14 آذر 1401 12 جمادی الاول 1444 - 07 : 11
کد خبر : ۱۲۴۵۳۰
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۴
نوسروده محمود ژولیده برای فاطمیه و اغتشاشات اخیر
محمود ژولیده شاعر آئینی، همزمان با فرا رسیدن ۱۳ جمادی‌الاول سالروز شهادت حضرت زهرا (س) به روایت ۷۵ روز که به فاطمیه اول شناخته می‌شود، شعری سرود.

عقیق:

محمود ژولیده شاعر آئینی همزمان با فرارسیدن ۱۳ جمادی الاول سالروز شهادت حضرت زهرا (س) به روایت ۷۵ روز که به فاطمیه اول شناخته می‌شود، شعری سرود. متن این شعر که با رویکرد جهاد تبیین به مظلومیت امیرالمومنین (ع) و روضه شهادت حضرت زهرا (س) پرداخته، به شرح زیر است:

اگر چشمِ فتنه، درآوردَنی است... 
چرا نزد برخی، رها کردنی است؟ 

در آنجا که فتنه، شرر می‌زند 
سکوتِ زبان‌ها، ضرر می‌زند

چگونه ست، در اوجِ گرد و غبار... 
نمودند خوبان، سکوت اختیار؟

کجا رفت، فریادِ عمارها؟
زبانِ چو شمشیرِ تمارها؟

چه شد، عهد و میثاقِ رزمندگان؟
مبادا بمانند، شرمندگان!

خواص از چه شد دور، از بندگی؟
پیِ چرب و شیرینِ این زندگی!

عوام از خواصند، فهمیده‌تر 
قدم می‌گذارند، سنجیده‌تر

اَلا ای خواصِ زمانه، بگوش!
بزرگان، جوانان، دلیران، بهوش!

ندیدید! آتش به قرآن زدند؟
لگد بر زنانِ مسلمان زدند؟

ندیدید! کشتند بس بی‌گناه؟
جوانانِمان را، به هر قتلگاه؟

ندیدید! با چند قبضه سِلاح؟
نمودند، هتکِ حرم را مباح؟

ندیدید! بی‌غیرتی سر گرفت؟ 
به یک نقشه، بی‌عفتی سر گرفت؟

ندیدید! با لطفِ پروردگار؟
که شد چهره‌های نفاق آشکار؟

چه تکرارِ تاریخ، دیدیم باز!
که سَبّ علی را، شنیدیم باز!

بجای علی، با معاویه‌ها 
نشستند و گفتند از او چه‌ها

دروغِ معاویه، تکرار شد
اَراجیفِ شان، پُر خریدار شد

ز تهدید و تطمیع و تحریم‌ها 
به کفار، کردند تکریم‌ها

در آنجا که غم، تا نهایت رسید 
اِهانت، جسارت، به غایت، رسید

در آن روزها، خانه آتش زدند 
در این روزها، خصمِ مسجد شدند

پس از ناسزاها و اقدام‌ها...
چه شد رفت شیطان، سرِ بام‌ها؟!

علی، باز اگر دست بسته شود... 
خواص از چه در کار، خسته شود؟!

در آنجا که زهرا، چهل نیمه شب 
به یاریِ مولا، شود در تَعَب

چگونه به تنهایی‌اَش، تن دهیم
به رسوائیِ خویشتن، سر نَهیم

علی دوستان، حامیِ حیدرند 
همه جان به کف، رَهروِ کوثرند

اگرچه عدوی علی، یاغی است
دفاع از علی، تا ابد باقی است

وفاداریِ خود، نشان می‌دهیم 
به فرمانِ زهراست، جان می‌دهیم

هنوز از جفا، فاطمه شاکی است
هنوز اشک، بر چادرِ خاکی است

هنوز آهِ زهرا، به مسمار هست 
هنوز اشکِ مولا، به دیوار هست

هنوز اَبروی مرتضا اَخمی است! 
چرا گونه فاطمه زخمی است؟

چه شد، ضربه‌ای بر گُلِ یاس خورد؟
چه شد، بر رُخَش دستِ خناس خورد؟

خدایا! قسم بر ولای ولی
ز دشمن بگیر انتقامِ علی

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: