عقیق: امیر شهید سرتیپ محمد جعفر نصر اصفهانی آخرین مسؤولیتش پس از اتمام جنگ، فرماندهی تیپ یک لشکر ۷۷ پیاده ثامن الائمه (ع) ارتش در سال ۱۳۷۴ بود. او حضور در این تیپ را به خاطر مزین بودن به نام امام رضا (ع) انتخاب کرده بود. از اصفهان به خراسان رضوی رفت تا آخرین روزهای عمر پربرکتش را در جوار امام رضا (ع) سپری کند.
درخواست یک نخبه ارتش از امام رضا چه بود؟
در یکی از روزهایی که علائم عوارض شیمیاییاش عود کرده بود، همراه با همسرش به حرم امام رضا (ع) مشرف شد. او شب تا صبح در حرم گریه کرد. همسرش به خیال اینکه محمدجعفر شفایش را از امام رضا (ع) طلب کرده است، از او پرسید: انشاءالله شفایت را از امام رضا (ع) گرفتی؟! اما محمدجعفر در حالی که لبخندی بر لب داشت، گفت: من که شفا نخواستم! همسرش با تعجب پرسید: پس چه خواستی؟ محمدجعفر که خندهاش قطع نمیشد، جواب داد: من از خدا شهادت خواستم و امامرضا (ع) را شفیع قرار دادم.
قرار بود شهید شود اما نشد
خواب دیده بود که امام علی (ع) به فرزندش امام حسین (ع) فرموده بود: شفای او را بدهد. چهار هفته قبل از شهادتش وقتی سرگرد حسین مبارکی به دیدارش رفت، در را بست تا به رسم رفاقت حرفهایی را به دوست و رفیق چندین سالهاش بزند. اما او خبر نداشت که در دل محمدجعفر چه میگذرد. سرگرد مبارکی به او گفت: واقعیت این است که وضع جسمیات خیلی وخیم است و دکترها شما را جواب کردهاند.
وقتی این جملات را به محمدجعفر گفت نتوانست طاقت بیاورد و سرش را روی سینه دوستش گذاشت و گریست. محمدجعفر در حالی که تلاش میکرد دوستش را آرام کند، گفت: حسین جان! من یک سال و نیم است که از وضعیتم خبر دارم. باید در عملیات بیتالمقدس ۵ شهید میشدم، اما لطف خدا شامل حالم شد تا به حج مشرف شوم و ۲ بار هم به سوریه بروم. از همه مهمتر اینکه سرباز ثامن الائمه شوم.
خصلتی از محمدجعفر که او را شبیه صیاد شیرازی کرده بود
از قدیم میگفتند که رفتار و منش رفیق بر شخص تأثیر میگذارد. نمونه عینی آن، محمدجعفر بود که اهمیت به نماز اول وقت و برگزاری نماز جماعت را از فرماندهاش شهید علی صیاد شیرازی یاد گرفته بود. او برای اقامه نماز صبح آن هم به صورت نماز جماعت، خیلی مصر بود. او جز نفرات اولی بود که در کوی «شهید فلاحی» برای برپایی نماز صبح حاضر میشد و بعد از اقامه نماز هم همکارانش را به ماشین شخصیاش به اداره میبرد.
و چه زیبا فرماندهاش امیر شهید صیاد شیرازی درباره او گفته است: این شهید بزرگوار در طول سالهای دفاع مقدس به ویژه در عملیات بیتالمقدس ۵، رشادت بسیاری از خود نشان داد و در حالی که به شدت مجروح شده بود، با فداکاری و از خودگذشتگی در این عملیات، ادای تکلیف کرد و با وجود مجروحیت حاضر به ترک جبهههای نبرد نشد.
و چه زیبا فرماندهاش امیر شهید صیاد شیرازی درباره او گفته است: این شهید بزرگوار در طول سالهای دفاع مقدس به ویژه در عملیات بیتالمقدس ۵، رشادت بسیاری از خود نشان داد و در حالی که به شدت مجروح شده بود، با فداکاری و از خودگذشتگی در این عملیات، ادای تکلیف کرد و با وجود مجروحیت حاضر به ترک جبهههای نبرد نشد.
امیر شهید سرتیپ محمدجعفر نصراصفهانی روز دهم شهریورماه سال ۱۳۳۹ در محله منارجنبان اصفهان به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۸ به خدمت سربازی اعزام شد. دوره آموزشی را در بیرجند گذراند و پس از آن به گروه ۴۴ توپخانه اصفهان منتقل شد. با شروع جنگ داوطلبانه به جبهه رفت. این حضورها نخستین مجروحیت او را در منطقه عملیاتی سوسنگرد به دنبال داشت.
در مهرماه سال ۱۳۶۰ با انتصاب امیر سپهبد صیاد شیرازی به فرماندهی نزاجا، در دفتر او، خدمت سربازیاش را از سر گرفت و بعد از اتمام دوره سربازی به توصیه شهید صیاد شیرازی، خدمت در ارتش را به عنوان شغل خود انتخاب و در سال ۱۳۶۱ وارد دانشکده افسری شد. در نهایت در پایان جنگ در یک عملیات رزمی در منطقه مریوان و پنجوین عراق به شدت مجروح و به پشت جبهه منتقل شد. در همین زمان به واسطه تک شیمیایی دشمن بعثی، شیمیایی شد.
شهید محمد جعفر نصر اصفهانی از سال ۱۳۶۷ تا هنگام شهادتش در مسؤولیتهایی همچون بازرسی لشکر ۲۸ سنندج دوره عالی پیاده در شیراز، فرمانده گروهان دانشجویان در دانشکده افسری، قرارگاه شمال غرب نزاجا، بازرسی نزاجا، معاون و فرمانده گردان تکاور تیپ ۴۵ تکاور، پس از ترفیع به درجه سرهنگی به عنوان فرمانده تیپ یک لشکر ۲۳، فرماندهی تیپ یک لشکر ۷۷ پیاده ثامن الائمه (ع) خدمت کرد. از این شهید ۲ دختر به نامهای فاطمه و زهرا و یک پسر به نام علی به یادگار مانده است و مزارش نیز در گلزار شهدای اصفهان قرار دارد.