11 آبان 1401 8 ربیع الثانی 1444 - 55 : 09
کد خبر : ۱۲۴۲۵۱
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۷
«طیب حاج رضایی» جزو لوتی‌ها بود و یک روز در حمایت از روح‌الله خمینی (ره) مقابل پهلوی‌ها ایستاد و تیرباران شد؛ این‌ها را همه می‌دانند، اما خیلی‌ها نمی‌دانند که طیب فرصت داشت فقط یک جمله بگوید و خودش را نجات بدهد، ولی نگفت!

عقیق: امین رحیمی: «طیب» حرف‌های بسیاری گفته بود و باکی نداشت که به مذاق خیلی‌ها خوش بیاید یا نیاید و مثلا گفته بود: «من زندگی‌ام و پولی را که به‌دست می‌آورم دو قسمت می‌کنم؛ یک قسمت آن را خرج خودم می‌کنم و قسمت دیگر را خرج امام حسین (ع). حالا یا برای او عزاداری می‌کنم یا به راه او خرج می‌دهم». و گفته بود: «ما در قانون مشتی‌گری، با بچه‌های حضرت زهرا (س) درنمی‌افتیم».

لوتی مشهور پایین شهر بود و اهل زورخانه بود و در میدان میوه تهران، صاحب‌نام بود و در پایتخت کسی نبود که نامش را نداند و یک دسته عزاداری برای محرم داشت که از خودش مشهورتر بود و دسته طیب بود و بزرگ بود و بلند بود؛ راه که می‌افتاد از این سر خیابان تا آن سر محله بود. طیب همه عمر حرف خودش را می‌زد و کار خودش را می‌کرد و بود و بود تا اینکه ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ که عاشورا بود امام خمینی (ره) در مدرسه فیضیه قم علیه انقلاب سفید شاه سخن گفتند و ۱۵ خرداد امام (ره) در منزلشان بازداشت شدند و ماجرای طیب این شد: «شعارهای جمعیت در حمایت از امام خمینی (ره) از تمام قم به گوش می‌رسید... خبر دستگیری امام خمینی (ره) به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد».

در تهران آن جمعیتی که از جنوب شهر راه افتاده بود و شعار می‌داد سردسته‌اش طیب بود. ۱۶ خرداد طیب را به همراه حدود ۴۰۰ نفر دیگر دستگیر کردند و مشهور است که ۵ ماه در زندان تحت فشار و شکنجه از او می‌خواستند که یک جمله بگوید و خودش را خلاص کند. طیب که زیاد سخن گفته بود و کاری نداشت که به مذاق کسی خوش بیاید یا نیاید این بار سخن نگفت. از او خواسته بودند که بگوید از امام (ره) و عوامل خارجی پول گرفته تا آشوب کند و نگفت. به جایش گفت: «من در زندگی خلاف‌های زیادی کرده‌ام، ولی هرگز حاضر نیستم به خاطر چند صباحی بیشتر زیستن به مرجع تقلیدی دروغ ببندم». آخرین ساعات زندگی‌اش هم این‌طوری بود: «وقتی زندان‌بان به او گفت: اعتراف کن که از آقای خمینی و خارجی‌ها پول گرفتی تا بلوا و بی‌نظمی راه بیندازی و با شاه مخالفت کنی، این‌ها را بگو تا مورد بخشش شاه قرار بگیری طیب گفت: برو این‌ها را به ننه‌ات بگو!» و گفته بود: «از شاه بخشش نمی‌خواهم و با فرزند زهرا (س) هم در نمی‌افتم».

۱۱ آبان روز موعود طیب بود جلوی جوخه تیرباران و بعدها امام (ره) فرمودند: «طیب حرّ دیگری بود».

 

منبع:فارس

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: