21 بهمن 1400 9 رجب 1443 - 30 : 00
کد خبر : ۱۲۸۴۹
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۸
کرامتی از امام رضا(ع)
کرامتی از کرامات حضرت این چنین است که ...

عقیق:ريان بن صلت گفت : وقتى خواستم به عراق بروم ، تصميم گرفتم به خدمت حضرت رضا(ع) رفته ، با او وداع كنم و پيراهنى هم از او بگيرم تا داخل كفنم گذارم و درهمى چند هم براى خريد انگشترى از براى دخترانم از او بخواهم .وقتى خدمت آن حضرت رسيدم ، در هنگام وداع چنان اشك جارى گشت و افسرده خاطر شدم كه تقاضاهاى خود را از ياد بردم .

زمان خارج شدن ، امام(ع) مرا نزد خود خواند. فرمود: ريان ! مى خواهى پيراهنم را به تو دهم تا هر زمان كه از دنيا رفتى ، آن را در كفنت گذارند؟مى خواهى درهمى چند از من بگيرى تا از براى دخترانت انگشتر بخرى؟

عرض كردم : آقاى من ! قبل از شرفيابى ، چنين تصميمى داشتم كه اينها را از شما در خواست كنم ؛ ولى فكر فراق و دورى از شما چنان مرا تحت تاثير قرار داد كه اينها را از ياد بردم .

يك طرف پشتى را - كه بر آن تكيه كرده بود - كنار زد و پيراهنى برگرفت و به من داد.و فرش نماز را بلند كرده ، مقدارى درهم برداشته در اختيارم گذاشت ؛ وقتى درهمها را شمردم سى درهم بود.


منبع:عمارنامه

211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: