در همین راستا یکی از بحثهایی که مورد توجه قرار گرفته است، موضوع طول عمر رجعت کنندگان است که آیا رجعتکنندگان، همه یک اندازه عمر معین دارند، یا نه؟ پاسخ این سؤال از کتاب «رجعت در عصر ظهور» تألیف محمدعظیم محسنی دایکندی در ادامه میآید:
طول عمر رجعت کنندگان
بیشتر روایات، نقش رجعتکنندگان را در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) نصرت و یاری دین و مبارزه و جهاد کنار آن حضرت مطرح میکنند، درباره طول عمر مطالب روشنی وجود ندارد.
تنها یک روایت وجود دارد، که این است: سعد از حسن و او از امام کاظم(ع) روایت میکند که فرموده است: «حتماً عدهای از انسانها که مردهاند، باز میگردند و روزی که قائم قیام میکند، دشمنان خود را مورد قصاص قرار میدهند. کسی که عذاب شده است، عذاب کننده خود را و کسی که مورد خشم قرار گرفته است، به خشمآورنده خود را و کسی که کشته شده است، قاتل خود را قصاص میکند. دشمنان آنها باز گردانده میشوند، تا مؤمنان انتقام خون خود را بگیرند؛ آن گاه پس از آن، 30 ماه زندگی میکنند و در یک شب میمیرند».
چند روایت دیگر درباره طول عمر و حکومت پیامبر اسلام(ص) و امیرمؤمنان(ع) و امام حسین(ع) وجود دارد که آنها را مورد بحث قرار خواهیم داد که آیا مورد اعتماد هستند.
طول عمر پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع)
الف. روایتی است از اسد بن اسماعیل از امام صادق(ع) درباره روزی که مقدار آن را خداوند 50 هزار سال ذکر کرده است، سؤال شد، فرمود: «مراد از آیه، رجعت رسول خدا(ص) است، پس ملک او در بازگشتش، 50 هزار سال خواهد بود و امیرالمؤمنین در رجعتش، 44 هزار سال حکومت میکند»!
با توجه به اهمیت موضوع، این روایت را بررسی میکنیم. طبق تحقیق و بررسی، به این روایت نمیشود استناد کرد، به چند دلیل:
1. عصر رجعت و ظهور، مقدمه قیامت است و این ارقام با مقدمه بودن منافات خواهد داشت.
2. این روایت مرفوع است و قابل استناد نخواهد بود.
3. کسی که روایت را بدون واسطه از امام صادق(ع) نقل کرده است، اسد بن اسماعیل است که کسی او را توثیق نکرده و مجهول است.
سیدعلی بروجردی مینویسد: «به مدح یا ذم او دست نیافتم و او ناشناخته و سخنانش غیر قابل قبول است.»
گرچه بعضی از بزرگان، این روایت را ذکر کرده و برای توجیه این ارقام، چنین نوشتهاند: «یحتمل الحمل علی المبالغه وغیرها»؛ ممکن است حمل بر مبالغه یا امثال آن شود.
اما حق این است که این توجیه، قابل قبول نیست، چون مقام و شأن ائمه معصومین(ع) در چنین مواردی که با ارقام مشخص، مثل 44 هزار سال استعمال شده است، بیان مبالغه نیست، این نوع مبالغه، بسیار نامأنوس خواهد بود. دیگر اینکه هیچ قرینهای بر مبالغه وجود ندارد. پس بهترین راه برخورد با این نوع روایات، بررسی سندی آنها است.
ب. روایت بسیار طولانی دیگری است که فعلاً آن مقدار مورد بحث را میآوریم:
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «امیرالمؤمنان 44 هزار سال حکومت میکند»!
به دلیل ضعف سند این روایت، نمیتوان به آن استدلال کرد. در سند این روایت، عبدالله بن قاسم حضرمی است. نجاشی درباره او مینویسد: عبدالله بن قاسم حضرمی معروف به (بطل) بسیار دروغگو و اهل غلو است و از غلوکنندگان روایت میکند و به روایت او اعتنا نمیشود.
گذشته از این، چنین ارقامی بسیار نامأنوساند و آوردن چنین حدیثی بدون تحقیق و بررسی سند آن، اصل مسئله رجعت را مخدوش میسازد،. لازم به ذکر است، این روایت با سند دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است و احمد بن عقبه و پدرش در سند آن وجود دارند که مجهول و ناشناخته هستند
طول عمر امام حسین(ع)
1. در دو روایت درباره عمر امام حسین(ع) وجود دارد:
امام باقر(ع) فرمود: اولین کسی که باز میگردد، همسایه شما، حسین بن علی است و به اندازهای حکومت میکند که به سبب پیری، ابروهایش به روی چشمانش قرار میگیرد.
2. در روایت دیگری چنین آمده است:
امام صادق(ع) فرمود: اولین کسی که رجعت میکند، حسین بن علی(ع) است و 40 سال در روی زمین میماند تا اینکه ابروهایش به روی چشمانش میافتد.
در سند روایت اول، داوود بن رشید است و با یک واسطه از امام باقر(ع) نقل میکند که وی فردی مجهول است، بنابراین این روایت او ضعیف است و نمیتوان به آن اعتماد کرد.
در روایت دوم نیز با تعبیر «عن رجل» آمده که مجهول است و روایت ضعیف گفته میشود، خلاصه همه میخواهند بدانند که امامان معصوم(ع) بعد از رجعت، چند سال عمر میکنند، و چه حوادثی رخ میدهد. این گونه سؤالها، فکر و اندیشه هر انسان مشتاق را به خود مشغول میکند؛ ولی واقعیت این است که سخن گفتن در این باره، بسیار مشکل است و به طور طبیعی نمیتوان اطلاع دقیقی در این موارد به دست آورد. تنها منابع و مآخذ ما، همان روایات امامان معصوم(ع) است که بیان شد.
آنچه میتوان گفت این است که مدت عمر همه انسانها به ویژه امامان معصوم(ع) از علوم اختصاصی خداوند متعال هست و کسی را از آن خبردار نکرده است، مگر موارد خاصی که خداوند متعال خودش صلاح بداند و برای انبیا و اولای خود خبر بدهد.
«دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد».
بنابراین علم به غیب، اولاً و بالذات از آن خداوند است و هیچ کس بدون اذن او به غیب راه ندارد و غیب دانی انبیا و اولیا خداوند، در محدودهای است که خداوند بخواهد، خداوند است که چنین فضیلت و توانایی را عطا میکند.
منبع: فارس
212009