عقیق: یکی از بناهایی که در صدر اسلام از سوی منافقان بنا شد، مکانی بود که به آن عنوان «مسجد ضرار» اطلاق شد. طبق برخی روایات، ساختِ مسجد ضرار در مدینه، به دستور ابوعامر بود. وى که پدر حنظلهى غسیل الملائکه است، از عابدان مسیحى بود و در قبیلهى خزرج نفوذ داشت. با هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله و گسترش و نفوذ اسلام، او به مخالفت با حضرت پرداخت و نقش منافقانه در جنگ احد داشت. سرانجام به مکّه گریخت و از آنجا به روم رفت و از پادشاه روم براى براندازى اسلام کمک خواست. آنها هنگام دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله براى نماز در مسجد ضرار، سه مسأله را مطرح کردند: عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او و البته تمام این مسائل منافقانه بود.
على بن ابراهیم در تفسیر خود گوید: عدهاى از منافقان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اجازه خواستند که مسجدى براى مردان پیر و سالخورده و علیل بنا کنند. پیامبر در حالتى که براى رفتن به جنگ تبوک خود را آماده کرده بود، اجازه داد. پس از بازگشت از جنگ تبوک، آیۀ107 سورۀ توبه دربارۀ مسجد مزبور و دربارۀ ابوعامر الراهب سازنده آن نازل شد و امام حسن عسکری علیهالسلام بنا به نقل سید هاشم بحرانى در تفسیر برهان که از امام کاظم علیهالسلام نقل فرموده، چنین فرماید که ابوعامر مردى فاسق بود و پیامبر پس از مراجعت دستور فرمود مسجد مزبور را بسوزانند. بنا بر نقلی، پیامبر دستور داد بقایای آن را ویران کنند و جای آن را محل ریختن زبالههای شهر کنند.
اما در آیۀ107 سورۀ توبه میخوانیم «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَی وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُون.» (گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقوّیت) کفر و تفرقهافکنی میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود؛ آنها سوگند یاد میکنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشتهایم.» اما خداوند گواهی میدهد که آنها دروغگو هستند. این آیه اهدف آنها را در چهار قسمت زیر خلاصه میکند:
1. منظور آنها این بود که با این عمل «ضرر و زیانی» به مسلمانان برسانند (ضِراراً). 2. «تقویت مبانی کفر» و بازگشت دادن مردم به وضع قبل از اسلام (وَ کُفْراً). 3. ایجاد تفرقه در میان صفوف مسلمانان» (وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ)؛ زیرا با اجتماع گروهی در این مسجد، مسجد «قبا» که نزدیک آن بود و یا مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که از آن فاصله داشت از رونق میافتاد. از این جمله، چنین بر میآید که نباید فاصله بین مساجد آن چنان باشد که روی اجتماع یکدیگر اثر بگذارند. 4. آخرین هدف آنها این بود که: «مرکز و کانونی برای کسی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود (و سوابق سوئش بر همگان روشن بود) بسازند تا از این پایگاه نفاق، برنامههای خود را عملی سازند» (وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ).
خداوند در آیۀ110 پردهای دیگر از اهداف منافقان بابت ساخت این مسجد را مطرح کرده، میفرماید «لَا یَزَالُ بُنْیَانُهُمُ الَّذِی بَنَوْا رِیبَةً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ»؛ یعنی این بنایی را که آنها ساختند، همواره به صورت یک وسیله شک و تردید، در دلهایشان باقی میماند؛ مگر اینکه دلهایشان پاره پاره شود (و بمیرند؛ وگرنه، هرگز از دل آنها بیرون نمیرود)؛ و خداوند دانا و حکیم است.
در این آیه اشاره به لجاجت و سرسختی منافقان کرده، میگوید: آنها چنان در کار خود سرسختند و در نفاق سرگردان، و در تاریکی و ظلمت کفر حیرانند که حتی «بنایی را که خودشان بر پا کردند همواره به عنوان یک عامل شک و تردید ــ یا یک نتیجه شک و تردید ــ در قلوب آنها باقی میماند، مگر این که دلهای آنها قطعه قطعه شود و بمیرند؛ لذا اگر به پیامبرش دستور مبارزه و درهم کوبیدن چنین بنای ظاهرا حق به جانبی را داد، به خاطر آگاهی از نیات سوء بنا کنندگان و باطن و حقیقت این بنا بود. این دستور عین حکمت و بر طبق مصلحت و صلاح حال جامعۀ اسلامی صادر شد.
نهایت اینکه منافقان همواره چنین بودهاند؛ گاه در برابر موسى علیهالسلام، سامرى توطئه مىکند، گاه در برابر مسجد نبوى، مسجد اموى مىسازند و گاهی نیز در برابر امیرالمؤمنین علیهالسلام قرآن بر نیزه مىکنند. همان گونه که گوسالهى سامرى را سوزاندند، مسجد منافقان را نیز مىسوزانند تا درسى براى تاریخ باشد. در کوفه و شام نیز به خاطر پیروزى یزید بر امام حسین علیهالسلام مساجدى ساخته شد که امامان ما آنها را مساجد ملعونه نامیدند و اکنون منافقان با همان سیاستهای مزورانه و خبیثانه در مکان سری خویش در آلبانی اقدام به ساخت ضرار دیگری کردند تا از یک سو نظر افکار عمومی را بهسوی اسلام اموی خود جلب کنند و از دیگر سو مرهمی بر دل بیمار آن عدۀ قلیلی باشد که با امیدی واهی، آیندهای تیره و احساسی آمیخته با یأس و تباهی اطرافشان را گرفتهاند و خود میدانند هیچ کورسوی امیدی برای آیندهشان نکبتبارشان متصور نیست.
سعید شیری، کارشناس ارشد مطالعات قرآن و حدیث