21 شهريور 1401 16 صفر 1444 - 50 : 10
کد خبر : ۱۲۳۷۵۸
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۵
پرتوی از قرآن
در نوشتار پیش‌رو موضوعات مهمی مانند تاریخچه کتابت قرآن توسط مسلمانان و بحثی درباره تحریف قرآن و همچنین سخنانی چند از قرآنی که توسط امام‌علی(ع) جمع‌آوری شده بود به میان آمده است. آنچه در ادامه می‌خوانید آرای قرآنی مرحوم آیت‌الله طالقانی است در مقدمه کتاب تفسیری «پرتوی از قرآن».

عقیق:آنگاه که داستان هجرت پیش آمد و مسلمانان به‌هم پیوستند و در شهر یثرب (مدینه‌الرسول) مرکز گرفتند، آیات و سوره‌هایی که مبین حقوق و حدود و اصول قوانین و احکام و عبادات و خطبه‌های جهاد است در مواقع و هنگامه‌ای متناسب نازل شد.

نومسلمانان تازه چشم گشوده به قرآن، با شوق و شیفتگی، با جان و دل، هر سوره و آیه‌ای که نازل می‌شد فرامی‌گرفتند و بیشتر آنها آیات را در صفحات ذهن خود ضبط می‌کردند و آنها که نوشتن می‌دانستند روی پوست و صفحه‌های ورق و سنگ‌های صاف و استخوان‌های پهن می‌نوشتند و آیاتی که به‌حسب مواقع متفرق نازل شده بود به‌دستور رسول‌اکرم(ص) در ردیف سوره‌ها و آیات مخصوص قرار می‌دادند، به این ترتیب تا آخرین آیات نازله را مسلمانانی که در محضر آن حضرت بودند به‌حسب قدرت حفظ و کتابت و مدت حضور در خاطر خود ضبط کردند و نویسندگان نوشتند.

 

 

احساس خطر

در کارزار خونین یمامه بسیاری از قارئین و حافظین قرآن کشته شدند، این پیشامد مسلمانان را نگران کرد که مبادا با از میان‌رفتن باقی‌ماندگان از قارئین، پاره‌ای از آیات برای همیشه از خاطرها برود. این نگرانی شورای‌عالی اسلامی را بر آن داشت که برای جمع و تدوین قرآن تصمیم بگیرند. پس از شور و گفت‌وگو باقی‌ماندگان از قارئین و حافظین را گرد آوردند، زید بن ثابت انصاری را سرپرست و چند تن را شاهد و ناظر آنها قرار دادند تا با دقت سوره‌ها و آیاتی که خوانده می‌شد یا نوشته بودند را فرا گیرند و با هم تطبیق و سپس تنظیم کنند. با چنین دقتی سوره‌ها و آیات قرآن را منظم و مرتب ساختند و آنها را به‌صورت کتاب مدونی درآوردند.

 

آیا قرآن تحریف شده است؟

گزارش‌های حوادث پس از رحلت گواهی می‌دهد که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام پس از کناره‌گیری و در مدت خلوت‌گزینی به جمع و تدوین قرآن همت گماشت و قرآن جمع‌شده را نزد خود می‌داشت. احادیث مستند به اهل‌بیت(ع) و ائمه طاهرین نیز در این‌باره به حد تواتر است.

 

 اگر قرآنی که آن حضرت جمع‌آوری فرموده با قرآنی که در برابر چشمش، شورای مسلمانان صدر اول تدوین کردند اختلافی حتی در کلمات و ترتیب آیات داشت چرا بیان نفرمود و ساکت نشست؟ با سابقه و نزدیکی آن حضرت به آیات وحی و ملازمت دائمی با مربی و معلم عالی‌قدرش چگونه و برای چه مسلمانان از فرموده‌اش سرپیچی می‌کردند؛ آن هم برای چنین کار خطیری!؟ نه‌تنها آن حضرت با ترتیب و تنظیم شورای مسلمانان کلمه‌ای مخالفت نکرد بلکه خود و خاندان و فرزندانش آیات و کلمات قرآن را به همین ترتیب موجود در نماز و غیرنماز می‌خواندند و به آن استناد می‌کردند.

