عقیق: در سالروز برگزاری اولین نماز جمعه پس از انقلاب اسلامی در پنجم مردادماه ۱۳۵۸، ائمهی جمعهی سراسر کشور صبح امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیهی امام خمینی (ره) با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند.
مهمترین محورهای سخنان ایشان در این دیدار بدین شرح است:
- نماز جمعه بخاطر خصوصیاتی که دارد یک فریضهی صددرصد استثنایی است. ما هیچ چیزی شبیه نماز جمعه نداریم. وقتی در عمق کار نمازجمعه وارد میشویم میبینیم با مجموع این خصوصیات، حتی استثنائیتر از حج است.
- یک خصوصیت این است که دو عامل اساسی حیات طیبه را به هم وصل کرده و گره زده؛ این دو عامل چیست؟ یکی ذکراللّه، یکی حضور مردمی.
- وقتی یک چنین اجتماعی مانند نمازجمعه وجود دارد که هر هفته جمع کثیری از مردم یک شهر یک جایی معیّنی جمع میشوند دور هم، این میتواند یک پایگاهی یک قرارگاهی باشد برای همهی موضوعات مهم و مطرح یک جامعه.
- از مسائل فکری تا خدمات اجتماعی تا همکاریهای مردمی و تا آمادگیها و بسیج نظامی. همه چیز در این اجتماع هفتگی مستمر پشت سر هم تحقق پیدا میکند و وجود پیدا میکند.
- اجتماع و حضور مردمی یک چیز مهمی است. اینجاست که شما باید حسّاس باشید. اگر چنانچه نماز جمعهی این هفتهتان از نماز جمعهی مثلاً یک ماه قبلتان جمعیت کمتری دارد باید احساس نگرانی کنید.
- اصلاً اساس کار حضور مردم است. وقتی دستهجمعی ذکر گفتیم آثار و برکات ذکر بر دستهجمعی نازل میشود. بر جمع نازل میشود. در قرآن دارد: «فَإِنَّ الذِّکْرَیٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ» این نفع میشود برای همه. بله، شما تنهایی هم که خودتان نماز شب میخوانید در اتاق تنها خدای متعال نفع میدهد به شما، اما اینجا این نفع، نفع عمومی است. همهی مجموعه نفع میبرند.
- در نماز جمعه شما همه جور آدمی شرکت میکنند. با همه شما پدرانه رفتار کنید، همه فرزندان شمایند. بله، ممکن است شما با آن جوان انقلابی، جوان مجاهد و جهادگر علاقهی بیشتری داشته باشید، حق هم همین است، عیبی ندارد اما آن کسی هم که این جور نیست، او هم پسر شما است، آن هم فرزند شما است؛ با همه پدرانه رفتار کنید.
- در این جشن غدیر که خیلی چیز عجیبی بود در تهران، حالا نمیدانم شما دیدید یا خیر من خودم در تلویزیون نگاه کردم دیدم، بعضیها هم که رفته بودند آمدند برای ما تعریف کردند. دیدید در این جشن میلیونی، همهجور آدمی شرکت کردند. اینها طرفدار دیناند، دین ر دوست دارند.
- بنده یک وقتی در یکی از این سفرهای استانی به جمع علمای محترم آن شهر که با آنها جلسه داشتیم گفتم: امروز یا دیروز که من میآمدم در این ماشین دوروبر ماشین خُب جمعیتی میآیند اظهار محبت میکنند، افرادی بودند بین اینهایی که اظهار محبت میکردند و گریه میکردند بعضیهایشان، کسانی بودند که اگر شما مثلاً با آنها برخورد کنید ممکن است که احتمال ندهید که حتی اعتقاد به دین هم داشته باشند، اما اینجوری است. معتقدند به دین.
- با همه پدرانه رفتار کنید. همه را سر سفرهی دین و معنویت و شریعت بنشانید.
تکمیل می شود…