن، حضرت رسول اكرم در سال هفتم هجري صورت گرفته است.
سپس عمر به سال ۱۷ هجري و عثمان به سال ۲۹ هجري، هر يك اندكي از سمت غرب و
شمال به مسجد افزودند. عثمان از سمت قبله «جنوب مسجد» نيز چند ستون افزود و
براي مسجد محراب ساخت.
در سال ۸۸ هجري عمر بن عبدالعزيز هنگام
ولايتش بر مدينه از سوي وليد بن عبدالملك، شش ستون از شرق و غرب و چهارده
ستون در شمال مسجد افزود. سپس مهدي عباسي در سال ۱۶۱ هجري ناحيه شمالي مسجد
را توسعه داد. از زمان سلاطين عثماني، ترميم و تعميراتي انجام گرفت و
سلطان عبدالمجيد عثماني بيشترين توسعه و تعمير و تزئين را انجام داد.
اقدامات او از سال ۱۲۶۵ تا آخر دوره سلطنتش (۱۲۷۷ هجري) استمرار داشت.
در
زمان معاصر و در سالهاي ۱۳۷۰ هجري و ۱۴۰۶ توسعههاي پهناوري را از همه
سوي مسجد به جز سمت قبله شاهد بوده ايم كه مساحت مسجد را چند برابر كرده
است و به علاوه مساحتي هم در بيرون مسجد براي نماز، تسطيح و سنگفرش شده
است. جريان احكام فقهي ويژه مسجد نبوي در اين زيادتها مورد ترديد فقها
است.
گفتني است مسجد النبي دو بار طعمه حريق شده است. نخست در سال
۶۵۴ هجري و در زمان خلافت المستعصم بالله بود كه به تدريج تعمير شد. سپس در
سال ۸۸۶ هجري تمام مسجد به جز حجره شريف نبوي و گنبد سوخت كه به دستور
سلطان مصر «ملك قايتباي»، آن را از نو ساختند. اين تجديد بنا در سال ۸۸۸
هجري پايان يافت و در ضمن آن اندكي در جهت مشرق مسجد توسعه دادند.
ج فضيلت آن*پيامبر خدا(ص): بهترين مقصدي كه مركبها را به سوي آن سوار شوند، اين مسجد من و خانه خداست.
* پيامبر خدا(ص): تنها به سوي سه مسجد مسافرت ميشود: مسجد كعبه، مسجد من و مسجد ايليا (در شهر بيت المقدس).
*پيامبر
خدا(ص): هر كس با طهارت بيرون شود و قصدي جز آمدن به
اين مسجد مرا نداشته باشد تا در آن نماز بخواند، مانند انجام حج است.
د فضيلت نماز در آن*پيامبر خدا(ص): يك نماز در مسجد من برابر با هزار نماز در مساجد ديگر است، بجز مسجد الحرام.
*پيامبر خدا(ص): يك نماز در اين مسجد من بهتر از هزار نماز در غير آن است، مگر مسجدالحرام.
*
پيامبر خدا(ص): نماز در مسجد من برابر با ده هزار نماز
در مساجد ديگر است، مگر مسجد الحرام كه نماز در آن با صد هزار نماز برابري
ميكند.
* پيامبر خدا(ص): نماز شخص در خانه اش،
برابر همان يك نماز است… نمازش در مسجد من برابر پنجاه هزار نماز است و
نمازش در مسجد الحرام با صد هزار نماز برابر است.
*پيامبر خدا(ص): هر كس در مسجد من چهل نماز بخواند، بي آن كه حتّي يك نماز
از او فوت شود، براي او برائت از دوزخ و نجات از عذاب نوشته ميشود و از
نفاق هم پاك ميشود.
*امام صادق(ع): در اين مسجد تا
ميتوانيد زياد نماز بخوانيد كه برايتان بهتر است و بدانيد كه گاهي شخص، در
كار دنيا زرنگ است و ميگويند: فلاني چه قدر هوشمند است، پس چگونه خواهد
بود كسي كه در كار آخرتش زرنگ باشد!
* ابوبكر حضرمي: امام صادق(ع) مرا دستور داد تا ميتوانم در مسجد پيامبر(ص)
زياد نماز بخوانم و فرمود: چنين نيست كه هر وقت بخواهي بتواني.
*عمّار
بن موسي ساباطي: از امام صادق عليه السّلام درباره نماز در مسجد پيامبر(ص) پرسيدم كه آيا مثل نماز در شهر مدينه است؟ فرمود: نه،
چون كه نماز در مسجد رسولِ خدا(ص) برابر هزار نماز است و
نماز در مدينه مثل نماز در شهرهاي ديگر است.
ه تمام خواندن نماز در آن*امام
صادق(ع): در چهار جا نماز تمام است: در مسجد الحرام، مسجد
پيامبر(ص)، مسجد كوفه و حرم امام حسين(ع).
و آداب آن*امام
صادق(ع): هرگاه وارد مسجد شدي، اگر بتواني (در مدينه) سه روز
بماني: چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه، پس روز چهارشنبه بين قبر و منبر، كنار
ستوني كه نزديك قبر است نماز بخوان و كنار آن دعا بخوان و از خداوند، هر
حاجتي را كه در كار آخرت يا دنيا ميخواهي بطلب. روز دوم كنار ستون توبه و
روز سوّم كنار جايگاه پيامبر(ص) مقابل ستوني كه خلوق [۵]
آن زياد است، پس نزد اين ستونها براي هر حاجتي خدا را ميخواني و اين سه
روز را روزه ميگيري.
* امام صادق(ع): اگر سه روز مدينه
ماندي، اوّلين روزش، چهارشنبه را روزه بگير و شب چهارشنبه كنار ستون
ابولبابه يعني ستون توبه، كه ابولبابه خود را به آن بست تا آيه اي نازل شد و
پذيرش عذر او را از سوي آسمان اعلام كرد نماز ميخواني و روز چهارشنبه
كنار آن مينشيني. سپس شب پنج شنبه نزد ستوني كه نزديك جايگاه پيامبر(ص)است آمده، شب و روز خود را ميگذراني و روز پنج شنبه را
روزه ميگيري. اگر بتواني در اين سه روز با كسي حرف نزني، چنين كن، مگر در
حدّ ناچاري. و جز براي نياز، از مسجد بيرون نروي و اگر بتواني نه شب و نه
روز نخوابي چنين كن، چرا كه همه اينها فضيلت به شمار ميآيد. سپس روز جمعه
خدا را حمد و ثنا كن، بر پيامبر(ص) درود فرست و حاجت
خويش را بطلب و از خواسته هايت اين باشد:
«خدايا هر حاجتي كه به
درگاهت داشتم، چه به طلب و خواستن آغاز كرده ام يا نه، از تو طلبيده ام يا
نه، خدايا من در بر آمدن حاجتهايم، چه كوچك و چه بزرگ، به وسيله پيامبرت،
پيامبر رحمت، حضرت محمد(ص)، به تو روي ميآورم». پس
يقيناً سزاوار آني كه به خواست خدا حاجتت برآورده شود.
* امام صادق
عليه السّلام: هرگاه از دعا نزد قبر پيامبر(ص) فارغ شدي،
نزد منبر برو و به آن دست بكش و دو قبّه پايين را بگير وچشمها و صورتت را
به آن بمال، كه ميگويند شفاي چشم است و نزد آن بايست و خدا را حمد و ثنا
بگو و حاجتت را بخواه، كه پيامبر خدا(ص) فرمود: ميان
منبر و خانه ام بوستاني از بوستانهاي بهشت است و منبر من روي دريچه اي از
دريچههاي بهشت قرار دارد و تُرعه همان درِ كوچك است سپس نزد جايگاه پيامبر(ص) آمده هر قدر كه بخواهي در آن جا نماز ميخواني.
هرگاه وارد مسجد شدي بر پيامبر(ص) صلوات بفرست و چون
خارج شدي نيز چنين كن و در مسجد پيامبر(ص) زياد نماز
بخوان.
* امام صادق(ع): بهترين جاي مسجد پيامبر كه در آن
نماز خوانده شود، نزديك قبر است. هرگاه وارد مدينه شدي غسل كن، به مسجد
برو، به قبر پيامبر(ص) آغاز كن، كنار آن بايست، بر
پيامبر (ص)سلام بده و به رسالت او و ابلاغ رسالت گواهي
بده و بر او زياد صلوات بفرست و هر چه كه خدا برايت گشايش دهد، در آن جا
دعا بخوان.
محل اذان بلال در مسجد پیامبر
جایگاه منبر رسول خدا در مسجدالنبی
نمایی از معماری مسجدالنبی
نمایی از مسجدالنبی
پانوشت ها:
1_( مُدّ و صاع، پيمانه و واحد وزن در عربي است.)
2_(حرّه به تپهها و منطقههاي سنگلاخ گفته ميشود.)
3_( نوعي گياهِ خشك سبز، گورگياه (فرهنگ لاروس).)
4_( مقصود از ذراع مكسّر، يا حاصلضرب طول و عرض است، يا مقصود آن است كه ذراعي
معمولي كه شش مشت است كه يك مشت كمتر از ذراعِ شاهي است.)
5_( از عطرياتي كه از زعفران و جز آن ميگيرند، اغلب زرد يا سرخ است.)
منبع:حج
211008