امتیاز قرآن مدون به‌دست علی(علیه‌السلام)

در این مورد این سؤال پیش می‌آید که امتیاز قرآن تدوین‌شده به‌دست آن حضرت با این قرآن چیست؟ جز این نمی‌توان گفت که قرآنی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام جمع فرمود و در میان خاندانش باقی گذارد مشتمل بر مطالبی از معارف الهی و ‌شأن نزول و تأویل و تفسیر و بیان مصادیق و رموزی در پیرامون آیات بوده. شوق و ذوق سرشار آن حضرت به گرفتن حقایق از سرچشمه وحی و عنایت خاص رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله به تعلیم آن حضرت و ملازمت دائمی (جز در غزوه تبوک و مسافرت به یمن) و سابقه زندگانی، همه مؤید همین حقیقت است. آن گنجینه‌های معارف و ابواب علوم و ذخایر نبوت که آن حضرت به آن می‌بالید و رسائلی که از آن حضرت در فقه و فرایض در میان خاندانش بود جز در حواشی و پیرامون آیات و از منابع قرآن نمی‌تواند باشد، دیگر مسلمانان نه این درک سرشار و این عشق را داشتند و نه آن ملازمت دائم را، زیرا بیشتر آنها سال‌ها پس از بعثت، اسلام آوردند و همیشه ملازم نبودند و پیوسته در حال نابسامانی و اضطراب و هجرت به سر می‌بردند و از اختلافی که پس از چندی میان مسلمانان در ظواهر اعمال و چگونگی عبادات مانند وضو و قرائت پیش آمد معلوم می‌شود که عامه مسلمانان چندان توجهی به رموز تعالیم عمومی و اعمال ظاهر و مشهود آن حضرت هم نداشتند.

 با اینگونه بررسی باید اعتراف کرد که همه معارف الهی و رموز احکام و حقایق آیات در گنجینه پر از اسرار سینه علی علیه‌السلام ذخیره بوده و به‌صورت کتابت و بیان، به خاندانش منتقل شده: «هم لجأ امره و کهوف کتبه و خزائن علمه و مستودع سره». عامه مسلمانان که ذهن‌های ساده آنان تنها مقهور بلاغت ظاهر قرآن و شیفته به آن بود و یکسره به نگهداری حوزه اسلام و دفاع از آن و پیشرفت آیین توجه داشتند توجهی به درک معارف و اصول اسلامی نداشتند بلکه توجه خود را به‌غیر آنچه وظیفه روز خود تصور می‌کردند جایز نمی‌پنداشتند، بدین‌جهت امیرالمؤمنین علیه‌السلام زبان و بیان و کتب خود را مانند شخص خود درهم پیچید و فرمود: «ان مجتنی الثمره قبل وقت ایناعها کالزارع بغیر ارضه... و اندمجت علی مکنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الارشیه فی الطوی البعیده؛ یعنی راستی گیرنده بهره پیش از اوان رسیدن آن مانند کسی است که در غیرزمین شایسته کشت کند، من به علم مکنونی پیچیده شده‌ام که اگر به آن دم زنم مانند اضطراب ریسمان دلو در چاه عمیق پر پیچ و خم، مضطرب خواهید شد»!

بنابراین معارف و کتب مخصوص آن حضرت نه قابل درک برای آنان بود و نه توجهی به آن داشتند، شاید هم نشر اینگونه معارف و سرگرمی مسلمانان را منشأ توقف از پیشروی و اختلاف می‌پنداشتند، چنان که «حسبنا کتاب‌الله» گفتند، و از نشر احادیث معمول هم جلوگیری کردند. این معارف و اصول علمی الهی می‌بایست نزد اهل آن مخزون و مکتوم ماند تا احتیاجات زمان و آماده‌شدن استعدادها اندک اندک از روی آن پرده بردارد.

 

اختلافات به حسب لهجه‌های عربی

پس از تدوین و انتشار قرآن به‌حسب لهجه‌ها و تعبیرات مختلف لغوی، اختلافاتی پدید آمد، زیرا هر قبیله‌ای می‌خواست قرآن به لغت و لهجه وی قرائت شود. این اختلاف تعصب‌انگیز می‌رفت که مسلمانان را در برابر هم قرار دهد، گزارش‌هایی که دراین‌باره از اطراف دور و نزدیک می‌رسید ازجمله از سپاهیانی که در آذربایجان موضع گرفته بودند، زعمای مسلمانان را نگران ساخت، بدین‌جهت با پیشنهاد «حذیفه بن یمان» خلیفه سوم «عثمان» دستور داد تا آنچه قرآن در دست مردم بود، گرد آوردند و از روی قرآنی که به لغت و لهجه قریش تدوین یافت، نسخه‌هایی به اطراف و شهرهای بزرگ فرستادند و دیگر قرآن‌ها را از میان بردند.

 پس از تدوین قرآن به لغت قریش، اختلاف در قرائت و لهجه و لحن در متن قرآن راه نیافت و اختلاف قرّاء تنها در الفاظ قرآن از حیث مد و قصر و اماله و اطلاق است.

 

اسرائیلیات، فلسفه‌های گوناگون

گذشته از اختلاف در قرائت، بحث نهایی درباره معانی لغات و شرح کلمات و شأن نزول آیات درگرفت. همزمان چشم گشودن مسلمانان به اشارات قرآن درباره مطالب تاریخی و چگونگی آفرینش  و بسته‌شدن خانه تعلیم و تربیت اهل‌بیت، راه برای روایات و مطالب درهم و برهم اسرائیلی میان مسلمانان باز شد و نومسلمانان یهود و علمای آنها که خود را یگانه دانای به تاریخ پیامبران و امم گذشته و رموز خلقت می‌نمایاندند، مرجع مسلمانان در شرح و تفسیر اینگونه مطالب قرآن شدند.

اینها برای آنکه مسلمانان را از هدایت روشن قرآن منصرف سازند یا خود را در هر مسئله‌ای توانا نمایانند، اوهام و خرافات و مطالب درهم و برهمی که در کتب سابقین هم به چشم نمی‌آمد به هم بافته و به‌صورت تفسیر درآوردند. با گسترش اسلام و سکونت‌یافتن مسلمانان در بلاد مختلف و بازماندن از پیشرفت و ابلاغ رسالتی که به‌عهده آنان بود، اندیشه‌ها و فلسفه‌های ایرانی و کلدانی و هندی و چینی در اذهان آنان راه یافت.

از اوایل دولت عباسیان انواع کتب علمی و فلسفی یونان و روم به عربی ترجمه شد و افکار آماده مسلمانان را به بحث و تحقیق در این مطالب تازه مشغول ساخت، علاوه بر اختلاف سابقه‌داری که درباره امامت و زعامت بود اختلافاتی درباره صفات مبدا، چگونگی معاد، وحی، نبوت، جبر و تفویض، قدم و حدوث قرآن و فقه، درگرفت؛ تا آنجا که مذاهب مختلف پدید آمد و علم کلام تدوین یافت. هر فرقه و پیروان هر مذهبی برای اثبات نظر خود و محکوم‌کردن مخالف به قرآن تمسک جست و آیات را مطابق رأی خود تفسیر و تأویل کرد.

 

تصوف و ظاهرگرایان

مکتب دیگری که در میان زد و خورد آرا و عقاید باز شد طریقه عرفان و تصوف و کشف و شهود بود. پیروان این مکتب چون به ظواهر لغات و تعبیرات مقید نبودند با ذوق خود راه تأویلات بی‌دلیل و منطق را پیش گرفتند. در این میان فرقه‌ای هم از فلسفه و کلام و دخالت عقل روگرداندند و تنها به‌ظواهر احادیث و روایاتی که درست و نادرست و مستند و غیرمستند و اسلامی و اسرائیلی آنها، درهم آمیخته بود متعبد شدند. در این غوغای فلسفه و عرفان و تأویل و تفسیر به رأی، امامان اهل‌بیت(ع) که در مکتب مستقیم وحی و نبوت پرورش یافته بودند برکنار بودند و از تفسیر به رأی اعلام خطر می‌کردند، خصومت حکام و مستبدین زمان و پیروان آنها با این اعلام وحی نمی‌گذاشت بانگ هدایت و روش تعلیم و تربیت آنان از محیط محدودی تجاوز کند و به گوش عامه مردم برسد.

