21 بهمن 1400 9 رجب 1443 - 18 : 07
کد خبر : ۱۳۳۱۸
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۰
آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه 154 سوره بقره با بیان اینکه مرگ انتقال از نشئه‌ به نشئه ديگر است نه زوال، به تبیین موضوعاتی همچون نحوه مواجهه برزخيان با متوفّيان، برزخ بودن قبر در اصطلاح متكلمان، دلالت قرآن كريم به حيات پس از مرگ كافران، نحوه مواجهه برزخيان با متوفّيان می پردازد.
عقیق: آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 154 سوره بقره (وَلاَ تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لاَ تَشْعُرُونَ﴾که ناظر به بحث شهید است، می گوید: ... درباره مرگ در جبهه، عدّه‌اي كه منكر حيات بعد از موت هستند مرگ را نابودي و زوال مي‌پنداشتند و عدّه‌اي هم كه معتقد به حيات بعد از مرگ بودند، اين مرگ را يك نحوه محروميت مي‌پنداشتند؛ بنابراين از حضور در جنگ عليه كفر دريغ داشتند، مي‌گفتند: انسان كه در جبهه مي‌ميرد يا نابود مي‌شود يا محروم مي‌گردد... قرآن كريم درباره هر دو مطلب نظر مثبت داد، فرمود: انسان با مرگ نابود نمي‌شود اولاً محروم نخواهد شد ثانياً، بلكه به حيات برتر و روزي بهتر مي‌رسد.

حقيقت مرگ، توفّي روح توسط فرشتگان و انتقال به نشئه ديگر

وی در ادامه به تبیین حقیقت مرگ پرداخته و تصریح می کند: زندگي اساسي بعد از مرگ است، هرگز نگوييد «اينها كه شهيد شدند مردند» موت نيست؛ موت به معناي زوال و به معناي فوت در قرآن كريم نفي شده است، آن موتي كه اثبات شده است كه فرمود: ﴿خلق الموت والحياة﴾ ، آن در حقيقت وفات است نه فوت، در بحثهاي قبل هم ملاحظه فرموديد كه فوت را نفي مي‌كنند، ولي وفات را تثبيت مي‌كنند. «وفات» اين «تاء» جزء كلمه نيست، اصلش از «وفي» است، ماده توفّي و استيفاء و وفي و ايفاء، همه آن «أخذ تام» را مي‌گويند، اگر يك مظروفي از يك ظرفي به ظرف ديگر تخليه شد و همهٴ آن مظروف را انسان به ظرف ديگر تخليه كرد كه چيزي فروگذار نشد مي‌گويند: توفّي كرد، حسابش را استيفاء كرد، يا در اين زمينه مستوفيٰ بيان كرد يعني چيزي فروگذار نكرد. انسان متوفّيٰ مي‌شود و فرشته مرگ متوفّي است، خداي سبحان متوفي است يعني تمام حقيقت انسان را از جايي به جايي منتقل مي‌كند، چيزي گم نمي‌شود. انسان پراكنده نخواهد شد، متلاشي نخواهد شد، چيزي از بين نمي‌رود، گم نمي‌شود انسان وفات دارد نه فوت.

این مفسر قرآن کریم یادآور می شود: ...قرآن كريم براساس اين اصل فرمود به اينكه انسان وقتي مي‌ميرد از يك نشئه‌اي به نشئه ديگر منتقل مي‌شود؛ مرگ انتقال از نشئه‌ به نشئه ديگر است نه زوال. آن‌گاه فرمود: اينها كه از نشئه دنيا به نشئهٴ ديگر منتقل مي‌شوند دو قسم‌اند: يا مؤمن‌اند و انسان صالح‌اند، يا كافرند و انسان طالح. آنها كه كافراند همين كه مُردند به عذاب مي‌رسند، آنها كه مؤمن‌اند (مخصوصاً آنها كه شهيد مي‌شوند) همين كه رخت برمي‌بندند به حيات برتر و روزي بهتر مي‌رسند.

وی با بیان اینکه مؤمنين عموماً و شهدا خصوصاً از حيات طوبا برخوردارند،حیات برتر  را از آن شهیدان خوانده و تأکید می کند: ...﴿ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتٌ بل احياءٌ﴾؛ اينها زنده‌اند نه اينكه در قيامت زنده مي‌شوند، هم اكنون زنده‌اند، ﴿و لكن لاتشعرون﴾؛ شما آن درك دقيق را نداريد. معمولاً از درك دقيق كه مانند موهاي باريك ظريف است از او به عنوان شعور ياد مي‌كنند؛ آن مطلب دقيق و باريك را كه مانند دانه‌هاي موي باريك است اگر كسي درك كند، مي‌گويند او شعور مسئله را دارد. در اين آيه كريمه فرمود: اين مطلب دقيق را شما درك نمي‌كنيد: ﴿و لكن لا تشعرون﴾، در بعضي از آيات فرمود به اينكه شما درباره شهدا نه تنها نگوئيد اينها مرده‌اند، خيال مرگ هم نكنيد: ﴿ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياءٌ﴾ ؛ در آنجا حسبان و گمان را نفي كرد، در اينجا قول را نفي كرد يعني منطقتان درباره شهدا اين نباشد كه اينها مرده‌اند، بلكه اينها زنده‌اند: ﴿ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتٌ بل احياءٌ ولكن لاتشعرون﴾؛ هم اكنون زنده‌اند. البته هر موجودي هر انساني كه از اين عالم رخت برمي‌بندد اين زنده است حالا يا «في حفرة من حُفر النيران» است يا «في روضة من رياض الجنة» است.

نحوه برخورد فرشتگان با كفار به هنگام توفّي روح

آیت الله جوادی آملی درباره نحوه برخورد فرشتگان با كفار و منافقین به هنگام مرگ به آيه 50 سوره انفال اشاره کرده و با استناد به سخنی از آیت الله شاه آبادی در تفسیر این آیه می گوید: سرّ اينكه ملائكه پشت و صورت تبه‌كاران را مي‌زنند اين است: يك عدّه ملائكه هستند كه موكَّل دنيايند، يك عدّه از ملائكه هستند كه موكَّل آخرت‌اند و اينها مدبّرات امرند به اذن خدا؛ ملائكه دنيا مي‌بينند اين شخص عمرش به سر آمده و كاري انجام نداده، با فشار پشتشان را مي‌زنند و او را از نشئه دنيا بيرون مي‌رانند، ملائكه آخرت مي‌بينند اين شخص از نشئه دنيا به نشئه آخرت و برزخ وارد مي‌شود با دست خالي به صورتهاي او سيلي مي‌زنند كه چرا عمري را به تباهي گذراندي و با دست خالي آمدي» لذا عدّه‌اي كه در آن عالم‌اند سيلي به صورت كفّار و منافقين مي‌زنند. و ملائكه كه در اين عالم‌اند به پشت او محكم مي‌زنند.

برزخ بودن قبر در اصطلاح متكلمان

وی در ادامه به تبیین مفهوم برزخ و قبر پرداخته و یادآور می شود: در اين قسمت از سوره انفال و در آياتي ديگر خداي سبحان مي‌فرمايد: وقتي كفّار و منافقين مي‌ميرند ملائكه ﴿يضربون وجوههم و أدبارهم﴾ ، بين اين دو زدن، او فشار مي‌بيند كه از مظاهر فشار قبر همين زدنهاست؛ چون قبر يعني برزخ؛ نه قبر يعني همين موجودي كه در عالم طبيعت است، خب، حالا اگر كسي در دريا غرق بشود قبري دارد، در فضا كركسها او را بربايند قبري دارد و اگر در سفينه‌اي وارد يكي از اين كرات شد و همان‌جا رخت بربست و به صورت پودر درآمد قبري دارد، اصولاً قبر به اصطلاح دين همان برزخ است و امّا اين قبر مصطلح يك آثار فقهي دارد كه انسان چگونه او را رو به قبله دفن كند، چگونه تلقين بكند و مانند آن وگرنه از نظر بحثهاي كلامي(القبر هو البرزخ).

این مفسر قرآن با اشاره به روايتی از ائمه معصوم(ع) تأکید می کند:  از امام(ع) سؤال مي‌كنند: برزخ از چه زماني شروع مي‌شود، فرمود: «القبر منذ حين موته» ؛ همين كه انسان وارد قبر مي‌شود يعني وارد برزخ مي‌شود. عالم دنياست و برزخ و قيامت، ديگر عالم قبر در برابر عالم برزخ نيست. انسان مستقيماً از دنيا وارد عالم برزخ مي‌شود.

دلالت قرآن كريم به حيات پس از مرگ كافران

آیت الله جوادی آملی در ادامه تصریح می کند: اگر[متوفی] كافر باشد كه گرفتار اين ضرب و اين جرح مي‌شود كه در سوره انفال آمده و در سوره حضرت محمّد(ص)، آيه 27 و 28 اين‌چنين است: ﴿فكيف اذا توفتهم الملائكة يضربون وجوههم و أدبارهم ٭ ذلك بانّهم اتبعوا ما أسخط الله و كرهوا رضوانه فأحْبط أعمالهم﴾؛ اينها كه رضاي حق را نخواستند و دنبال فرمان حق حركت نكردند در هنگام توفي ملائكه صورت اينها را مي‌زنند، پشت اينها را مي‌زنند، خب اگر مرگ به معناي نابودي باشد، ديگر زدن معنا ندارد؛ زدن نسبت به يك امر معدوم كار لغوي است، زدن نسبت به يك جسمي كه هيچ تأثري ندارد و رنجي نمي‌برد يك كار لغوي است. ملائكه صورت و پشت كفّار را مي‌زنند، نشانه آن است كه آنها واقعاً زنده‌اند و متأذي‌اند و معذب مي‌شوند.

نحوه مواجهه برزخيان با متوفيان

وی درباره نحوه برخورد برزخیان با متوفیان می گوید: وقتي يك مؤمن رحلت مي‌كند برزخيان خوشحال مي‌شوند كه يك مهمان خوبي براي آنها آمده و اگر يك انسان ضعيفي رحلت بكند، آنها مي‌گويند: فعلاً چيزي از او سؤال نكنيد؛ «دعوه» ، بگذاريد اين جريان انتقال مرگ كه از دنيا به برزخ آمده از او گرفته بشود و يك قدري سر حال بيايد، كم‌كم ما از او سؤال بكنيم آن وقت سؤال مي‌كنند فلان شخص چطور است؟ فلان شخص چطور است؟ اين شخصِ تازه وارد هم گزارش مي‌دهد كه مي‌گويد: فلان شخص قبل از من مرد و فلان شخص زنده است. وقتي كه مي گويد: فلان شخص قبل از من مرد، اين برزخيان مي‌فهمند آن بيچاره اهل نفاق بود و سقوط كرد و در بين راه ماند، مي‌گويند «هويٰ هويٰ» يعني او اگر آدم سالمي بود، او را پيش ما مي آوردند از اينكه پيش ما نياوردند معلوم مي‌شود در بين راه افتاده «هويٰ هويٰ» يعني <سقط سقط> و اگر گزارش بدهد كه فلان شخص سالم است و در دنيا زنده هست براي او مثلاً طلب مغفرت مي‌كنند، طلب خير و رجاء دارند كه بلكه انشاء الله به سلامت برسد.

آیت الله جوادی آملی تأکید می کند: يك انسان مؤمن وقتي به برزخ مي‌رسد براي آنها هم منشأ اثر است، فضلاً اگر اينكه شهيد باشد. پس قرآن كريم شهيد را موجودي مي‌داند كه مصون از زوال است اولاً، و يك موجود سالم و منشا اثر مي‌داند ثانياً، و اين اثر مخصوصِ به بازماندگان و أهل دنيا نيست، بلكه براي برزخيان هم يك فيض جديد است ثالثاً.

بهره‌مندي مؤمنان از حيات و نعمت الهي پس از مرگ

وی در تبیین بهره مندی مؤمنان از حیات و نعم الهی پس از مرگ می گوید: مؤمنين، خواه مقتولين في سبيل الله، خواه غير مقتولين في سبيل الله اينها زنده‌‌اند و منعّم‌اند؛ نظير آيه 32 سوره نحل كه فرمود: ﴿ الذين تتوفّـٰهم الملائكة طيبين يقولون سلامٌ عليكم أدخلوا الجنة بما كنتم تعملون﴾؛ فرمود: آنها كه مؤمن‌اند و متوفيٰ مي‌شوند، فرشتگان به آنها سلام عرض مي‌كنند، بعد مي‌گويند: اين درهاي رحمت و درهاي بهشت است از هر دري كه خواستيد وارد بشويد: ﴿الذين تتوفـٰهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملون﴾، اين در حال توفي است و اين ناظر به جنّت برزخي است، نه ناظر به جنّت كبرا باشد. در جنّت كبرا هم اين نعمتها هست، ولي از اينكه فرمود: در حاليكه اينها طيب‌اند و رخت بر بستند، مورد محبّت فرشتگانند ناظر به حالت برزخي است كه ﴿الذين تتوفـٰهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملون﴾.


منبع:مهر
211008
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: