عقیق:تلاش برای رفع نیاز اطرافیان و دستگیری از کسانی که احساس میکنیم از جهت اقتصادی و حتی عاطفی به مشکل برخوردند، خصلت زیبایی است که خیر دنیا و آخرت را برای فرد به همراه خواهد داشت. چنین فردی، گاهی اهل مواسات است و گاه اهل ایثار. مواسات به این معنا که تلاش دارد امکانات او به میزان مساوی با نیازمندان قرار گیرد و هر آنچه خود دارد، نیازمندان هم داشته باشند و ایثار به این معنا که از یک یا چند نیاز ضروری خود عبور کند و آن را به دیگری ببخشد.
در مقابل این افراد، عدهای هستند که نسبت به نیاز دیگران بیتفاوت عمل میکنند و خاصیتی از خود نشان نمیدهند؛ یعنی نه به فکر گرفتاری دیگران هستند و نه آن زمان که نیازی را نزد او میآورند، واکنش مثبت از خود نشان میدهند؛ این رفتار یا ناشی از بُخل است و یا سایر خصلتها؛ در ادبیات فرهنگی ما، چنین افرادی خاصیتشان از یک چوب درخت کمتر است؛ چه اینکه حداقل خاصیت چوب درخت، سایه انداختن بر سر خلایق است. در ادبیات دینی نیز، افراد بیتفاوت یا کمتفاوت، مذمت شدهاند؛ امام صادق علیهالسلام در روایتی فرمود «هرکه برای حاجت برادرش اقدام کند، در حالی که با تمام وجود خیرخواه او نباشد، به خدا، رسولش و مؤمنان خیانت کرده است و هرکه از شیعیان ما که برادرانش برای طلب نیازی نزد او بیایند، اما با وجود اینکه میتواند، یاریشان نکند، خدا او را به انجام حوائج دشمنان ما گرفتارش کند تا به این واسطه عذابش کند؛ وَ مَنْ مَشَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ وَ لَمْ یُنَاصِحْهُ بِکُلِّ جُهْدِهِ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِنَا أَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ وَ اسْتَعَانَ بِهِ فِی حَاجَتِهِ فَلَمْ یُعِنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ ابْتَلَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِقَضَاءِ حَوَائِجِ أَعْدَائِنَا لِیُعَذِّبَهُ بِهَا.» (المحاسن، ج1، ص99)
در صورت کلی، انسانی که نسبت به دیگران از خود تفاوت به خرج میدهد، در شرایط نداری هم واکنش مثبتی از خود بروز میدهد؛ حال یا با دعا و یا با بروز روحیهای که فشار را از اطرافیان بردارد و یا به آب و آتش زدن برای رفع نیاز حاجتمندان. امام صادق علیهالسلام در روایتی دیگر فرمود «ای رفاعه، ایمان به خدا و به محمد (ص) و علی (ع) ندارد، آنکه وقتی برادر مؤمنش نزد او حاجتی میآورد، به روی او لبخند نزند. پس اگر حاجت آن مؤمن نزدش باشد، به سرعت برای رفع آن اقدام کند وگرنه، از دیگرى آن نیاز را بخواهد تا آن را بر آورد؛ یَا رِفَاعَةُ مَا آمَنَ بِاللَّهِ وَ لَا بِمُحَمَّدٍ وَ لَا بِعَلِیٍّ مَنْ إِذَا أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَةٍ لَمْ یَضْحَکْ فِی وَجْهِهِ فَإِنْ کَانَتْ حَاجَتُهُ عِنْدَهُ سَارَعَ إِلَى قَضَائِهَا وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ تَکَلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ حَتَّى یَقْضِیَهَا لَهُ فَإِذَا کَانَ بِخِلَافِ مَا وَصَفْتُهُ فَلَا وَلَایَةَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَه.» (مستدرک الوسائل، ج12، ص434)
حال اگر این خصلت را از سطح فردی به سطح مسئولان نظام اسلامی تسری دهیم، مسئولیت بیشتری بر دوش آنها خواهد بود؛ به این ترتیب، مسئولی که تمام سعی و توان خود را معطوف به رفع نیاز مردم نکند، دچار عقوبت دنیوی و اخروی خواهد شد و به تعبیر روایت، به سمت و سویی سوق مییابد که در زمین دشمن بازی کند و طرح و ایدههای آنها را در جامعه پیاده کند و این خود بدترین عقوبت دنیوی یک انسان است. کم ندیدیم مسئولانی که اینچنین رفتار کردند و مطرود مردم و نظام شدند.
منبع:تسنیم