 

پیچیدگی ‎های ساختگی و موانع نورافشانی قرآن

هر اندازه مباحث قرائت و لغت و اعراب و مطالب کلامی و فلسفی در پیرامون آیات قرآن وسعت می‌یافت اذهان مسلمانان را از هدایت وسیع و عمومی قرآن محدودتر می‌ساخت. این علوم و معارف مانند فانوس‌های کم‌نور و لرزان در بیابان تاریک توفانی است که اگر اندکی پیرامون نزدیک را روشن دارد از پرتو پردامنه اختران فروزان محجوب می‌دارد. پندارهایی که از مغزهایی برمی‌خاست، آنگاه از قرآن و عقل برای اثبات آنها دلیل آورده می‌شد، مانند مه متراکم و ممتدی شد و آفاق قرآن را احاطه کرده مانع تابش مستقیم آیات قرآن بر نفوس شد.

 

راه نجات، بازگشت به محیط فطری

اگر مسلمانان خود را از میان این ابرهای پندارها و اندیشه‌ها، برتر آرند و با توجه و درک صحیح استنباط‌های مستدل و معقول محققین، آن محیط بی‌آلایش فکری و فطری را باز یابند، پرتو هدایت آیات بر نفوس آنها خواهد تافت و عقول خفته و خودباخته، در راه درک حقایق وجود و دریافت طرق خیر و شر برانگیخته خواهد شد. مقصود از برگشت به محیط فطری اولی این نیست که به رسوم زندگی و خانه و لباس آن مسلمانان اولیه برگردیم. مقصود این است که خود را از محکومیت آرا و اندیشه‌ها و ظواهر تمدن بی‌پایه زمان برهانیم.

جمله «هدی للمتقین» قرآن را کتاب هدایت و متقین را موضوع هدایت معرفی کرده، مقصود از تقوا و متقین شاید وسیع‌تر از آن است که به ذهن‌های مأنوس پیشی می‌گیرد زیرا این اتقا «وقایه‌گرفتن» به‌معنای وسیع، در عمل خودداری از معاصی، و در نفس خودداری از طغیان شهوات و تحریکات نفسانی، و در عقل حریم‌گرفتن و برتر آمدن از نفوذ و دخالت آرا و عقاید و معلومات بشری است. این خود عالی‌ترین مرتبه تقوا است.

 

آن تحولی که برای مردم فطری و ساده نخستین پیش آمد، آن عقده‌هایی که باز شد، آن حرکت عقلی و معنوی و اصلاح خلقی و اجتماعی که پدید آمد به سبب هدایت صریح و بی‌آلایش قرآن بود؛ آیاتی که از زبان رسول خدا(ص) و مسلمانان مؤمن، بی‌حجاب اصطلاحات و معلومات بر نفوس آماده می‌تابید. اگر در همان زمان با بحث‌های ادبی و کلامی و جدل آمیخته می‌شد و حوزه درس برای فهم اینگونه مطالب تشکیل می‌یافت به یقین چنین اثری نداشت.

به مقیاس توسعه سرزمین‌های اسلامی و تغییر معیشت مسلمانان، و رواج علوم جدلی و پیدایش متخصصان فنی، ذهن‌ها محدود و آیات قرآن از ورای عدسی‌های معلومات محیط تجزیه شد و به رنگ همان بلورها درآمد و روی فطرت عامه از انعکاس نور کامل و جامع هدایت قرآن برگشت و هر دسته‌ای به ذوق و سلیقه خود از دریچه آرای مفسرین و کتب تفسیر به قرآن نظر دوختند، و هر یک از مفسرین در حد معلومات و فن خود قرآن را تفسیر کردند.

 

منبع: همشهری آنلاین

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: